جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

ویژگی‌های شخصیتی معلم و نقش آن در تدریس


اساسى‌ترين عامل براى ايجاد موقعيت مطلوب در تحقق هدف‌هاى آموزشي، معلم است. اوست که مى‌تواند حتى نقص کتاب‌هاى درسى و کمبود امکانات آموزشى را جبران کند يا برعکس، بهترين موقعيت و موضوع تدريس را با عدم توانايى در ايجاد ارتباط عاطفى مطلوب به محيطى غيرفعال و غيرجذاب تبديل کند. در فرايند تدريس، تنها تجارب و ديدگاه‌هاى علمى معلم نيست که مؤثر واقع مى‌شود، بلکه کل شخصيت اوست که در ايجاد شرايط يادگيرى و تغيير و تحول شاگرد تأثير مى‌گذارد. ديدگاه معلم و فلسفه‌اى که به آن اعتقاد دارد، در چگونگى کار او تأثير شديدى مى‌گذارد، بطورى که او را از حالت شخصى که فقط در تدريس مهارت دارد خارج مى‌کند و به‌صور انسان انديشمندى در مى‌آورد که مسؤوليت بزرگ تربيت انسان‌ها بر عهده اوست. بر شمردن ويژگى‌هاى معلم کار چندان آسانى نيست؛ زيرا جوامع مختلف با فلسفه‌ها و نگرش‌هاى مختلف، انتظارات متفاوتى از معلم دارند، ولى مى‌توان به ويژگى‌هاى کم و بيش مشترکى که لازم است معلمان در همه جا داشته باشند اشاره کرد.
  ويژگى‌هاى شخصيتى معلم و نقش آن در تدريس
در اين مبحث، ابتدا به بررسى ويژگى‌هاى شخصيتى معلمان و سپس به تأثير و نقش رفتار آنان در فرايند تدريس مى‌پردازيم. در روند اين بررسي، بيشتر به تحليل نوع نگرش و روابط معلم نسبت به شاگردان مى‌پردازيم و آنان را به دو گروه تقسيم مى‌کنيم.
  معلمان شاگردنگر
اين گروه از معلمان، شاگردان را هستهٔ مرکزى فعاليت خود قرار مى‌دهند و آنان را محور اصلى فعاليت‌هاى آموزشى مى‌‌دانند. آنان فعاليت و رشد همه‌جانبهٔ شاگردان را در نظر مى‌گيرند و مواد درسى و انتقال دانش را براى پرورش آنها به کار مى‌برند. اين گروه، بطور کلي، به پرورش استعداد شاگردان شوق فراوان دارند. البته نبايد تصور کرد که معلمان ديگر هيچ توجهى به شاگردان ندارند، بلکه مى‌توان گفت که اين دسته از معلمان بيشتر از ديگران، شاگردان را در نظر دارند، و رفتارشان نسبت به شاگردان به گونه‌اى است که توجه هر مشاهده کننده‌اى را در نخستين برخورد به خود جلب مى‌کند.
معلمان شاگردنگر اگر اطلاعات و دانش زيادى هم داشته باشند، انتقال همهٔ آنها را به شاگردان چندان مهم نمى‌دانند، بلکه بيشتر فعاليت خود را بر آموزش و پرورش شاگرد متمرکز مى‌کنند. اينان از ميان علوم، بيشتر به علوم انسانى و بويژه روانشناسى توجه دارند.
گروه شاگردنگر را مى‌توان به دو دسته کوچک‌تر شاگردنگر فردي و شاگردنگر جمعي تقسيم کرد. شاگردنگر فردى به ويژگى‌هاى فردى شاگردان، بيشتر توجه دارد و يکايک آنان را شناسايى و با هر کدام مطابق خصوصيات فردى آن رفتار مى‌کند، در حالى که شاگردنگر جمعى بيشتر به جمع شاگردان و پرورش جمعى آنان توجه دارد و يک به يک آنان را مورد توجه قرار نمى‌دهد. اين گروه از معلمان با استفاده از روانشناسى پرورشى و روانشناسى نوجوانى در جهت تربيت و پيشرفت کلى همهٔ شاگردان تلاش مى‌کنند. رفتار اين معلمان نسبت به رفتار معلمان شاگردنگر فردى رسمى‌تر است. اين دسته از معلمان چندان به عواطف و درخواست‌هاى شاگردان توجه ندارند.
