شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

هدف‌های رفتاری (behavioral objectives) (هدف‌های اجرایی)


هدف‌هاى رفتارى يا هدف‌هاى اجرايى به آن دسته از هدف‌ها گفته مى‌شود که نوع رفتار و قابليت‌هايى را که انتظار داريم شاگرد پس از يادگيرى مطلبى خاص به آنها برسد، مشخص کند. نقش اين هدف‌ها آن است که با واضح‌ترين عبارات و با دقت کافى آنچه را شاگرد بايد در جريان يک تجربهٔ يادگيرى بينديشد، انجام دهد يا احساس کند، روشن نمايد. اگرچه هدف‌هاى رفتارى از نگرش رفتارگرايان نشأت گرفته است، در حال حاضر پرورشکارانى که پيرو مکتب رفتارگرايى نيستند، آن را به سبب وضوح و روشني، يعنى از اين بابت که فعاليت معلم و شاگرد را در فرايند آموزش دقيقاً مشخص مى‌کند و معيار خوبى براى مشاهده و اندازه‌گيرى فعاليت‌هاى آموزشى است، بکار مى‌برند.
معمولاً فرايند انديشيدن و دانستن - که به مدد واکنش‌هاى الکتروشيميايى در مغز انجام مى‌پذيرد - بدون استفاده از ابزارهاى کمک‌کنندهٔ حواس، بسادگى قابل مشاهده و سنجش نيست و براى اينکه بتوانيم آن را اندازه بگيريم، بايد تغييراتى را که بر اثر کسب دانش در رفتار شاگردان پديد مى‌آيد، بسنجيم. هدف‌هاى رفتارى چون بر رفتار نهايي، يعنى رفتارى که در انتهاى يک فعاليت آموزشى بايد از شاگرد سر بزند تأکيد مى‌کند، معيار خوبى براى مشاهده و اندازه‌گيرى ميزان يادگيرى شاگردان خواهد بود.
  ويژگى‌هاى هدف‌هاى رفتارى خوب
هدف‌هاى رفتاري، هدف‌هايى هستند که نوع رفتار و قابليت‌هايى را که انتظار داريم شاگرد پس از يادگيرى مطلبى خاص به آن بر سه را مشخص مى‌کند. يک هدف رفتارى خوب بايد داراى ويژگى‌هاى زير باشد:
۱. رفتار مورد مشاهده، بايد دقيقاً مشخص باشد: هدف بايد به گونه‌اى بيان شود که مانع ايجاد سوءتفاهم گردد و به عبارت ديگر، زمانى مى‌توان گفت هدف به واضح‌ترين شکل بيان شده است که به بهترين وجه، مقصودهاى آموزشى را به شاگردان انتقال دهد. بنابراين، در تعيين هدف‌هاى رفتاري، بايد انتظارات معلم از شاگردان به روشنى مشخص شود؛ به عبارت ديگر، معلم و فراگير از آنچه بايد انجام شود، درک مشترک داشته باشند. بنابراين، در تعيين هدف‌هاى رفتاري، بايد از بکار بردن افعال و کلمات مبهم و قابل تعبير و تفسير پرهيز شود و در عوض بايد از افعال و عباراتى که نوع فعاليت و رفتار موردنظر را دقيقاً مشخص مى‌کند، استفاده کرد.
۲. موقعيتى که رفتار بايد در آن مشاهده شود مشخص شده باشد: براى پيشگيرى از سوء تعبير، فقط مشخص کردن فعاليت‌هاى نهايى کافى نيست. گاهى لازم است رفتارهاى نهايى را با ذکر موقعيتى که مايليم شاگرد در آن موقعيت به هدف دست يابد، مشخص کنيم؛ يعنى مشخص کنيم که شاگرد از چه چيزهايى مى‌ةواند يا نمى‌تواند استفاده کند يا در کجا و در چه زمانى بايد مهارت لازم را کسب کند؛ بعنوان مثال بگوييم که شاگرد بايد بتواند يک معادلهٔ خطى يک مجهولى را بدون استفاده از کتاب‌هاى مرجع، جدول‌ها يا ابزارهاى محاسباتى حل کند. بنابراين، موقعيت محدوديت‌هايى را که از نظر زمان اجرا، مواد موردنياز و منبع‌ها وجود دارد مشخص مى‌کند. پس در تنظيم هدف‌هاى رفتاري، بيان موقعيت کاملاً ضرورى است؛ زيرا نه تنها شاگرد از موقعيتى که با در نظر گرفتن آنها ارزيابى خواهد شد آگاه مى‌شود، بلکه ذکر موقعيت براى معلم و شاگرد وسيله‌اى است براى اجتناب از سر درگمى و آشفتگى در عمل.
