پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

جشن‌ها و شادی‌ها در ایران باستان


واژهٔ جشن فارسى از واژهٔ يسن اوستائى گرفته شده است که به‌معناى پرستش و ستايش است.
جشن در ايران به‌همان معنى عيد است. در ميان زردشتيان معمومل بوده و هست که در پيش درآمد هر جشني، مراسم و آدب دينى برگزار مى‌کنند که بخش بزرگ آن خواندن دعاها و سرودهائى است که از اوستا همراه با درخواست آمرزش براى درگذشتگان و خجسته کردن گونه‌هاى خوراکى‌ها و بعد پخش و خوردن آن. اين مراسم کم‌کم به‌عنوان جشن‌‌خوانى به‌خود جشن و عيد نيز گرفته شد.
در ايران باستان هر ماه سى‌ِوزتمام بود که دوازده ماه و ۳۶۰ روز مى‌شد. چون سال ۳۶۵ روز و شش ساعت است. لذا پنج روز و شش ساعت باقى مى‌ماند که آن‌را روزهاى کبيسه و يا بهيزک و يا پنجه و پنجه‌وه و روزهاى گات‌ها مى‌ناميدند و در ميان اعراب اين روزها به‌نام خمسهٔ مسترقه ناميده مى‌شد.
بعد از هر سال که مجموع ساعت‌هاى باقى‌مانده از سال به يک روز مى‌رسيد، روزهاى کبيسه شش روز مى‌شد، يعنى در سه سال اولى که تعداد ساعت‌ها به‌حساب نمى‌آمد روزهاى کبيسه پنج روز بود و در سال چهارم ساعت‌هاى چهار سال حساب شده و يک روز به جمع کبيسه اضافه مى‌شد که شش روز مى‌گرديد و روز ششم را أورداد (Avardad) (روزهاى زيادي) مى‌گفتند.
هر يک از اين پنج روز کبيسه که جشن مهم آخر سال است به‌نام يکى از گات‌هاى پنج‌گانه است و آنها عبارتند از:
أهنه ود روز (Ahnavad)
اوشته ود روز (Ushtavad)
سپنته مد روز (Spantamad)
وهو خشتره روز (Vahukhshatrah)
وهيشتوا يشت روز (Vahishtuisha)


همچنین مشاهده کنید