شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

قابلیت ورزشی درک شده در پسران و دختران


نهادها و موقعيت‌هاى اجتماعى در حال تعامل با خصلت‌هاى شخصى افراد هستند تا مشارکت ورزشى آنها را تعيين کنند. بديهى است قابليت‌هاى شناخت شدهٔ فرد يکى از ويژگى‌هاى عمده و مهم او براى انتخاب نوع فعاليت ورزشى است (کاکلا، ۱۹۷۸). چنانچه کودکى در فعاليت انتخاب شده چندان موفق نباشد احتمال زياد دارد که ديگر در آن فعاليت شرکت نکند. از طرف ديگر چنانچه کودکى تشخيص دهد که در فعاليت ورزشى خاصى داراى استعداد و قابليت است به احتمال زياد به ادامهٔ مى‌پردازد، هر چند که موفقيت او بسيار زياد و چشمگير نباشد. اين بحث، يعنى رشد و رسيدن به چنين انتظارات و ادراکى را به‌طور مفصل در پايان اين مبحث ادامه خواهيم داد. اطلاعات ارائه شده به دختران و پسران ممکن است پايه و اساس درک و تشخيص آنان در زمينهٔ استعدادهاى ورزشى آنها باشد و نقش‌پذيرى ورزشى آنان را تعيين کند.
  قابليت ورزشى درک شده در پسران و دختران
اوينگ و لکو (۱۹۸۰) کودکان را در زمينهٔ قابليت ادراک خود آنها و سطح مشارکت ورزشى مورد سؤال قرار دادند. جالب توجه اينکه پسران به‌طور گروهى قابليت خود را سطح بالائى بيان کردند و اين مطلب عليرغم ميزان مشارکت ورزشى آنان بود. اين موضوع ممکن است بازتاب تمايل آنان به خصلت مرد بودن و بروز آن صفت باشد. در مقايسه، تنها دخترانى که در فعاليت ورزشى مشارکت داشتند قابليت خود را در سطح بالا درک کرده بودند، در حالى که دخترانى که در ورزش شرکت نداشتند قابليت خود را در سطح پائينى ارزيابى کردند. اين يافته‌ها نشان مى‌دهد که فرآيند اجتماعى شدن کودکان از طريق مشارکت ورزشى حامل دو نوع پيام متفاوت براى دختران و پسران است.
معمولاً پسران بيشتر توانائى شرکت در فعاليت‌هاى ورزشى را دارند؛ اين مطلب براى آنان در بدو ورود به دنياى ورزشى نوعى مزيت و برترى به‌حساب مى‌آيد. البته پسرانى که انتظارات کمى از خود دارند نتيجتاً با شکست در ورزش روبه‌رو شده، با داشتن نوعى احساس عدم کفايت از دنياى ورزش حذف مى‌شوند. پيامى که بسيارى از دختران از طريق فرآيند اجتماعى شدن ورزشى دريافت مى‌کنند اين است که آنان فاقد کفايت لازم براى اجراءهاى ماهرانه در سطح بالا هستند. هرچند که اين پيام ممکن است معتبر نباشد، موجب عدم موفقيت آنها در مواجه شدن با فراگيرى مهارت‌هاى ورزشى خواهد شد. علاوه بر اين همراه با اين‌گونه انتظارات منفي، دختران غالباً داراى تجارب حرکتى محدود و عدم فرصت کافى براى تمرين ورزشى هستند، لذا اين خود به عدم موفقيت آنان منجر مى‌شود و موقعى که اين امر اتفاق افتاد بسيارى از آنها علاقهٔ خود را نسبت به ورزش از دست مى‌دهند (گرين دورفر، ۱۹۸۳).
حتى دخترانى که به درجات بالاى مهارت ورزشى رسيده‌اند، ممکن است هنوز نوعى شک و ترديد نسبت به استعداد ورزشى و ميزان مشارکت خود در آن ورزش داشته باشند. اگرچه اين موضوع نادرست است، مهم آن است که مربيان دريابند بسيارى از دختران با اين باور که قابليت‌هاى ورزشى آنان محدود است به دنياى ورزش قدم مى‌گذارند و اين باور را عدم موفقيت در ورزش تقويت مى‌کند. پسرانى که از نظر مهارت در سطح همسالان خود نيستند ممکن است احساس کنند نسبت به ديگران عقب‌تر هستند و اين احساس با فشار والدين و مربيان بيشتر مى‌شود. اين امر ممکن است به کودک لطمه زده و روى خودپندارى و رفتار او اثر سوء داشته باشد.
  اجتماعى شدن بزرگسالان