  معلمان درس‌نگر
معلمان درس‌نگر، بيشتر به درس اهميت مى‌دهند تا پرورش شاگردان. تمام کوشش آنها بر اين است که به هر طريقى که شده درس را به شاگردان انتقال دهند. گروه درس‌نگر به شاگردان و تفاوت‌هاى فردى آنان توجه ندارند يا آن را چندان مهم تلقى نمى‌کنند. به نظر اين گروه، شاگردان موظف هستند که درس را بطور کامل ياد بگيرند و به معلم پس بدهند. به اعتقاد افراد اين گروه، حقايق علمى شاگردان را براى زندگى اجتماعى آماده مى‌سازد و به همين دليل، کسب دانش در درجهٔ اول اهميت قرار دارد. اين معلمان به علوم و فنون رغبت فراوان دارند. بسيارى از دبيران دبيرستان‌ها و جمعى از معلمان مدرسه ابتدايى و گاهى تعدادى از استادان نظام آموزشى جامعه ما را اين دسته از معلمان تشکيل مى‌دهند.
گروه درس‌نگر را نيز مى‌توان به دو گروه کوچک‌تر درس‌نگر علمي و درس‌نگر فلسفي تقسيم کرد. گروه درس‌نگر علمى بيشتر به رشته‌هاى علمى علاقه‌مند هستند و مى‌کوشند تا از اين نظر، دانش خود را روز به روز گسترش دهند. با آنکه مطالب درسى آنها گيرايى درس‌هاى فلسفى و اجتماعى را ندارد، به سبب اطلاعات وسيعى که در رشته‌هاى علمى دارند، مى‌توانند شاگردان را به سوى خود جلب کنند. تأثيرى که معلمان درس‌نگر علمى در شاگردان مى‌گذراند، ناشى از شخصيت آنان نيست، بلکه زادهٔ وسعت اطلاعات آنهاست. چنين تأثيرى معمولاً تأثير تعليمى است نه تربيتي، ولى بطور غيرمستقيم شاهد تأثير تربيتى هم هستيم. اگر چه علاقهٔ اين گروه از معلمان بيشتر به رشته‌هاى علمى و مواد درسى است تا شاگردان، دلبستگى آنان به علم باعث مى‌شود که گاهى شاگردان با علاقهٔ فراوان در کلاس درس ايشان حاضر شوند. اين گروه از معلمان اگر به نياز و علاقهٔ شاگردان توجه کنند و با آنها ارتباط مطلوب برقرار سازند، مى‌توانند معلمان خوب و مفيدى باشند و تأثير مثبتى در شاگردان بگذارند.
گروه درس‌‌نگر فلسفى با اينکه به درس بيشتر از شاگردان توجه دارند، اما چون اغلب به مسائل کلى و اجتماعى مى‌پردازند، کلاس ايشان گير است. شاگردان نسبت به اين معلمان گرايش بيشترى دارند. اين گروه با شخصيت بارزى که دارند، به عنوان سرمشق و انسان آرمانى مورد توجه شاگردان واقع مى‌شوند و تمام توجه آنان را به خود جلب مى‌کنند تا جايى که شاگردان نسبت به ويژگى‌ها و امکانات خود غافل مى‌شوند و براى بسط شخصيت خود مجالى نمى‌يابند. چنين معلماني، معمولاً به فرديت شاگردان توجه نمى‌کنند و به روش تدريس هم اعتنايى ندارند، اما به علت آرمان‌گرايى خاص و شخصيت بارز و نافذى که دارند، شاگردان را مجذوب خود مى‌کنند، بطورى که شاگردان نه تنها آنان را براحتى مى‌پذيرند، بلکه الگوى زندگى خود نيز قرار مى‌دهند. اگر چه تأثيرى که اين گروه از معلمان در شاگردان مى‌گذارند، ممکن است تا مدت‌ها دوام داشته باشد، احتمال دارد که آنان بدون توجه به توانايى‌ها و قابليت‌هاى خود، تمام رفتار و عقايد معلمان خود را مو به مو اجرا کنند و هيچ‌گونه ابتکار و نو‌آورى از خود نشان ندهند.


همچنین مشاهده کنید