|
موریس راول (۱۹۳۷ - ۱۸۷۵) آهنگساز فرانسوی، استاد رنگآمیزی در ارکستر و پیانو بود. او نیز مانند دُبوسی، همعصر مسنتر خود، سالها در کنسرواتوار پاریس به تحصیل پیانو و آهنگسازی پرداخت، اما برخلاف دُبوسی و بهرغم پنجبار تلاش هرگز نتوانست برندهٔ جایزهٔ رُم شود. آخرین ناکامی او - در سیسالگی و هنگامیکه دیگر آهنگسازی صاحبنام بود - سبب چنان رسوائی و جنجالی شد که به تغییر مدیریت کنسرواتوار انجامید. شاید به سبب همین رنجیدگی قدیم یاز دستاندرکاران موسیقی بود که در ۱۹۲۰ نشان لژیون دونور را که به او در مقام مشهورترین آهنگساز زندهٔ فرانسه اعطا میشد، نپذیرفت.
|
|
گرچه اغلب راول را یک امپرسیونیست دانسته و نامش را همراه دُبوسی آوردهاند، اما آثار او بهطور کامل در قالب هیچکدام از گروهبندیهای سبک شناختی جای نمیگیرد. برخی از آثار راول همچون قطعهٔ پیانوئی فوارهها (۱۹۰۱، Jeux d´eaux) و نیز بالهٔ دافنیس و کلوئه (۱۹۱۲ - ۱۹۰۹) از کیفیت سیال مهآلود امپرسیونیستی برخوردار هستند. دگرگونیهای ظریف رنگآمیزی به واقع در موسیقی او نیز همچون موسیقی امپرسیونیستی دُبوسی اهمیت بسیار دارد، اما وضوح فرم و تونالیته و جملهبندیهای متقارن و کلاسیک در بسیاری از دیگر آثار او چنان است که نمیتوان آنها را آثاری امپرسیونیستی دانست. خطهای ملودیک تغزلی او، گرچه از سبک و سیاقی ویژ برخوردار است، اما با ملودیهای آهنگسازان فرانسوی سدهٔ نوزدهم همچون ژرژ بیزه نیز پیوندی نزدیک دارد. با این همه، ملودیهای راول اغلب مبتنی بر مُدهای کلیسائی هستند و این سبب میشود که آنها تداعیکنندهٔ سرزمینهای بیگانه یا اعصار کهن باشند. ضرب واضح و الگوهای ریتمیکی که اغلب به افراط تکرار میشوند، از ویژگیهای غالب آثار او هستند.
|
|
راول فراتر از هر چیز، استادکاری زیردست بود و گفته است: 'هدفم، رسیدن به کمال تکنیکی است' او برای خلق شماری اندک از آثار آوازی و سازی (آثار پیانوئی، ارکستری و مجلسی)، که کموبیش تمام آنها بارها اجراء و ضبط شدهاند، بیوقفه بهکار میپرداخت. قطعههای پیانوئی بسیار نوپردازانهٔ او، دربردارندهٔ سونوریتههای بدیع و تداومبخش سبک استادانهٔ لیست هستند. این قطعهها، بوتهٔ آزمون شگردهائی در آهنگسازی بودند که او در آثار ارکستری بعدی خود آنها را بهکار میگرفت. در واقع، شمار چشمگیری از آثار ارکستری راول - از آن میان، موسیقی سحرگاهی دلقک (Alborada del Gracioso) و آرامگاه کوپرن (Le Tombeau de Couperin) - تنظیمهائی ارکستری از قطعههای پیانوئی هستند؛ تنظیم ارکستری راول از اثر پیانوئی تابلوهای یک نمایشگاه ساختهٔ موسورگسکی نیز بسیار مشهور است. راول به توانائیهای تکنیکی و بیانی سازهای ارکستر بسیار حساس بود و آمیزههای فراوان تازهای از رنگهای صوتی آفرید.
