جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

آثار بیماری‌ها بر ظرفیت کار و تمرین


مربيان و معلمان بايد به ياد داشته باشند که برخى از بيمارى‌ها ظرفيت کار انسان را کم مى‌کند. جزئيات اين بيمارى‌ها و رابطهٔ آنها با ظرفيت کار انسان خارج از اين مباحث مى‌باشد، ليکن مرور مختصر آن مى‌تواند کسانى را که تازه وارد اين رشته شده‌اند با اين امر حساس و آثار بالقوهٔ اين بيمارى‌ها آشنا سازد.
بيمارى‌هايى که موجب عوارض کاهش‌دهندهٔ ظرفيت کار انسان هستند به چند گروه يعنى قلبى - عروقي، تنفسي، عفونى و عصبى - عضلانى تقسيم مى‌شوند. بيمارى‌هاى قلبى - عروقى که موجب کاهش ظرفيت کار کودکان مى‌شوند، معمولاً بازده قلبى را کاهش مى‌دهند (بار - اور، ۱۹۸۸). اين بيمارى‌ها شامل بيمارى‌هاى قلبى سيانوژى مادرزادى (اشباع از اکسيژن خون) و بيمارى دريچه‌اى قلب هستند (تأثيرپذيرى دريچه‌هاى قلب)؛ اما بيشتر کودکانى که دچار عارضهٔ قلبى مادرزادى هستند و زنده مى‌مانند نهايتاً مى‌توانند تا سطوح طبيعي، فعاليت و تمرين داشته باشند.
اينکه گفته مى‌شود کودک مبتلا به عارضه قلبى - عروقى بايد از انجام فعاليت جسمى احتراز کند بيشتر به نوع بيماريِ او وابسته است (شفارد، ۱۹۸۲). فعاليت جسمى براى کودکان و بزرگسالان، بخش مهمى از برنامه‌هاى درمانى آنها است، حتى پس از عمل جراحي. تمرين کنترل‌ شده مى‌تواند دستگاه قلبى - عروقى را تقويت کند، در حالى که ادامهٔ بى‌تحرکى موجب تضعيف آن مى‌شود. مربيان و والدين نبايد بيش از اندازه محتاط باشند، برعکس بايد با دقت برنامه‌هاى حرکتى‌اى که پزشک تجويز کرده است انجام دهند.
تعدادى از بيمارى‌هاى قلبى - عروقى نيز ممکن است بر تمرين و فعاليت جسمى سالخوردگان اثرگذار باشد. در بين آنها بيمارى‌هاى ذيل را مى‌توان نام برد:
- تصلب شرائين (آرتريوسکلروز)
- رسوب چربى خون در ديوارهٔ سرخرگ‌هاى خونى (آترواسکلروز)
- ايسکمى قلب که بر تأمين مقدار اکسيژن بافت‌هاى قلى اثر مى‌گذارد و ناشى از کمبود خون است
- بيمارى عروقى محيطى که بر گردش خون اثر مى‌گذارد
افرادى که به اين بيمارى‌ها مبتلاء هستند بايد در هنگام فعاليت جسمى و ورزش با دقت تحت نظر باشند. اگرچه عدم فعاليت، احتمالاً در به‌وجود آمدن اين عوارض تأثير مى‌گذارد، درگير شدن در فعاليت سنگين و اضطراب‌آور بعد از ايجاد عارضه ممکن است منجر به نارسايى قلبى شود.
پس از حملهٔ قلبي، در برنامه‌هاى توان‌بخشي، اغلب از تمرين و ورزش استفاده مى‌شود. فوائد اصلى ورزش افزايش بازده قلبي، کاهش فشار خون و پائين رفتن چربى خون است. براى اينکه ورزشِ توانبخشى مؤثر باشد، تمرين بايد به اندازهٔ کافى شديد باشد تا بدون در خطر قرار دادن فرد موجبات بهبود او را فراهم سازد. کسانى که برنامه‌هاى توانبخشى را طراحى و هدايت مى‌کنند بايد دستورالعمل‌هاى مهم را مراعات و دنبال کنند. اين مسأله شامل به‌وجود آوردن شرايط ايمنى و بهداشتى براى ورود به اين‌گونه برنامه‌ها است و بايد شدت فعاليت و تمرين به‌تدريج زيادتر شود و هر نفر به‌طور جداگانه زير نظر پزشک يا متخصص فيزيولوژى ورزشى باشد.
