جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

سرایت


تعداد زيادى از نظريه‌پردازان در اين‌باره هم‌عقيده‌ هستند که حرکت اجتماعى معمولاً زمانى ظاهر مى‌شود که افراد نوعى بى‌عدالتى احساس مى‌کنند و آن را، بدون عمل جمعي، غيرقابل جبران مى‌دانند (تارنر و کيليان، ۱۹۸۷). اما به غير از اين نقطهٔ حرکت، در مورد مکانيسم‌هاى تبديل نارضايتى فردى به عمل جمعي، تبيين‌ها همسو نيست. به سخن ساده‌ةر، تبيين‌هائى که از حرکت‌هاى اجتماعى به عمل مى‌آيند تنها در مورد آغاز آن اتفاق‌نظر دارند.
   هويت اجتماعى
در متن نظريهٔ اجتماعى تافجل ( Tafjel (۱۹۷۲، ۱۹۸۲، مؤلفان به جنبه‌هاى اجتماعى خودپنداره اشاره مى‌کنند تا نياز افراد براى تشکيل گروه‌ها يا جزء گروه شدن را تبيين کنند. خودپنداره اجازه مى‌دهد که خود را از ديگران تميز دهيم، اما اين اجازه را نيز مى‌دهد که، بر اثر احساس هويت مشترک (احساس درون گروهي)، به آنها ملحق شويم. آدير Adair (۱۹۸۸)معتقد است که هويت اجتماعي، عمل جمعى را با ارتباط دادن افراد به يک موضوع، تقويت مى‌کند. مثلاً، يکى از دوستان فرداى روز پيوستن خود به انجمن حمايت از محيط زيست، با غرور تمام، مقاله‌اى را که يکى از روزنامه‌ها دربارهٔ اين حرکت نوشته بود نشان مى‌داد و مى‌گفت: نگاه کن، ما هستيم که اين کارها را انجام مى‌دهيم!' شرکت‌کنندگان در اعتصاب يا تظاهرات نيز، نسبت به يکديگر احساس صميميت مى‌کنند و اين احساس را دارند که يک واحد تشکيل مى‌دهند. با نزديکى تدريجى آنها به حرکت اجتماعي، اين حالت دائمى‌تر و با خودپنداره يک‌پارچه مى‌شود. بنابراين، شرکت در حرکت اجتماعي، با احساس تعلقى که ايجاد مى‌کند، مساعد مى‌شود.
   سرايت
در تبيين‌هاى متکى بر سرايت، حرکت‌هاى اجتماعى را نتيجهٔ فرآيند ارتباط افکار و احساسات مى‌دانند. نظير آنچه در توده اتفاق مى‌افتد، اين افکار و اين احساسات بعد از سطح معينى جمعى مى‌شوند. روانشناسان اجتماعى (ماسي، ۱۹۹۱)، چگونگى تبديل حرکت فردى به حرکت جمعى را به دنبال واکنش زنجيره‌اي، چنين توصيف مى‌کنند: چند نفر به اشتراک عملى انجام مى‌دهند، چند نفر ديگر از آنها تقليد مى‌کنند و از نقطه‌اى به بعد، عملى انجام مى‌گيرد، ديگر حاصل جمع سادهٔ اعمال فردى نيست بلکه يک عمل جمعى هماهنگ است. به‌عبارت ديگر، عمل جمعي، مجموع سادهٔ اعمال تک‌تک افراد نيست بلکه عملى است که ساخت خاص خود را دارد و بر هدفى استوار است.
در اين مکانيسم، رسانه‌هاى ارتباط جمعى و رهبران فکري، نقش تعيين‌کننده دارند. ابتدا عقيده يا انديشه‌اى بيان مى‌شود، بعد رسانه‌هاى ارتباط جمعى دوباره آن حرف مى‌زنند، اشخاص علاقه‌مند به دوستان خود راجع به آن صحبت مى‌کنند و همين‌طور آنها با ديگران بحث مى‌کنند و پس از مدتى عمل جمعى به گلولهٔ برفى تبديل مى‌شود: خود او خودش را تقويت مى‌کند. بدين صورت که اعضاء تازه، دوستان و شناخت‌هاى خود را در يک حرکت سازمان يافته و هماهنگ قرار مى‌دهند (والنت، ۱۹۹۶).
   محروميت نسبى
نظريه‌هاى هويت و سرايت معتقدند که حرکت‌هاى اجتماعى عبارتند از واکنش به موقعيتى که ناعادلانه تلقى مى‌شود. اما چگونه بايد ناعادلانه بودن موقعيت يا بى‌عدالتى را تعريف کرد. از آنجا که گروه‌هاى محروم هميشه هستهٔ اصلى حرکت‌هاى اجتماعى را تشکيل نمى‌دهند، برخى پژوهشگران (از جمله کلاندرمنز Klandermans، ۱۹۸۴) به اين نتيجه رسيده‌اند که احساس ظلم و ستم تنها بر محروميت مطلق استوار نيست بلکه بر محروميت نسبى استوار است.
