پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

خف، خل، خم و خن


خفتگان را چه غم از نالهٔ بيداران است ٭
٭ همه شب نالم و چشم خوش جانان در خواب ........................ (سعدى)
خفتگان را خبر از محنت بيداران نيست ٭
٭ ......................... تا غمت پيش نيايد غم مردم نخورى (سعدى)
عالمت غافل است و تو غافل .......................... (سنائى)
باطل است آنچه مدّعى گويد .......................... (سعدى)
خفته را خفته کى کند بيدار؟
رک: کورى چسان عصا کش کور دگر بوَد؟
خفته و مُرده در حساب يکى است
خلا را هر چه بيشتر هم بزنند گَندش بيشتر مى‌شود
صورت ديگرى است از مَثَل: 'چاه مبال را هر چه بيشتر هم بزنند بويش بيشتر مى‌شود'
خلاف عقل باشد خودنمائى (سعدى)
خلايق بندهٔ حاجات خويشند (ابوسعيد ابوالخير)
خلايق هر چه لايق
رک: به هر کس هر چه لايق بود دادند
خلقت زيبا بِهْ که خلعت ديبا
رک: يک خلقت زيبا بِهْ از هزار خلعت ديبا
خُلقِ خوش خَلق را شکار کند٭
نظير:
- عالمى را مى‌توان با خلق خوش تسخير کرد
- به حسن خُلق توان کرد صيد اهل نظر (حافظ)
٭ ........................... صنعتى بيش از اين چه کار کند (اوحدى)
خلق را تقليدشان بر باد داد٭
٭ ................................ اى دو صد لعنت بر اين تقليد باد (مولوى)
خُل گفت، بى‌مُخ هم باور کرد
نظير:
ابلهى گفت و احمقى باور کرد
- ابله گفت و کاهل باور کرد
- گوينده اگر احمق است شنونده بايد عاقل باشد
خم رنگرزى سياست يک روباه پير را طاووسِ علّيين مى‌کند(باستانى پاريزى)
رک:سياست پدر و مادر ندارد
خُم رنگرزى نيست که فرو کنى و در بياوري!
رک: شيشه نيست که بادش کنى
خُمرهٔ پُر، نم پس نمى‌دهد يعنى آدم که زياد پولدار شد سخت ممسک مى‌شود و کوچک‌ترين عطا و بخششى نمى‌کند
خُمرهٔ پيه زده دوامش بيشتر است
نظير: هزار کوزهٔ نو مى‌شکند، يک کوزهٔ کهنه نمى‌شکند
خموشى پرده‌پوش راز باشد٭
رک: سلامت در خموشى است
٭ .......................... نه مانند سخن غمّاز باشد (وحشى بافقى)
خميازه خميازه آرد
خميده قامتم امّا عصاى خويشتنم (اميرى)
خنده بادبزنِ دل است
خنده را سازى لازم است و گريه را سوزى
نظير: خنده هم دل خوش مى‌خواهد
خنده زخمى است که بر خويش زنَد بى‌خبرى (ملک‌الشعرا بهار)
خندهٔ مردم از شادى باشد خندهٔ بوزينه از غم
خنده هم دل خوش مى‌خواهد
نظير: خنده را سازى لازم است و گريه را سوزى


همچنین مشاهده کنید