در نتيجهٔ تجارب اجتماعى دوران کودکي، نوجوانى و جواني، هويت افراد براساس انتظارات و نقش اجتماعى شکل مى‌گيرد. اين انتظارات براساس فراگيرى‌هاى تازه در دورهٔ بزرگسالى تعيين مى‌شود، مانند فعاليت‌هاى اجتماعى مربوط به شغل يا نقش‌پذيرى افراد با عناوين پدر و مادر (بريم، ۱۹۶۶). در حالى که کودکان از طريق فعاليت‌هاى فرهنگى توسط والدين و مدرسه با رفتار اجتماعى آشنا مى‌شوند، بزرگتران رفتارى را فرا مى‌گيرند که همراه با نقش اجتماعى آنها است (اينکلز، ۱۹۶۹). همچنين با تصور نقش اجتماعى خود در آينده رفتار مربوط به آن را فرا مى‌گيرند؛ براى مثال يک مدير جوان موقعى که مى‌بيند در محيط کار خود رؤساى سطح بالا به نوع خاصى از ورزش مى‌پردازند او هم با همکاران و اطرافيان خود مبادرت به شرکت در آن فعاليت مى‌کند تا در کار و شغل خود موفق شود. افراد معمولاً در فعاليت‌هائى که جامعه براى آنها مناسب مى‌داند شرکت مى‌کنند. جوانان سعى مى‌کنند تا در زمينه‌هاى اجتماعى و اقتصادى به زندگى استانداردى برسند و از آن پس در ميانسالى و بزرگسالى فعاليت‌هائى را که مناسب با سن، طبقهٔ اجتماعى و حتى دورهٔ بازنشستگى آنها باشد اختيار کرده، براى گذران اوقات فراغت خود در آنها شرکت کنند. عملکرد بزرگسالان در خارج از اين محدوده با واکنش‌هاى منفى ديگران مواجه مى‌شود و براى او نوعى ناسازگارى به‌وجود مى‌آورد.
دنبال کردن شيوهٔ زندگى در جوامع غربى به شکلى است که بزرگسالان به‌تدريج از مشارکت خود در فعاليت‌هاى ورزشى کاسته، به‌ نوعى گوشه‌گير و حتى ناتوان مى‌شوند. آنان غالباً چنين تصور مى‌کنند که نقش اجتماعى آنها شامل بى‌تحرکى و قطع فعاليت‌هاى شديد ورزشى است. در اين‌گونه جوامع به‌ تازگى نگرش‌هاى مثبتى نسبت به تحرک و ورزش به‌وجود آمده است و آنها سعى مى‌کنند در طول عمر از نظر ورزشى فعال باقى بمانند. اين تغيير در نگرش‌ها احتمالاً در اثر يافته‌هاى تحقيقى علوم پزشکى از يک طرف و تغيير در نقش‌پذيرى اجتماعى افراد از طرف ديگر حاصل شده است، لذا اخيراً مشاهده مى‌شود که بزرگسالان نيز لباس و کفش ورزشى پوشيده و مشغول فعاليت شده‌اند، گروه‌هاى ورزشى بزرگسالان و پيشکسوتان تشکيل شده است و سازمان‌هاى ورزشى ويژه بزرگسالان مانند المپيک بزرگسالان به فعاليت پرداخته و بسيار مشهور شده‌اند.
با وجود اينکه بزرگسالان از پيش به نوعى شيوهٔ زندگى گوشه‌گيرانه رسيده‌اند، ليکن نگرش‌هاى تازه دربارهٔ فعاليت‌هاى اجتماعى به آنها اجازه مى‌دهد تا شيوهٔ زندگى اجتماعى خود را به‌طور فعال بنا سازند.
گروه‌هاى ورزشى هم‌سن و سال يکى از جنبه‌هاى مهم اين تغيير در شيوهٔ زندگى است. بزرگسالان مى‌توانند با پيوستن به اين گروه‌ها از فوائد اجتماعى و جسمى مشارکت در ورزش بهره‌مند شوند. آنها با دوستان تازه آشنا مى‌شوند و گروه‌هاى هم‌سال را تشکيل مى‌دهند. وابستگى به اين گروه‌ها آنها را تشويق مى‌کند تا بتوانند به فعاليت‌هاى ورزشى خود ادامه دهند و در نتيجه ورزش و فعاليت‌هاى جسمي، جزئى از شيوهٔ زندگى طبيعى آنها در اين سن مى‌گردد.
با وجود اينکه بسيارى از بزرگسالان نقش فعال خود را از نظر ورزشى حفظ کرده‌اند، ليکن هنوز پاره‌‌اى از آنها از پذيرش اين‌گونه نقش‌هاى اجتماعى و مشارکت در ورزش اکراه دارند. به‌نظر مى‌رسد دامنهٔ مشارکت ورزشى در جوانان در مشارکت ورزشى آنها در طول عمر مؤثر باشد. بدون شک وجود گروه‌هاى هم‌سن و وجود شرايط ورزشى بر ميزان مشارکت فرد در آن فعاليت اثر قابل توجهى دارد، و اين تأثير باعث مى‌شود تا افراد فعاليت ورزشى را کمتر قطع کنند، ليکن در صورتى که دامنهٔ فعاليت ورزشى در دورهٔ جوانى محدود باشد، حضور اين امکانات نيز تغيير چندانى در شيوهٔ زندگى افراد نخواهد داد و آنان بر شيوهٔ زندگى گوشه‌گيرانهٔ خود اصرار مى‌ورزند، حتى اگر مشارکت در فعاليت ورزشى براى سلامتى آنها لازم باشد. آنهائى که در جوانى ورزش کرده‌اند، حتى اگر مدت مديدى آن را ترک کرده باشند، شروع مجدد فعاليت براى آنها آسان‌تر از کسانى است که اين تجربه را در دورهٔ جوانى نداشتند.


همچنین مشاهده کنید