جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

تکامل دوبارهٔ گاه‌شماری ایرانی


ايرانيان پس از پژوهش و بررسى‌هاى زياد درباره گاه‌شمارى زرتشت، دريافتند که يک دورۀ کامل گاه‌شمارى گردش زمين به دور خورشيد بيش از ۳۶۵ روز و يک چهارم روز به درازا مى‌کشد. در اين صورت سال را به ۳۶۵ روز و شش ساعت و ۱۲ دقيقه و ۹ ثانيه حساب کردند و بنا به گفتهٔ ابوريحان بيرونى در کتاب زيج‌سنجري، گرد آمده اين کسرها، گاه‌شمارى پس از ۱۱۶ سال، يک ماه مى‌شده است، که ايرانيان پيش از زرتشت، اين يک ماه را بر سال آخر ۱۱۶ سال مى‌افزودند و آن سال را ۱۳ ماه مى‌گرفتند. تاريخ‌نگاران ديگر نوشته‌اند که اين روش گاه‌شمارى ايرانيان نفوذ به‌سزائى در گاه‌شمارى ملت‌هاى ديگر چون: ارامنه، کيدوکى‌ها، آلبانى‌ها و ديگر کشورهاى همسايه ايران باستان داشته است و اين ملت‌ها نيز در مورد گاه‌شمارى از روش ايرانيان سود جسته و آن‌را به‌کار مى‌بستند.
در سال ۳۱۷ هجرى قمرى سلطان جلال‌الدين ملکشاه سلجوقى و وزير با تدبير او با کمک اخترشناسان و رياضى‌دان‌هاى نامدار چون: حکيم عمر خيام نيشابورى و عبدالرحمن خانى و حکيم لوکرى و ابومظفراسفرازى و ميمون‌بن نجيب واسطى يک گاه‌شمارى به‌نام تقويم جلالى ترتيب دادند و براى برقرارى سال خورشيدي، روشى پسنديده را اختيار کردند که از همه روش‌هاى پيشين، چه در ايران و چه در روم برساخته بود بهتر و کارآتر مى‌نمود.
برابر اين روش، قرار شد که در چهار سال، سال چهارم را ۳۶۶ روز حساب کنند و پس از هشت دوره يعنى بعد از ۳۲ سال به‌جاى افزودن يک روز به سال: اين کار را نسبت به سال سى‌وسوم اجرا نمائيد و آغاز تاريخ جلالى ۴۷۱ هجرى قمرى است و براى پذيرفتن اصول و روش اين تقويم، به زرتشتيان ايران و هندوستان نيز سفارش شده بود، ولى آنها به انگيزه ناهمسانى که با مذهب آنان داشت از پذيرفتن اين روش سرباز زدند و با همان روش پيشين خود بدون رعايت کيسه بازماندند.
حکيم عمر خيام در نوروزنامه خود چنين مى‌نويسد: 'اما انگيزه نام نهادن نوروز آن بوده است که چون بدانستند، آفتاب را دو دور بوده، يکى آنکه در هر ۳۰۵ روز يک چهارم روز از شبانه روز به يکمين دقيقه حمل باز آيد. به‌همان هنگام و روز که رفته بود، بدين دقيقه نتوان آمد که هر سال از مدت همى کم شود و چون جمشيد آن روز را دريافت، نوروز نام نهاد و جشن و آئين آورد و پس از آن پادشاهان و مردم ديگر از او پيروى کردند.
گرچه برابر باور و نوشته‌هاى حکيم عمرخيام و همچنين برابر نوشته‌هاى تاريخ‌نگاران ديگر، پيدايش و بنيادگذارى سال خورشيدى را مانند بنيادگزارى کاخ داريوش هخامنشى به جمشيد پيشدادى نسبت داده‌اند، ولى آما نشان مى‌دهد که نبايستى اين گونه باشد، زيرا اگر از بررسى برخى از کتاب‌ها و نوشته‌هاى تيره‌ها و ملت‌هاى ديگر به‌ويژه بررسى کتاب‌هاى برهمنان که به‌خوبى و نيکى از جمشيد نام برده شده و از اين نوشته‌ها دليل روشنى است که جمشيد نه تنها بر کشور ايران پادشاهى داشته، بلکه مى‌توان حدس زد که بر قاره آسيا چيره بوده است و تا آنجا که برابر يادداشت‌هاى تاريخ‌نگاران بزرگ و نامدار، جمشيد به‌جز قاره آسيا بر برخى از قاره‌هاى ديگر جهان نيز فرمان مى‌رانده است.
بايد دانست که سال خورشيدى را ايرانيان پيدا کرده‌اند، ولى برپاکننده و بنيانگزار سال خورشيدى را به‌گونه‌اى روشن نمى‌توان بيان نمود. ولى از اين که اين ابتکار از سوى ايرانيان پديدار گشت، جاى هيچ‌گونه ترديدى نيست، زيرا در آن هنگامى که کشورهاى متمدن و ملت‌هاى پيشرفته گيتي، سال قمرى را به‌کار مى‌بردند و ستاره‌شناسان نامدار و ماهر کشورهاى مصر و بابل، خود را دانشمند و بر رمزها و اوضاع فلکى مى‌شناساندند.
در آن هنگام، ايرانيان بدون سود جستن از زيج در رصدخانه و تلسکوپ‌هاى نيرومند امروزه، پى به اين راز بزرگ طبيعت برده بودند و با بررسى‌هاى خردمندانه و باريک بينى خود، يک دوره گردش زمين به‌دور خورشيد را پيدا کرده بودند و براى نخستين بار در تاريخ جهان، سال خورشيدى را بنيانگزارى کردند.


همچنین مشاهده کنید