|
|
لحنهای غریب موسیقائی به مذاق راول خوش میآمد. بسیاری از آثار او از رنگوبوی اسپانیائی برخوردار هستند؛ برای مثال، اپرای تکپردهای وقت اسپانیائی (L´Heure espagnole، ۱۹۰۷ - ۱۹۰۹) و آثاری ارکستری مانند راپسودی اسپانیائی (Rhopsodie espagnole ،۱۹۰۸) و بولرو (Bolero). در دههٔ ۱۹۲۰ ریتمها و رنگهای صوتی جاز آمریکائی دستمایهٔ آثاری مانند کنسرتو پیانو در سل ماژور، کنسرتو پیانو برای دست چپ (به سفارش پُل ویتگنشتاین (Paul Wittgenstein)، پیانیست یک دست) و موومان بلوز از سونات ویولون و پیانوی راول شدند. او شیفتهٔ رقص بود و چندین باله آفرید، از جمله دافنیس و کلوئه که بعدها دو سوئیت ارکستری بههمین نام بر مبنای آن ساخت. در بیشتر آثار او، نفوذ ریتم رقصهای تثبیتشده را میتوان دید؛ رقص پاوان رنسانس در پاوان برای شاهدخت از دسترفته (Pavane pour une infante défunte، ۱۸۹۹)؛ رقصهای فورلَن، ریگودون و منوئه از دورهٔ باروک در آرامگاه کوپرن، ۱۹۱۷ - ۱۹۱۴؛ والسهای وینی در والسهای اصیل و پُراحساس (Valses nobles et sentimentales، ۱۹۱۱)، و والس (La Valse، ۱۹۱۹ - ۱۹۲۰)؛ و سرانجام بولروی اسپانیائی در قطعهٔ بولرو.
|
|
|
بولرو، یکی از مشهورترین آثار ارکستری، بازتاب شیفتگی راول نسبت به رنگآمیزی صوتی، موسیقی اسپانیائی و تکرار دائم الگوهای ریتمیک است. سفارش باله از سوی بالرینی بهنام ایدا روبینشتاین (Ida Rubinstein)، که خود در ۱۹۲۸ در اپرای پاریس به اجراء آن پرداخت، سبب خلق بولرو شد. مکان وقوع داستان این باله در یک کافهٔ تنگ و تاریک اسپانیائی و شخصیت اصلی آن زن کولی جوانی است که بر یک میز در میان حلقهای از مردان، بولرو میرقصد. حرکتهای زن کولی هنگام رقص رفتهرفته جاندارتر میشود و هیجان و بیتابی مردانی که به او چشم دوختهاند به نهایت و خشونت میرسد. اجراء این باله موفقیتآمیز بود اما چندان نگذشت که بولرو بهعنوان یک قطعهٔ مستقل ارکستری شهرت جهانی یافت. پس از نخستین اجراء این اثر در آمریکا در ۱۹۲۹ توسط فیلارمونیک نیویورک به رهبری آِتورو توسکانینی، منتقدی نوشت: 'بولرو غریو تحسین و ستایش شنوندگان را برآورد' .
