پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

جشن نوروز


  جشن نوروز
از نظر مذهبى پايان آفرينش خدا روز نوروز است که تا آن روز همه چيز به‌وجود آمده و هست شده است. روز اول فروردين فَرَوَهر گذشتگان به زمين فرود مى‌آيند. يکى از فلسفه‌هاى مهم جشن نوروز و فرود آمدن اين فروهران اين است که روز اول فروردين از خانه و کاشانهٔ صاحب خانه ديدن مى‌کنند. فروهر يا فره‌وشى يکى از نيروهاى مقدس و معنوى انسان است که پيش از آفرينش در عالم بالا وجود داشته و هنگام آفرينش انسان در هيکل او داخل شده او را رشد و ترقى داده و نگاهدارى مى‌کند و پس از مرگ انسان ديگر باره با همان پاکى و تقدس اولى به‌جاى خود باز مى‌گردد.
در آثارالباقيه بيرونى و شاهنامه فردوسى و کتاب‌هاى ديگر، جشن نوروز را به جمشيد از پادشاهان بزرگ سلسلهٔ پيشدادى نسبت مى‌دهند.
حکيم عمر خيام در نوروزنامه راجع به جشن نوروز چنين مى‌نويسد: 'سبب نام نهادن نوروز از آن بوده است که آفتاب در هر ۳۶۵ شبانه‌روز و ربعى به اول دقيقه حمل باز آيد و چون جمشيد از آن آگاهى يافت نوروز نام نهاد، پس از آن پادشاهان و ديگر مردمان به اوو اقتدا کردند و آن‌ روز را جشن گرفتند و به جهانيان خبر دادند تا همگان آن‌را بدانند و آن تاريخ را نگاهدارند و بر پادشاهان واجب است که آئين و جشن و رسم ملوک را به‌جاى آرند، از بهر مبارکى و خرمى کردن در اول سال و هرکس در نوروز جشن کند تا نوروز ديگر عمر در شادى گذراند.'
ناگفته نماند که نوروز دو قسمت بود، پنج روز اولى را نوروز عامه و بقيه را نوروز خاصه مى‌ناميدند. در پنج روز اول فروردين، جشن نوروز صورت عمومى داشت و همهٔ ملت ايران و پارسى‌نژادان از شادکامى و خرمى ملى برخوردار مى‌شدند، روز ششم فروردين که روز تولد و برگزيده شدن زرتشت پيامبر ايرانى است، صورت خاص به‌خود مى‌گرفت و دربار پادشاه به روى همهٔ مردم باز بود وهدايا پيشکش مى‌شد.
جشن نوروز در زمان پادشاهان هخامنشى شکوه و اهميت زيادى داشت، پادشاهان در اين روز جلوس مى‌کردند و بارعام مى‌دادند. اين جشن پرافتخار باستانى در زمان اشکانيان نيز داراى همان عزت و احترام بود و در زمان ساسانيان بر فرٌ و شکوه آن افزوده است.
روز ششم فروردين که خرداد نام دارد و متعلق به فرشتهٔ مقدس خرداد است، بزرگ‌ترين جشن ايرانيان قديم است. زيرا اشو (اشو = حضرت - بزرگوار) زرتشت پيامبر بزرگ ايران باستان در چنين روزى از مادر متولد و در چنين روزى به پيامبرى برگزيده شده است. اشو زرتشت در حدود ۶۵۰۰ سال پيش از ميلاد مسيح، در خرداد روز از فروردين ماه در خاک آذربايجان نزديک سواحل رود ارس از مادر متولد شد.
  خانه‌تکانى
ايرانيان باستان چند روز به نوروز مانده خانه‌تکانى مى‌کردند و به اين سبب که معتقد بودند فروهرهاى مردگان در روزهاى اول فروردين به خانه و کاشانهٔ آنها سرازير مى‌شوند و از خانه و هفت سين و خوردنى‌هاى آنها ديدن مى‌کنند و مقدارى هم مى‌خورند. اگر خانه و کاشانه تميز و پاک و آراسته باشد فروهران شاد مى‌شوند و به زندگان آن خانه دعا مى‌کنند و مى‌گويند اجاقت هميشه روشن باد و با دل خوش و خيال راحت به مکان خود باز مى‌گردند و اگر خانه ناتميز و ناپاک باشد و هفت سين نداشته باشد آنها عصبانى مى‌شوند و اهل خانه را نفرين مى‌کنند و با حالت بد به مکان اوليه خود مى‌روند و تا سال بعد ناراحت هستند.
  چهارشنبه‌سورى
در ايران باستان شب چهارشنبه‌سورى در بالاى قصر سلطنتى يا کاخ‌هاى بزرگ شهر خرمنى از آتش روشن مى‌کردند و ديگران نيز بنا به پيروى از آنان بالاى بام خود آتش روشن مى‌نمودند. سورى به‌معنى سرخى به‌معنى عيش و سرور و شادمانى است. و نيز به‌معنى بارو شهر و بام بلند ديوار دور شهر است و آتش را به آن جهت روشن مى‌کردند که معتقد بودند تمام بدى‌ها و سياهى‌ها را در آتش افکنده و مى‌سوزاندند و از روى آتش مى‌پريدند و مى‌گفتند سرخى تو از من زردى من از تو. منظور از سرخى کردار نيک و منظور از زردى کردار زشت و ناپسند است.
در زمان هخامنشيان خرمنى از آتش را به سه کوپه تقسيم مى‌کردند و از روى سه آتش به‌نام: آسمان، آذر و آبان که نام سه فرشتهٔ مقرب خدا هستند مى‌پريدند. پس از آن آتش به هفت قسمت تقسيم شد و به‌نام هفت امشاسپند (فرشته مقرب) از روى آنها مى‌پريدند. پس از افروختن بته‌ها و هيمه‌ها خاکستر آن‌را جمع مى‌کردند و از خانه بيرون مى‌بردند و کنار ديوار مى‌ريختند.
آجيل مشگل‌گشا که از هفت نوع ميوهٔ خشک تهيه شده در شبه چهارشنبه‌سورى ضرورى بود که هر خانواده بايد آن‌را تهيه مى‌کرد و به‌نام هفت امشاسپند در سفرهٔ چهارشنبه‌سورى مى‌گذاشت؛ و براى شگون و تندرستى مى‌خوردند. سپس در کوزهٔ کهنهٔ سال مقدارى آب ريخته از بالاى بام به زمين مى‌انداختند، زيرا مى‌گفتند که فروهرها از کوزهٔ نو ديدن خواهند کرد و از آب آن کوزهٔ کهنه که به‌معنى روشنائيى بود در خانهٔ آنها پاشيده مى‌شد.


همچنین مشاهده کنید