شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

نقش مذهب در بهداشت روانی


مذهب به‌عنوان قدیمی‌ترین وسیله دفاع و حمایت بشر در تمام ابعاد زندگی معرفی و اهمیت آن در بهداشت روانی و تعلیم و تربیت ثابت شده است. بدین‌وسیله یکی از انتظاراتی که جامعه از فرد رشدیافته دارد این است که دارای ایمان و اعتقاد مذهبی باشد و از دستورات دینی خود پیروی نماید. همانطور که قبلاً گفته شد. عوامل متعددی در تأمین سلامت روانی انسان دخالت دارند که یکی از این عوامل احساس امنیت روانی می‌باشد که خود تحت‌تأثیر عوامل گوناگون از جمله مقبولیت اجتماعی حاصل می‌گردد. حال اگر بخواهیم بدانیم چگونه این تأیید اجتماعی برآورده می‌شود. لازم است به داشتن ایمان مذهبی که یکی از ویژگی‌های روانی انسان بالغ است توجه داشته باشیم. جامعه افراد با ایمان و دارای محاسن اخلاقی را افراد قابل اعتمادی دانسته، به آنها ارج می‌گذارد. افراد باایمان دارای ظرفیت روانی زیادتری نسبت به افراد بی‌ایمان هستند و بهتر می‌توانند بر فشارهای روانی غالب آیند و اثر بروز ناهنجاری‌ها جلوگیری کنند.
گفته می‌شود که افراد در دوران نوجوانی به حداکثر تمایلات دینی می‌رسند و با این گرایش سعی در تخفیف تضادها و ناراحتی‌های درونی خود دارند. چنانچه در این دوران گرایش‌های دینی نوجوانان از سوی خانواده و اجتماعی تقویت شود و رعایت اصولی قوانین مذهبی به آنها آموزش داده شود گام مؤثری در تأمین بهداشت روانی آنان برداشته خواهد شد.
البته گاهی اوقات ممکن است نوجوان به شک و تردیدهای زیادی در مورد مسائل دینی برسد که این مسئله نیز باعث تضادهای زیاد درونی گشته، موجب آشفتگی خواهد شد. لازم است که این‌گونه نوجوانان را با هدایت و ارشاد به یک اعتقاد دینی قوی و یک فلسفه زندگی منطقی پایبند شود و باعث رهائی آنها از تضادهای درونی شد.
بسیاری از علما و فلاسفه اعتقاد دارند که تنها چیزی که می‌تواند مانع خواهش‌های نفسانی گرد قدرت و نیروی ایمان و معتقدات مذهبی است.
افراد متدین در مقابل مشکلات و حوادث نمی‌هراسند و با اراده‌ای قوی و شجاعت زیاد صبر و شکیبائی و تحمل را پیشه نموده، با علم و ایمان به حل مشکل می‌پردازند.
حضرت علی (ع) نیز فرموده‌اند: ”شخص باایمان همچون کوه استوار است و تندباد حوادث او را تکان نخواهد داد“ فرد با دین و ایمان در مقابل آسیب‌‌های روانی و اجتماعی مصونیت دارد و سعی می‌کند براساس نعقل منطقی به حل مسئلهٔ خود بپردازد.
امام جعفرصادق (ع) برای شخص باایمانی صفاتی را به‌شرح ذیل ذکر نموده‌اند. داشتن صفات زیر کمک زیادی به مقاومت افراد در برابر آسیب‌های روانی - اجتماعی می‌نماید. پاره‌ای از این صفات عبارتند از:
۱. متانت و استواری در برابر حوادث
۲. صبر و شکیبائی در گرفتاری‌ها
۳. شکرگزاری در نعمت
۴. قناعت به روزئی که خداوند داده است.
۵. روا نداشتن ستم بر دشمنان
۶. تحمیل نکردن خود بر دوستان
۷. تأمین آسایش دیگران با تحمل سختی‌ها (از محمد یعقول کلینی در کتاب ”اصول کافی“).
  نقش اصول و مقررات اسلامی در بهداشت روانی
اسلام انسان را موجودی عاقل و دارای اراده و حق انتخاب، معرفی می‌کند و رعایت اصول و مقررات اسلامی در گرو داشتن شخصیت سالم و زمینه تربیتی مذهبی است.
