|
فردریک شوپن (۱۸۹۴ - ۱۸۱۰) که شاعر پیانو نام گرفته است، تنها آهنگساز بزرگی بود که کموبیش تمام آثارش را فقط برای پیانو آفرید.
|
|
|
|
|
شوپن فرزند مادری لهستانی و پدری فرانسوی بود و در ورشو بزرگ شد. هنوز کودکی بیش نبود که سبک بدیعش در نوازندگی و آهنگسازی شگفتی اشراف لهستان را برانگیخت. او پس از پایان تحصیل در کنسرواتوار ورشو به سفر در اتریش و آلمان و اجراء آثارش پرداخت. هنگام دوری شوپن از لهستان، هموطنانش در مخالفت با روسها شورش کردند و زمانیکه خبر اشغال ورشو بهدست روسها به او رسید دچار ناامیدی و احساس تقصیر شد: 'شهرم را به خاک و خون کشیدهاند و ... من اینجا هستم، کاری نمیکنم و فقط آه میکشم و اندوه و رنجم را بر پیانو سرریز میکنم' . در ۱۸۳۱، شوپن بیستویک ساله به پاریس رفت، شهری که در باقی عصر کوتاهش خانه و کاشانهٔ او شد.
|
|
پاریس در دههٔ ۱۸۳۰ کانون نهضت رمانتیک و پایتخت هنری اروپا بود. شوپن جوان با نویسندگانی چون ویکتورهوگو، بالزاک و هاینه آشنا شد و دولاکروای نقاش، لیست و برلیوز همگی از دوستان نزدیکش بودند. نوازندگی شوپن سبب شد خیلی زود به محافل اشراف پاریس راه یابد. فرانتز لیست دربارهٔ کسانیکه در کنسرتهای نه چندان فراوان شوپن حضور مییافتند توصیفی زنده بهدست داده است: 'کالسکهها یکی پس از دیگری سر میرسیدند و ... آراستهترین بانوان، خوشپوشترین مردان، ثروتمندترین سرمایهداران و سرشناسترین نجبا از آنها پیاده میشدند ... گروه کاملی از اشرافزادگان سعادتمند و زیبا' .
|
|
شوپن، خجول، خوددار و از جمعیت بیزار بود و ترجیح میداد بهجای نوازندگی در تالار کنسرت، در محفلهای خصوصی به اجراء آثار خود بپردازد؛ آثار کوتاهی چون نُکتورنها، پرلودها و والسهای او برای چنین محافل صمیمانهای نوشته شدهاند.
|
|
جثهٔ نحیف شوپن اجراء صداهای قوی و پُرحجم را بر پیانو برایش دشوار میکرد. افسون نوازندگی شوپن بیشتر در صداهای زیبا، انعطاف ریتمیک، استفادهٔ فضاپردازانه از پدال و نیز ظرافتهای شاعرانهٔ دینامیک نهفته است. شوپن تنها پیانیستی است که فقط با حدود سی اجراء عمومی آوازهای افسانهای یافته است. شوپن با تدریس پیانو به دختران خانوادههای ثروتمند، زندگی مرفهی داشت. او بسیار برازنده و آراسته بود و در تجمل زندگی میکرد.
|
|
زندگی شوپن پس از آشنائی او با مادام اُرور دردُوان (Madame Aurore Dudevant)، رماننویس مشهور با نام مستعار ژرژ ساند، دستخوش تحولی پُربار شد. ساند هوادار پُرشور حقوق زنان بود، اغلب لباس مردانه به تن داشت، سیگار برگ میکشید و برای آزادی جنسی از هیچ تلاشی فرو گذار نمیکرد. شوپن بیستوهشت ساله و ژرژ ساند سی و چهار ساله دلباختهٔ یکدیگر شدند. در نُه سالی که آن دو با یکدیگر زندگی میکردند، شوپن در سایهٔ مراقبتهای ساند بسیاری از آثار برجستهاش را آفرید. پس از جدائی آنها از یکدیگر، سلامت شوپن بهسرعت رو به وخامت گذاشت و شمار آفریدههایش کاهش یافت.
|
|
او پیش از مرگ - در سیونُه سالگی بر اثر سل - درخواست کرد تا در مراسم خاکسپاریش رکوییم موتسارت اجراء شود. در این مراسم، مارش عزا از سونات پیانو در سیبمل مینور اثر او نیز نواخته شد.
|
|
|
شوپن در هجده سالگی به سبکی سراسر شخصی و بدیع در موسیقی پیانو دست یافته بود. او در قیاس با دیگر آهنگسازان بزرگ، آثاری اندک پدید آورده اما کموبیش تمام این آثار در رپرتوار پیانیستها جا دارند. گرچه بیشتر آثار او کوتاه هستند اما در این مینیاتورهای بدیع، تنوع بیکرانی از حالتها، از اندوه گرفته تا شور قهرمانی، دمیده شدهاند. موسیقی او همیشه زیبا و باوقار است و پاساژهای تکنیکی آن نیز آهنگین هستند و برای جلوهنمائی ساخته نشدهاند. شوپن عشقش به لهستان را در مازورکاها و پولنزهایش به بیان درآورده است. او در این قطعههای الهام گرفته از رقص که آنها را به سبک و سیاق ویژهٔ خود درآورده است بیآنکه به واقع نغمههای عامیانه را بهکار گرفته باشد، روح و جان مردم لهستان را ثبت کرده است. شوپن بر خلاف شومان، به آثارش عنوان یا برنامهای ادبی نسبت نمیداد.