مفهوم محروميت نسبى در ارتش آمريکا مطالعه شده است (مرتون و کيت، ۱۹۵۰، Merton and Kitt). اين مطالعه نشان مى‌دهد که سطح ناکامى سربازانى که انتظار ترفيع داشتند، در نيروى هوائى آشکارا بالاتر از پليس انتظامى بود، هر چند که در آن ارتقاء به دشوارى انجام مى‌گرفت. به‌نظر مى‌رسد که اين پديده با اين واقعيت تبيين مى‌شود که سربازان از بدو ورود به پليس انتظامى مى‌دانستند که پيشرفت در آنجا کند است و در نتيجه انتظار آنها در رديف بقيهٔ مسائل عادى زندگى قرار گرفت. برعکس، کسانى که نيروى هوائى را انتخاب مى‌کردند. دقيقاً با نويد پيشرفت نسبتاً سريع جذب آن مى‌شدند. بنابراين، هر وقت يکى از همکاران آنها از ترفيع برخوردار مى‌شد، سربازان از خود آنها مى‌پرسيدند که پس چرا آنها پذيرفته نشده‌اند. بنابراين، ناکامى آنها بيشتر به انتظارهاى آنها وابسته بود نه شرايط عينى محض.
بنابراين، در ريشهٔ هر حرکت اجتماعي، نه تنها نابرابرى بلکه بى‌عدالتى عينى وجود دارد، اما احساس بى‌عدالتى ممکن است از بهبود شرايط زندگى يک گروه اجتماعى ناشى شود، زيرا همين بهبود، انتظارهاى افراد را افزايش مى‌دهد. بنابراين، پس گرفتن يا قطع کردن امتيازهاى اجتماعي، احتمال ظهور حرکت‌هاى اعتراض‌آميز را افزايش مى‌دهد: يوسم Useem (۱۹۸۰)، پس از تحليل شورش در يکى از زندان‌ها، مى‌نويسند: زندانيان پيش از شورش، متوجه شده بودند که شرايط آنها کم بهتر شده است. پس گرفتن امتيازهاى اعطاء شده، عدم رضايت آنها را افزايش داده بود. استاد دانشگاه نيز، اگر امتيازهاى داده شده به دانشجويان را پس بگيرد، با اعتراض آنها روبرو خواهد شد.
مى‌توان محروميت نسبى را يک احساس فردى به حساب آورد: شخص احساس مى‌کند که با او مثل بقيه رفتار نمى‌شود. اينجا است که از محروميت نسبى برخودمدار صحبت مى‌شود. محروميت نسبى برادرانه يا ظلم بالسويه عبارت است از احساس بى‌عدالتى در مورد گروه. مثلاً، اگر هم‌وطنان لر احساس کنند که با آنها مثل ترک‌ها و کردها و بلوچ‌ها رفتار نمى‌شود، از محروميت نسبى برادرانه يا از ظلم بالسويه صحبت خواهد شد. البته شرايط اقتصادى به تنهائى نمى‌تواند حرکت‌هاى اجتماعى راه بيندازد: معمولاً آگاهى از اين شرايط و نارضايتى حاصل از آن است که به عمل جمعى منجر مى‌شود. مردم يک شهر بايد آگاه باشند که مثلاً، آب شيرين ندارند و از نداشتن آن هم ناراضى باشند تا دست به يک حرکت اجتماعى بزنند.
   بسيج نيروها
سه نظريه‌اى که از آنها نام برديم، برانگيزش‌هاى درونى افراد تأکيد دارند. نظريهٔ بسيج نيروها (مک کارتى و ديگران، ۱۹۷۳)، بيشتر بر پاسخ افراد به عوامل بافتى تأکيد مى‌کند. اين نظريه معتقد است که افراد زمانى به عمل جمعى علاقه‌مند مى‌شوند که عمل جمعي، در مقايسه با عمل فردى يا عدم فعاليت، کم هزينه باشد. در عمل جمعى ديدگاه تبادل اجتماعى مشاهده مى‌شود که مى‌خواهد، تعامل انسان‌ها اصولاً به دنبال بيشترين سود با کمترين هزينه باشد.
اين نظريه هم در مورد تولد و هم در مورد رشد هر حرکت اجتماعى ديدگاه قطعاً عقل‌گرا اتخاذ مى‌کند:
هر حرکت اجتماعى به اين علت متولد مى‌شود که امکان اخذ بيشترين سود با کمترين هزينه را ممکن مى‌سازد. در اين ديدگاه نيازهاى درونى و حالت روانى شرکت‌کنندگان کمتر به حساب مى‌آيد. مارتن و همکارانش (۱۹۸۴)، با مطالعه آزمايشى متوجه شده‌اند که آنچه آزمودنى‌ها را براى تائيد اعمال جمعى غيرقانونى وادار مى‌کند، مثل خرابکارى در توليد کارخانه، از احساسات بى‌عدالتى نشأت نمى‌گيرد بلکه از شرايط عينى ناشى مى‌شود، شرايطى که اين اعمال را مؤثر يا بى‌اثر جلوه مى‌دهند. مثلاً، کارمندان يا کارگران زمانى با اعمال جمعى غيرقانونى آسان‌تر موافق مى‌شوند که ارتباط آنها، انجام عمل را آسان کند يا زمانى که لزوم ادامهٔ توليد، مديران را به جاى مقاومت بيشتر به مذاکره وا دارد. به‌عبارت ديگر، هر وقت انسان‌ها احساس کنند که حرکت اعتراض‌آميز آنها مى‌تواند موقعيت را تغيير دهد، خيلى آسانتر درگير آن خواهند شد.


همچنین مشاهده کنید