  دیدگاه اسلام در مورد انسان
از نظر اسلام، انسان فطرتاً دارای دو نیرو است که یکی از این نیروها جنبه انسانی دارد و می‌تواند فرد را به کمال و ترقی برساند و نیروی دیگر حیوانی است و می‌تواند موجب لغزش و خطا در انسان گردد. انسان سالم از دیدگاه اسلام، فردی است که نیروی انسانی او بر نیروی حیوانیش غلبه داشته باشد.
انسان سالم دارای جنبه ادراکی بسیار قوی است که با جنبه ادراکی موجودات دیگر متفاوت است. او در سایه این ادراک و تفکر و به یاری نیروی تعقل به شناخت عقلانی از محیط پیرامونی خود نایل می‌گردد.
نعمت ”عقل“ از دیدگاه اسلام بسیار ارزشمند است و در واقع اسلام، انسان را موجودی عاقل، پیچیده و چند‌بعدی که دارای ویژگی‌های زیر است، معرفی می‌نماید:
۱. به کسب علم و دانش مایل است.
۲. گرایش برای به‌دست آوردن ارزش اخلاقی دارد.
۳. طالب کمال و جمال است.
۴. به‌ پرستش و تقدیس تمایل دارد.
۵. داشتن عقل، اراده، مسئولیت و اختیار است.
  ساخت شخصيت انسان از ديدگاه اسلام
اسلام، شخصيت انسان را شامل سه قسمت مى‌داند که به‌طور فطريى و ذاتى در وجود هر فرد قرار دارد و هريک وظايف مشخصى را بر عهده دارند. اين سه قسمت عبارتند از:
  نفس امّاره
طبيعت و فطرت حيوانى انسان است. هذف نفس امّاره ارضاء تمايلات و شهوات جسمانى و روانى است. اين تمايلات چنانچه با عقل و اراده و اخلاق کنترل گردند مشکلى براى انسان به‌وجود نمى‌آيد ولى چنانچه اين تمايلات به‌صورت افراطى درآيند و قوه عقل و اخلاق را تحت‌الشعاع قرار دهند روان فرد دچار آسيب گشته، مبتلا به بيمارى روانى و اختلال شخصيت مى‌شود و باعث نابودى خود و اجتماع خود مى‌گردد.
  نفس مطمئنه
تمام نيروهاى بالقوّه‌اى است که در انسان وجود دارد و او را به‌طور عقلانى و منطقى راهنمائى مى‌کند تا بتواند بر تمايلات حيوانى خود غلبه نموده، در محدوده‌اى که عقل تعيين مى‌نمايد به آنها بپردازد.
  نفس لوّامه
قسمتى ديگر از فطرت بشر است که به فطرت انسانى نامگذارى شده است. نفس لوّامه انسان را به عالى‌ترين درجه از فطرت خود مى‌رساند. رعايت دستورهاى مذهبى مانند نماز خواندن، روزه گرفتن و... فعاليت‌هائى هستند که از نفس لوّامه سرچشمه مى‌گيرند و سلامت واقعى انسان در گرو انجام اين فعاليت‌ها است.
  نقش اصول و آموزش‌هاى اسلامى در بهداشت روانى کودکان و نوجوانان
دوران کودکى زيربناى رشد هر فرد را تشکيل مى‌دهد و تأمين بهداشت روانى هر فردى بستگى زياد به‌نحوهٔ فرزندپرورى او دارد. دين اسلام که فسلفه زندگى را رسيدن به رشد وکمال مى‌داند آموزش‌هاى مفيد و مؤثرى را در مورد فرزندپرورى ارائه داده است که رعايت آن نکات مى‌تواند گام بسيار مؤثرى در تأمين بهداشت روانى آنان باشد.
