پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

دین مانوی


مانى بنيانگذار دين مانوى پسر فاتک (Fatak) يا فتق‌بن‌ابوبرزام و از حسکانيان بود(حسکانيان گروهى از فرزندان نيشابوريان و آنان نيز از اشکانيان بودند.). آگامپيوس پدر او را اهل شوش دانسته است. نام مادر او را نوشيت يا يوسيت گفته‌اند و در کتاب‌الفهرست ابن‌نديم، راميس و به‌قولى اوتاخيم و به‌قولى ديگر مريم يا مرمريم ذکر کرده‌اند. پدر و مادر او هر دو از پاتى‌ها بوده‌اند.
در مأخذ مسيحى - لاتيني، اسم مانى را قوربيقوس و در مأخذ يونانى کوپريکوس ثبت کرده‌اند. بعضى‌ها اين کلمه را مصحف کرفه‌گر (نيکوکار) فارسى فرض کرده‌اند.
مانى در بابل متولد شده، در قريهٔ مردينو در کوثى عليا. در سال چهارم سلطنت اردوان و در سنهٔ ۵۲۷ تاريخ منجمان بابل که از اول ماه نيسان بابلى سنهٔ ۳۱۱ پيش از ميلاد مسيح شروع مى‌شود، يعنى در آن سال بابلى که از هفتم آوريل رومى يوليانى سنهٔ ۲۱۶ مسيحى تا بيست‌وهفت مارس سنهٔ ۲۱۷ امتداد داشت تولد يافته است.
فاتک اصلاً از همدان بوده ولى در تيسفون مستقر بود که هاتفى وى را ندا داد که اى فاتک، از خوردن شراب و گوشت و مباشرت با زنان بپرهيزد و هيچ زنى را به حبالهٔ نکاح خود در نياور. فاتک که اين ندا را شنيد به جنوب رفته در ناحيه ميشان (دشت ميسان) ساکن شده و به فرقهٔ مذهبى مغتسله يعنى تعميدکنندگان که همان اسلاف ماندائى‌ها يا صبهٔ کنونى و صابئين قديم(به ظن قوى اين فرقه پس از مهاجرت از فلسطين در همان خطهٔ ميسان ساکن شدند. اينان پيروان يحيى‌بن‌زکريا هستند و تعميد عمل مذهبى آنها است. بعدها طريقهٔ کنونى مخلوط با عقايد بابلى و ايرانى داخل معتقدات آنها شد.) است پيوست و طريقهٔ آنها را کم و بيش را با دستور هاتف غيبى وفق داد. هنگامى‌که هاتف او را نداد داد، زن او مريم، مانى را باردار بود و پس از اينکه او را زائيد، خواب‌هاى خوبى در مورد پسر خود ديد و چنين مى‌پنداشت که آنچه را ديده در بيدارى بوده است. مثل اين بود که کسى او را مى‌گيرد و به آسمان مى‌‌برد و برمى‌گرداند. پدر او کسى را فرستاد که مانى را نزد او بياورد تا پيش خودش تعليم ببيند و به کيش وى درآيد. مانى پس از بلوغ به کيش پدر (مغتسله) درآمد. او درهمان کودکى سخنان حکيمانه‌اى مى‌گفت دوازدهمين سال او که تمام شد، از فرشتهٔ جنان‌النور که همان خدا است وحى بر او نازل شد. فرشته‌اى که وحى را آورد توم نام داشت و در زبان نبطى به معنى قرين (همزاد) است. توم به وى گفت: از اين ملت کناره‌گيرى کن زيرا تو از آنان نيستى و بر تو است که پرهيزگارى و ترک شهوت‌رانى کنى ولى هنوز هنگام ظهور تو فرا نرسيده، براى اينکه تو خردسال هستي، هنگامى که بيست‌وچهار سال او به پايان رسيد، توم آمده به‌وى گفت: آن هنگام فرا رسيده که ظاهر شوى و رسالت خود را اعلام کني.
مانى در سال ۲۷۶ مسيحى درگذشت برخى برآنند که وى را مصلوب کردند.
تا چندى پيش، از کتاب‌هاى مانى اطلاعى در دست نبود و هر چه در اين باب گفته مى‌شد از گفته‌هاى مورخان مسيحى و مربوط به مباحثات و مشاجراتى مى‌شد که ميان ترسيان و مانويان در مى‌گرفت. مورخان مؤلفان عرب و ايرانى مانند مفصل‌بن‌عمر جعفى و جابربن حيان و طبرى و محمد‌ابن اسحق‌النديم و مسعودى و يعقوبى و ديگران اطلاعات بسيار گرانبهائى جمع‌آورى کرده‌اند. ولى اخيراً در نتيجه کاوش‌هائى که در ترکستان به‌عمل آمد، در نزديکى تورفان کتبى چند از مانى به‌دست آمد که به زبان سغدى و ترکى و چينى نوشته شده است. چون دين او به مصر هم گسترش يافته بود، آثارى از او به زبان قبطى نيز کشف شده است. متون مذکور مربوط به تعاليم ديني، و عظ و خطابه و سرودهاى مذهبى مانويان است. مانى کتابى هم به‌نام آئينهٔ اعترافات دارد. مهم‌ترين کتب مانى را کنزالاحياءِ شاپورگان و سفرالاسرار مى‌دانند. مانى کتاب‌هاى خود را با نقاشى‌هاى زيبا مصور مى‌کرد و از اين رو برخى در آن زمان او را مانى نقاش مى‌ناميدند.