|
|
راول با نهایت فروتنی، بولرو را 'اثری تجربی' بر مبنای 'یک کرشندوی طولانی و بسیار تدریجی' توصیف کرده است. تم و ریتم این قطعه 'به عمد رنگوبوی اسپانیائی یافتهاند' و 'آن قدر تکرار میشوند که به مرز وسواسی دائم میرسند' بولرو فرمی نامعمول دارد و از یک تم گسترده و غریب که بارها و بارها با ارکستراسیونهائی پیوسته غنیتر و درخشانتر بازشنیده میشود ساخته شده است. راول در این قطعه، همچون استراوینسکی در سوئیت پرندهٔ آتش و آئین بهار، از راه دگرگونیهای رنگآمیزی در موسیقی خود حرکت و بالندگی میآفریند. تم نخست فقط بهوسیلهٔ بادیهای چوبی، از جمله ازبوا دَمور (oboe d´amore) که سازی نامتداول با صدائی بمتر از اُبوا و زیرتر از کُرآنگله است، ارائه میشود. همچنان که رفتهرفته بر شدت صدا افزوده میشود، بادیهای برنجی و نیز ساکسوفونهای تنور و سوپرانینو - سازهائی که بهندرت در ارکستر سنفونیک کاربرد دارند - اجراء تم را بر عهده میگیرند. مضاعف شدن تم در قالب ترکیبهائی نامعمول از سازها، مانند ترومپت سوردیندار و فلوت، به پیدایش رنگهای صوتی نو و بدیع میانجامد و چنان است که گوئی راول سازهائی جدید ابداع کرده باشد. گاه نیز ملودی در سطحهای مختلف زیر و بم مضاعف میشود که پیامد این شگرد، پدید آمدن آکوردهای پویشی موازی است.
|
|
|
|
|
تنها پس از رسیدن دینامیک به آستانهٔ F است که ملودی بهوسیلهٔ ویولونها نواخته میشود و بادیهای چوبی و برنجی آن را مضاعف میکنند.
|
|
همراهی ملودی در بولرو، از تم آن نیز نامتعارفتر است. یک الگوی ریتمیک دو میزانی که همراهیکنندهٔ ملودی است از آغاز تا پایان با طبل کوچک تکرار و بهتدریج بهوسیلهٔ سازهائی بیشتر و بیشتر مضاعف میشود. علاوه بر این، در زیر تکتک میزانهای موسیقی، اوستینانتوئی سهنتی را میشنویم که بهصورت پیتسیکاتو توسط زهیهای بم نواخته میشود. عاملی دیگر که در تأثیر هیپنوتسمکنندهٔ این قطعه سهم دارد ثبات تونالیتهٔ دو ماژور است؛ تونالیتهای که تا رسیدن به اوج تکاندهندهٔ پایان قطعه - اوج حاصل از جهشی نامنتظر و آنی به تونالیتهٔ درخشانتر میماژور - و در پایان خشن و دیسونانت آن محفوظ میماند.
|
|
تم بولرو از دو بخش گسترده تشکیل شده است که هر کدام دوبار با ارکستراسیونهای گوناگون شنیده میشوند: A A B B، الگوی A A B B چهار بار ارائه شده و بهتدریج قویتر شنیده میشود. سرانجام، راول تم را در قالب A B فشرده میکند. به این ترتیب، بولرو میتواند با چنین طرحی نمایانده شود:
|
|
A A B B - A A B B - A A B B - A A B B - A B
|
|
|
الگوی ریتمیک بولرو و اُستیناتوی بم همراهیکنندهٔ آن، هر بار به تنهائی - بدون ملودی - و بهعنوان مقدمهای بر هر یک از بخشهای A و B ارائه میشوند و کمکم دینامیک قویتر و غنای صوتی بیشتری مییابند.
|
|
در بخش A، ملودی در محدودهٔ کوچکی از صداهای زیر و بم حرکت میکند و فقط از نتهای گام دو ماژور بهره میگیرد. این بخش، از دو عبارت تشکیل شده است که اولی با پرشی بالارونده و پرسشگر به کادانسی ناقص میانجامد و عبارت دوم که گوئی پاسخ عبارت اول است با کادانسی کامل به پایان میرسد.
|
|
بخش B نیز از دو عبارت ساخته شده است، اما در گسترهٔ وسیعتری از صداهای زیر و بم به نگارش درآمده و به سبب ترکیب عناصری از گامهای ماژور، مینور و مُدهای کلیسائی، حالتی تیرهتر دارد. ملودی پس از صعود به زیرترین صدا، که تکراری هیپنوتیسمکننده دارد، به تدریج با حرکتی پایینرونده گسترهای وسیع را میپیماید تا به کادانس برسد.
|