در همين زمينه پيشوايان اسلام تأکيد داشته‌اند که چنانچه در دوران کودکى فرد آموزش‌هاى لازم را ببيند اين آموزش‌هاى تکاملى مى‌تواند به بهره‌ورى مفيد در دورهٔ بزرگسالى منتهى گردد. دين اسلام رعايت معيارهاى اسلامى را در امر فرزندپرورى به‌عنوان يکى از وظايف والدين مطرح نموده است. حضرت سجاد (ع) براى هر فرد در زندگى روزمره ۵۱ وظيفه معين فرموده‌اند. يکى از وظايف ذکر شده، حق فرزند بر پدر است. 'حق فرزند اين است که بدانى او قسمتى از وجود تو است، و جزئى از درخت هستى تو است. در اين جهان خوبى و بدى او با تو ارتباط پيدا مى‌کند. تو دربارهٔ آنچه نسبت به او مسئوليت‌پذير شده‌اى مورد سؤال قرار خواهى گرفت' (نقل از کتاب 'اصول بهداشت رواني' دکتر سيدابوالقاسم حسيني) بنابر فرمودهٔ آن حضرت حقوق فرزند بر پدر عبارتند از:
۱. تربيت و آداب‌آموزى او
۲. دلالت او بر خداشناسي
۳. يارى کردن به او در راه اطاعت از خداوند
والدين در اين سه مورد مسئوليت زيادى دارند و چنانچه در انجام اين وظيفه مهم کوتاهى نمايند مورد بازخواست قرار خواهند گرفت.
پيامبر اکرم (ص) به داشتن مسئوليت در مقابل فرزندان به‌عنوان يک وظيفه تأکيد فراوان داشته‌اند و والدين را به‌طور اختصاصى مسئول فرزندان خود مى‌دانند. همچنين رسول اکرم مى‌فرمايند: که 'پدران بايد براى فرزندان خود نام نيکو و خوب انتخاب نموده، به آنها قرآن بياموزند و آنها را به پاکى و پاکدلى پرورش دهند (نهج‌الفصاحه، صفحه ۱۸۷)' .
از وظايف ديگر والدين در مقابل فرزندان اين است که با آنها با مهربانى و عطوفت رفتار نمايند. پيامبر اکرم (ص) فرمودند: 'آن کس که فرزند خود را ببوسد، حسنه‌اى در نامه عمل او ثبت خواهد شد و آن کس که فرزند خود را شاد کند خداوند در قيامت او را مسرور مى‌نمايد (اصول کافى - جلد ۶)' .
همچنين پيشوايان اسلام، به والدين توصيه کرده‌اند که طبق دستورالعمل کلى زير مسائل مختلف را در هر سنى به‌صورت تدريجى به کودکان خود بياموزند:
۱. تا سن ۷ سالگى کودکان را براى بازى آزاد بگذارند و محدوديتى براى آنها قائل نشوند.
۲. از سن ۷ تا ۱۴ سالگى خواندن و نوشتن و مسائل وابسته بدان را به آنها بياموزند.
۳. از ۱۴ سالگى به بعد آنها را با مسائل فقهى و حقوقى اسلامى آشنا سازند.
پيشوايان اسلام به رعايت مساوى حقوق کودکان در خانواده و پرهيز از تبعيض و رفتار پرخاشگرانه و خصمانه تأکيد نموده‌اند. زيرا تبعيض بين کودکان باعث بروز حالات حسادت و کينه خواهد شد و حس انتقام‌جوئى را در آنها تقويت مى‌نمايد.
پيامبر اسلام (ص) مى‌فرمايند: 'فرزندان را گرامى داريد و با آنها مؤدّبانه رفتار نمائيد که اين امر خود باعث حفظ شخصيت کودک مى‌گردد (مکارم‌الاخلاق-صفحه ۱۱۳)ـ' .
در دستورات اسلامى آمده است که هيچ‌گاه به فرزندان دروغ گفته نشود و بزرگسالان در صحبت‌هاى خود توجه به سخنان خود داشته باشند زيرا فرزندان رفتار و کردار والدين را ياد گرفته، از آنها تبعيت مى‌نمايند. در مورد وعده‌هائى که والدين به فرزندان خود مى‌دهند تأکيد شده است که حتماً به وعده‌هاى خود عمل نمايند.
از ديدگاه اسلام لازم است در رفتار با کودکان به نکات زير توجه شود:
۱. توقعات والدين از فرزندان بايد در حد توانائى آنها باشد.
۲. بايد، از سرزنش نمودن و حقير شمردن آنها پرهيز کنند.
۳. از ستيزه‌جوئى با فرزندان اجتناب ورزند.
۴. از افراط و تفريط در امور مختلف پرهيز کنند و جانب تعادل رفتارى را مراعات نمايند.


همچنین مشاهده کنید