پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

عقاید مزدک


علامه اقبال لاهورى دربارهٔ مزدک چنين مى‌گويد: '(مزدک) در برابر يک‌گرائى زروانيان عصر خود، واکنشى کرد و نظر دوگراى آورد و مانند مانى بر آن شد که گوناگونى اشياء، معلول آميزش دو اصل مستقل جاويدان است. يکى از اين دو اصل روشنائى و ديگرى تاريکى نام گرفته است. مزدک برخلاف پيشينيان باور داشت که آميزش يا جدائى نهائى اين دو به عمد و اختيار مقرون نيست، بلکه محصول تصادف است. خدا، در نظام فکرى مزدک از احساس برخوردار است و در حضور سرمدى خود چهار نيروى اصلى دارد: تميز، حافظه، فهم و سرور. نيروى چهارگانه در چهارتن متجلى مى‌شوند و اين چهار تن به يارى چهار تن ديگر به جهاندارى مى‌پردازند. خصايص موجودات که باعث جدائى آنها از يکديگر مى‌شوند، زاده نسبت آميزش نيروهاى چهارگانه هستند' (اقبال لاهوري، سير فلسفه در ايران، ص ۲۸ و ۲۹).
از مطالعهٔ دقيق عقايد مزدک چنين برمى‌آيد که وى برعکس مانى مى‌خواسته با تأويلاتي، دوگانه‌پرستى را به توحيد فلسفى (Monism) تبديل کند.
در دبستان المذاهب(دبستان مذاهب تأليف کيخسرو اسفندياربن آذرکيوان.) دربارهٔ اين ثنويت چنين آمده است: 'از آغاز بى‌آغازي، جهان را دو صانع است، يکى فاعل خير که يزدان و آن نور است و ديگرى فاعل شر که اهريمن و آن ظلمت است. ايزد متعال فاعل خير است و از او جز نيکوئى نيايد...' .
مزدک به توضيح پديده‌هاى اجتماعى و انتقاد از آنها پرداخت و جهان‌شناسى خود را بر مسايل معيشت روزانه منطبق کرد. مسئلهٔ مهمى که مزدک به آن توجه داشت، نشان داد ريشه‌هاى نابرابرى در جامعه و راه رسيدن به عدالت و مساوات بود. از ديدگاه مزدک، نعمت‌هاى مادى را که اهورامزدا يکسان در دسترس مردم قرار داده است بايستى يکسان در اختيار همگان قرار داد و نابرابرى از آنجا برمى‌خيزد که کسانى از طريق زور مى‌خواهند اموال ديگران را تصرف و آنان را استثمار کنند(تاريخ ايران از عهد باستان تا قرن ۱۸، تأليف پيگولوسکايا و ديگران.).
مزدک به سه عنصر معتقد است: آب و آتش و خاک. وى در اين مورد نيز مانند آموزش نور و ظلمت، مطالب را به مسايل اجتماعى پيوند مى‌دهد و مى‌گويد که همانطور که آب و آتش و خاک متعلق به همگان است، به همان ترتيب نعمت‌هاى مادى نيز بايد از آن همگان باشد. بدين‌سان همگانى بودن نعمات مادى ناشى از همگانى بودن عناصر است که جهان از ترکيب آنها ساخته شده است.
به نظر مزدک نابرابرى و نبودن مساوات در جامعه، ريشهٔ‌کين و ريشهٔ خشم و جنگ است. همين بلاها و گرفتارى‌ها است که زندگى بشرى را تيره ساخته است. جهاد در راه پيروزى نور همان جهان در راه پيروزى برابر و دادگر و مهر و آشتى و دوستى است و همهٔ اينها نبرد اهورائى و ايزدى عليه اهريمن است.
مزدک براى برگزيدگان خود دو اصل رياضت و آزار نرساندن را مقرر داشته و آنان را به پيروى از اين دو اصل مقيد ساخته بود.
مزدک مردم را از کينه‌توزى و دشمنى و جنگ و نزاع منع مى‌کرد. چون بيشتر منازعات مردم به‌سبب مال و زن بود، زنان را حلال گردانيد و اموال را مباح کرد و تمام مردم را در اموال و زنان شريک کرد. چنانکه در آب و آتش و خاک شريک هستند. از نظر مزدک روشنائى و تاريکى ، سمبلى بود بريا نيروهاى مثبت و منفي.
مزدک بر اين باور است که خداى او در عالم بالاتر بر تختى نشته است و در برابر او چهار نيرو بر پاى ايستاده‌اند(شهرستاني، الملل و النحل، چاپ تهران.). آن چهار نيرو عبارتند از: ۱. دريافتن ۲. هوش ۳. ياد ۴. شادي. بنا به عقيدهٔ مزدک اين چهار نيرو، گيتى را به‌وسيلهٔ هفت وزير اداره مى‌کنند که عبارتند از: سالار، پيشکار، باربر، پروان (رئيس امور کاپردازان)، کاردان، دستور، کودک. اين هفت وزير در همان دايرهٔ دوازده موجود روحانى حرکت مى‌کنند.
آن دوازده موجود روحانى عبارتند از:
- خوانندک Litrecy
- خورندک Utility
- زنندک Punshment
- دهندک Distribution
- دوندک Effort
- ستانندک Obtaining
- خيزندک Awakning
- آيندک Fueture
- بردنک Transportation
- کشندک Exicution
- شوندک Existence
- يابندک Imortality
از نظر مزدک در هر انسان چهار نيرو موجود است و وجودهاى هفت‌گانه و دوازده‌گانه صاحب اختيار عالم سفلى هستند و اجبار از آنان سلب گشته است. او مى‌گفت که پادشاه عالم برين به عدد حروف حکم‌فرمائى مى‌کند که مجموعهٔ آنها، اسم اعظم را تشکيل مى‌دهد و هر کس که تصورى از چيزى مربوط به اين حروف داشته باشد، بزرگ‌ترين رازها بر او مکشوف خواهد شد. اما هرکس که از آن محروم ماند، در درياى ناداني، عدم بنيائي، فراموشي، بى‌خردى و اندوه غرق خواهد شد.


همچنین مشاهده کنید