به‌طور خلاصه مى‌توان گفت که مانى داراى هفت کتاب بود که يکى به زبان فارسى و شش کتاب به زبان سورى بود که برخى عبارتند از: کتاب سفرالاسرار، کتاب سفرالجباره و نيز رسالات متعددى از جمله: رسالة‌الهند العظيمه، رسالة قضاء العدل، رسالة الهدى الصغيره، رسالة سيس ذات الوجهين، رسالة التدبير، رسالة سهراب فى الفرس و ده‌ها رساله ديگر. مانى رسالت خود را آخرين نجات‌دهنده مى‌دانست.. به‌زعم او پيامبران پيش از او: بودا، زرتشت و عيسى بوده‌اند، اما عيسائى را که او پيامبر خوانده گويا غير از عيسى‌بن مريم است، زير او عيسى‌بن مريم را شيطان مى‌دانسته است، وى تورات را به‌کلى رد کرده و منکر موسى است. با تجزيه و تحليل عقايد مانويان معلوم مى‌شود که او افکارى از مذاهب بومى ايران مانند زرواني، زرتشتي، اساطير بابلي، عقايد عيسائى و طريقهٔ گنوسى به‌ويژه مرقيون و صابئه را گرفته و يکجا جمع کرده و با اصولى که خود بنيان نهاده درآميخته و کيشى به‌وجود آورده که بنابر ادعاى او جنبه علمى دارد. مبناى دين مانى بر دوگانه‌پرستى (ثنويت) است.
مانى مى‌گويد: 'در آغاز آفرينش دو دنيا (دوبن) به‌وجود آمد يکى جهان نورانى که در رأس آن پدر بزرگان و خداوند مهربان قرار داشت و ديگر عالم ظلمت تحت تسلط امرى پنج‌گانه تاريک دل و ظلماني. ميان اين دو کشور يعنى کشور نور و کشور ظلمت سر حد مشخصى قرار داشت، ولى جهان تاريکى در صدد برآمد بر منطقهٔ نور تخطى و تجاوز کند و در اين عمل توفيق نيافت' .
مراسم عبادى مانويان توأم با سرودهاى مذهبى بوده که شنونده را مفتون مى‌ساخته است.
مانى مى‌کوشيد تا ميان دين خود و مسيحيت رابطه‌اى برقرار کند، چنانکه در مورد آئين بودا و زرتشت هم کرده بود. جنبهٔ مسيحى پيام او براى غرب و جنبهٔ بودائى او براى شرق بود، ميان اين دو حوزهٔ دعوت امپراتورى ايران قرار داشت که براى آن بخش زرتشتى نظام او تهيه شده بود. بنياد مانويت، ايرانى است، ولى نه ايرانى محض، بلکه زرتشتى از زاويهٔ ديد گنوسي. بايد توجه داشت که دين مانى همراه کيش زروانى که در زمان ساسانيان گسترش يافت ضربه‌اى بود براى وحدت دينى و ملى ايران، زيرا گرويدن عدهٔ زيادى به کيش ماني، دين زرتشتى را تهديد مى‌کرد. مانى با اينکه کيش خود را بر مبناى سه آئين بودائي، زرتشتى و مسيحى قرار داد و دامنهٔ تبليغات او تمامى بين‌النهرين و مصر و ايران را در برگرفت نتوانست دوام و بقاءِ خود را حفظ کند ليکن براى ايرانيان دو جنبهٔ خير و شر دربرداشت. خير ازآن جهت که مغان را وادار به جمع‌آورى و تدوين و تفسير کتاب مقدس اوستا کرد و آنان را بيش از پيش به‌راه ديانت کشانيد، با کشته شدن مانى و پيروان او کيش زرتشتى جانى تازه و دوباره به خود گرفت. چون دوگانگى عجيبى بين مردم آريائى ايران به‌وجود آمد که اگر مدتى ادامه پيدا مى‌کرد تبديل به کشت و کشتار و فسادى بس زياد مى‌گرديد، چنانکه همين دوگانگى زودگذر آغازى براى ضعيف شدن ايران و حملهٔ تازيان بود.


همچنین مشاهده کنید