دو بيمارى تنفسى که ظرفيت کار و تمرين کودکان را کاهش مى‌دهند، يکى آسم شديد (دشوارى تنفسى به‌علت مسدود شدن موقت نايچه‌ها) و ديگرى بيمارى ورم کيسهٔ صفرا مى‌باشد. کودکانى که مبتلا به بيمارى آسم هستند از نظر ميزان اختلال با يکديگر متفاوت هستند. بعضى از آنها اثر کمترى نشان مى‌دهند، به‌ويژه اگر در حال بهبود باشند. ديگران بايد به يک برنامهٔ دارو درمانى متکى و از نزديک تحت مراقبت پزشک باشند. بعضى از مواقع حتى يک تمرين و ورزش سبک مى‌تواند منجر به حملهٔ آسم گردد (شفارد، ۱۹۸۲). با وجود اين بسيارى از بيمارانى که دچار آسم هستند وقتى در ورزش و تمرين شرکت مى‌کنند کارکرد بهتر تنفسى و ششى خواهند داشت. ظرفيت کار آنها بالا مى‌رود و از مقدار بافت چربى زير پوست آنها کاسته مى‌شود (واکر، ۱۹۶۵). چون ورزش براى کسانى که مبتلا به تنگى نفس و آسم هستند مضر نيست لذا مربيان بايد با اجازۀ پزشک کودکان را تشويق کنند تا در فعاليت بدنى و ورزشى به منظور حفظ آمادگى قلبى - تنفسى خود شرکت کنند. مربيان بايد نسبت به علائم و نشانه‌هايى از قبيل با صدا نفس کشيدن (خس خس کردن)، سرفه کردن و تنگى نفس هوشيار بوده، آمادگى لازم را براى دنبال کردن برنامه‌هاى درمانى که پزشک توصيه کرده است داشته باشند.
بيمارى ورم کيسهٔ صفرا روى واکنش کودکان نسبت به تمرين و ورزش اثر مى‌گذارد. اين بيمارى همچنين از طريق فقدان ثانويه مواد غذايى روى رشد و نمو طبيعى کودک نيز اثر مى‌گذارد (شفارد، ۱۹۸۲). با وجود اين اکثر بيماران مبتلاء به عارضهٔ ورم کيسهٔ صفرا مى‌توانند تا اندازه‌اى ورزش کنند و بعضى از اين بيماران در اثر تمرين و ورزش منظم ممکن است فايدهٔ لازم را به عضلات تنفسى برسانند (کرنى و آرميتاژ، ۱۹۸۹).
در بين بيمارى‌هاى تنفسى که روى سالخوردگان اثر مى‌گذارد مى‌توان از برونشيت و بيمارى نفخ (برآمدگى يا ورم عضوى از بدن در اثر گاز يا هوا) نام برد. برونشيت مزمن با سرفهٔ مکرر مشخص مى‌شود که در دو سال پشت سرهم، هر بار سه ماه، ادامه پيدا مى‌کند. بيمارى نفخ شامل بزرگ شدن پايانه‌هاى فضاهاى هوايى در داخل شُش‌ها مى‌شود. در هر دو بيمارى موانع تنفسى در شش‌ها باعث مى‌شود تا مقدار زيادى از اکسيژن به‌دست آمده به مصرف عضلات تنفسى برسد و در نتيجه تلاش و کار عضلات در جاهاى ديگر به طريق بى‌هوازى عمل شود.
بيمارى‌هاى عفونى مانند آنفولانزا، بيمارى عفونى خون ناشى از سلول‌هاى تک‌هسته‌اى لکوسيت و آبله‌‌مرغان عموماً ظرفيت کار و تمرين افراد را به اندازه‌هاى متفاوت کاهش مى‌دهند (آدامز، ۱۹۷۳). براى مربيان مهم است موقعى که تمرين و ورزش را تحت نظر دارند به اين مسأله آگاه باشند. ورزشکارانى که مى‌خواهند کارآيى خود را در اوج نگه دارند ممکن است حتى در موقع بيمارى در برنامه‌هاى تمرينى و سطوحى اجرائى بالا شرکت کنند. اما اين امر از نظر هدف، غيرعملى است.
بعضى از بيمارى‌هاى عصبى - عضلانى مستقيماً بر واکنش‌هاى فيزيولوژيک تمرين و ورزش اثر نمى‌گذارند، ليکن باعث کمک به نارسايى و اجراء ناهماهنگ حرکتى مى‌شوند. حرکاتِ ناقص، ظرفيت کار و تمرين را کاهش مى‌دهند، زيرا بدن مقدارى انرژى صرف حرکات غيرضرورى مى‌کند. رشد ناقص و ناهنجار عضلانى نمونه‌اى است از وضعيت و شرايطى که به‌طور مستقيم و غير مستقيم بر اجراء ورزشى اثر مى‌گذارد. اين بيمارى به‌طور مستقيم روى کارکرد قلب اثر گذاشته، باعث ضعف عضلانى مى‌شود؛ لذا فعاليت متابوليکى (سوخت و ساز) و انرژى لازم را در مقايسه با افراد سالم افزايش مى‌دهد.


همچنین مشاهده کنید