|
|
هیچ آهنگسازی به اندازهٔ شوپن صدائی اینگونه زیبا از پیانو برنیاورده است. استعداد ملودیک بیهمتای او این توهم را پدید میآورد که گوئی پیانو نغمهسرائی میکند. شوپن هنگام تکرار ملودی، صداهای تزئینی ظریف و دلپذیری را به آن میافزود؛ چنان صداهائی که با تزئینهای آوازی در اپرای ایتالیائی آن دوره همانندی داشت. بسیاری از شاعرانهترین جلوههای آثار شوپن برآمده از بهکارگیری ظریف و حساس پدال نگهدارندهٔ صدا است. او از این راه هارمونیها را مانند رنگهای آبرنگ بههم میآمیزد. پدال، صداهائی را که فاصلهٔ بسیار دارند و با دست چپ نواخته میشوند به یکدیگر پیوند میدهد. بهرهگیری شوپن از هارمونی بسیار نوآورانه بود و بر آهنگسازان پس از او تأثیر گذاشت.
|
|
در آثار شوپن، پیانیست مجال مییابد که اندکی تند و کند کردن تمپو، یا با تداوم یک نت، اندکی بیش از آنکه به واقع در نتنگاری اثر مشخص شده است، بر تأثیر بیانی موسیقی بیفزاید و این استفاده از روباتو به موسیقی او کیفیتی شاعرانه و بداههسرایانه میبخشد.
|
|
- نکتورن در میبمل ماژور، اپوس ۹، شمارهٔ ۲ (۱۸۳۱ - ۱۸۳۰):
|
شوپن، نکتورن محبوب میبمل ماژور، اپوس ۹، شمارهٔ ۲ را در سن بیستسالگی آفرید. نکتورن (nocturne) یا قطعهٔ شبانگاهی اثری برای پیانو و قطعهای کند آهنگ، تغزلی و ویژهٔ خلوت شبانه است. این نکتورن نیز مانند بسیاری از آثار شوپن، ته رنگی از حزن و اندوه دارد و با ملودئی لگاتو (پیوسته)، که دربردارندهٔ پرشهای دلپذیر بالارونده است - پرشهائی که با پیش رفتن ملودی بهگونهای فزاینده گسترش مییابند - آغاز میشود.
|
|
|
|
|
این ملودی سهبار دیگر در طول قطعه شنیده شده و هر بار با نتها و تریلهای تزئینی بیشتری دستخوش دگرگونی میشود.
|
|
|
|
|
نتهای دور از هم همراهیکنندهٔ ملودی، که با پدال نگهدارندهٔ صدا به یکدیگر متصل میشوند، شالودهٔ پُرطنینی را برای ملودی فراهم میآورند. این نکتورن یک ملودی فرعی نیز دارد که به شیوهٔ روباتو نواخته میشود.
|
|
این قطعه تا نزدیکی پایان آن، که ناگهان پُرشور و هیجان میشود، حالتی اندیشناک دارد. ملودی بهسوی گسترهٔ صوتی زیر صعود میکند و با قدرت تمام در قالب اکتاوهای دست راست نواخته میشود، سپس، بهدنبال پاساژی درخشان و همراه با تریل، هیجان فرونشسته و نکتورن به آرامی پایان میگیرد.
|
|
- اتو در دو مینور، اپوس ۱۰، شمارهٔ ۱۲ (اتو انقلابی؛ ۱۸۳۱؛):
|
احتمال میرود که اشغال ورشو توسط روسها در ۱۸۳۱، الهامبخش شوپن در آفرینش اتود پُرالتهاب و آتشین دو مینور، معروف به اتو انقلابی، بوده باشد. اتود (etude)، قطعهای تمرینی است که برای کمک به نوازنده در غلبه بر مشکلهای تکنیکی خاص ساخته میشود. برای مثال، اتود انقلابی با پاساژهای پُرشتاب دست چپ در سراسر آن، برای سرعت و قدرت بخشیدن به دست چپ پیانیست ساخته شده است. اتودهای شوپن از تمرینهای تکنیکی بسیار فراتر میروند و شاهکارهائی موسیقائی هستند که شنیدنشان نیز بهاندازهٔ توانائی در اجراء آنها هیجانانگیز است.
|
|
اتود انقلابی با فورانی دراماتیک آغاز میشود. آکوردهائی دیسونانت که در محدودهٔ صداهای زیر نواخته میشوند و پاساژهائی سراسیمه و پایینرونده، به ملودی اصلی راه میگشایند؛ ملودئی که اجرایش بهصورت appassionato آپاسیوناتو؛ پُرشور) خواسته شده و با اکتاوهای دست راست نواخته میشود. تنش موسیقی در اینجا به سبب ریتم نقطهدار ملودی اصلی و همراهی توفانی پُرآشوب آن فزونی میگیرد. نزدیک انتهاء قطعه، پس از یک اوج، تنش موسیقی بهطور گذرا کاستی میگیرد و سپس پاساژی سیلآسا، شستیهای پیانو را میروبد و با آکوردهای پُرقدرت پایانی به سکون میرسد.
|