انسان از دوران کودکى نيازهايى را از خود نشان مىدهد که اين نيازها پايهى انگيزشها و ارتباطات اجتماعى او قرار مىگيرند. به عبارت ديگر، از آنجا که چنين نيازهايى وجود دارند، رفتارهاى اجتماعى انسان شکل مىگيرند.
نياز به امنيت
نياز به امنيت يعنى اينکه بزرگسالان به کودک و نيازهاى او باور و ايمان دارند و شرايط و محيط زندگى و روابط خود با فرزندان را بهگونهاى شکل مىدهند که او امنيت و آرامش را با تمام وجود احساس کند.
تعلق به گروه
مقصود از اين نياز، چيزى فراتر از حضور ديگران است. وقتى ما از حضور مستمر و آرامشبخش ديگران تا حدى مطمئن شويم، بدنبال آنيم که در قلب آنها جا بگيريم. نياز به تعلق داشتن عبارت است از نياز به حضور ما در قلب ديگران.
نياز به توجه
نياز به توجه عبارت است از نياز به ديده شدن توسط ديگران و مورد غفلت قرار نگرفتن. اين نياز بر اين نکته تأکيد دارد که در درجه اول ما انتظار داريم وجودمان مورد غفلت قرار نگيرد.
نياز به تحسين
پس از نياز به توجه، ما خواهان آنيم که اعمال مثبت و درستمان مورد تحسين ديگران قرار گيرد. با اين نياز، فرد خواستار تحسين مطلق نيست، بلکه مىخواهد ما، ضمن توجه و تذکر رفتارهاى نادرست، رفتارها و ويژگىهاى درست را نيز مورد توجه قرار مىدهيم و آنها را تحسين نماييم
نياز به موفقيت
موفقيت آميزهاى است از شکوفا ساختن قابليتهاى فرد و نياز به پذيرش اجتماعي. بسيارى از کسانى که خدمات ارزندهاى به جامعه مىکنند، کسانى هستند که از يکسو از توانايىهاى خود به خوبى استفاده مىکنند و از سوى ديگر مايلاند از طرف اجتماع مورد قدردانى قرار گيرند.