۳. سطح اجرا دقيقاً مشخص باشد: منظور از سطح اجرا حد نصابى است که بر اساس آن، رفتار نهايى ارزشيابى مى‌شود؛ به عبارت ديگر، سطح مشخصى از يادگيرى که از قبل بوسيله تعيين‌کنندهٔ هدف مشخص شده است، عيارى است که با آن، موفقيت شاگرد در رسيدن به هدف‌هاى آموزشى سنجيده مى‌شود؛ مثلاً شاگرد بايد پس از اتمام درس، ۸۰ درصد مفاهيم داده شده را بطور صريح تعريف کند.
  نقش هدف‌هاى رفتارى در فرايند تدريس
اگر هدف‌هاى آموزشى در فرايند تدريس بصورت رفتارى تنظيم نشود، معلم معيار درستى براى انتخاب مواد آموزشي، محتواى برنامه، روش و وسايل آموزش در دست نخواهد داشت و ممکن نيست بتواند نتيجهٔ يک دورهٔ آموزشى را بصورتى مؤثر ارزشيابى کند. هدف‌هاى رفتارى به معلم کمک مى‌کند تا نحوهٔ ظهور رفتارهايى را که از شاگردان انتظار دارد با دقت بيشترى مشخص کند و بر اساس آنها، براى رسيدن به اهداف تعيين‌شده، مواد آموزشى و روش تدريس مناسب را انتخاب کند. تعيين هدف‌هاى رفتارى واضح به معلم امکان مى‌دهد تا به آسانى نتيجهٔ يک دورهٔ آموزشى را به صورتى مؤثر ارزشيابى و آزمون‌هاى مناسب و مرتبط با هدف‌ها را تهيه کند. شاگردان نيز مى‌توانند در پرتو هدف‌هاى رفتاري، در حين فعاليت، به ميزان پيشرفت خويش پى ببرند و در صورت لزوم، براى برطرف کردن مشکلات خود، به معلم مراجعه کنند. علاوه بر اين، با در دست داشتن هدف‌هاى رفتاري، شاگرد مى‌فهمد که انجام دادن چه فعاليت‌هايى او را بهتر به موفقيت مى‌رساند.
بطور کلي، هنگامى که معلم به طراحى آموزشى مى‌پردازد، هدف‌هاى رفتارى ممکن است در موارد زير به او کمک کنند:
۱. سبب شوند که او براى تحقق آن هدف‌ها، مطالب آموزشى مناسبى انتخاب کند.
۲. راهنماى خوبى براى انتخاب روش مناسب تدريس و رسانه‌هاى آموزشى مختلف باشند.
۳. راهنماى خوبى براى طرح سؤالات ارزشيابى پيشرفت تحصيلى باشند.
۴. موجب شوند که شاگردان دقيقاً بتوانند در هر مرحله از آموزش، پيشرفت خودشان را دقيقاً ارزيابى کنند و قادر باشند کوشش‌هاى خودشان را در مسيرى مناسب هدايت کنند. با در دست داشتن هدف‌هاى صريح و روشن، شاگرد مى‌فهمد چه فعاليتى از جانب او براى موفقيتش مناسب است و چگونه بايد خود را براى آزمون آماده کند.
با وجود اينکه براى هدف‌هاى رفتارى محاسن زيادى ذکر شده است، برخى صاحب‌نظران با آنها مخالفند و از آنها انتقاد کرده‌اند. اهم اين انتقادها عبارتند از:
۱. تدوين هدف‌هاى رفتارى منجر به ايجاد صلاحيت‌ها و مهارت‌هاى جزئى و بى‌اهميت مى‌شود.
۲. تدوين هدف‌هاى رفتارى خلاقيت و ابتکار را در فعاليت‌هاى آموزشى محدود مى‌کند.
۳. تدوين هدف‌هاى رفتارى تدريس را روى حقايق يا امور معلوم متمرکز مى‌سازد و رفتار پيچيده و عالى‌تر را از نظر دور مى‌دارد.
۴. تدوين هدف‌هاى رفتارى آموزش را غيرقابل انعطاف و غيرانسانى مى‌سازد.
البته اين انتقادها زمانى وارد است که طراح يا معلم، خود را اسير هدف‌هاى رفتارى تلقى کند و در فعاليت‌هاى آموزشي، هيچ‌گونه انعطافى از خود نشان ندهد، ولى در فرايند تدريس، معلم همواره بايد ضمن تعيين هدف‌هاى صريح آموزشي، انعطاف در روش و ابتکار و خلاقيت در فعاليت شاگردان را به دست فراموشى نسپارد. در اين صورت است که وى مى‌تواند از زيان‌هاى هدف‌هاى رفتاري، مصون و در امان باشد و موفقيت مطلوب را در فرايند تدريس کسب کند.


همچنین مشاهده کنید