سبزه در خوابهای ما فرج و شادمانی و خرمی و خوشی است و چنانچه ببینیم سبزه را از زمین میکنیم و میخوریم و آن سبزه طعم و مزه خوبی دارد نعمت است و پول و همه چیزهائی که به زندگی، رنگ و حال و هوای دلپذیری میبخشند و جلوه و جلای خوبتری میدهند. اگر سبزه به دهان تلخ و بدمزه بود نشان آن است که به نیت شادمانی و خوشی و خرمی کاری میکنیم که موجب غم و اندوه میشود. کار خیری انجام میدهیم که بدفرجام است. اگر سبزه را بر زمین دیدیم یا به زبان دیگر زمینی دیدیم پوشیده از سبزه و احساس کردیم که آن سبزهزار به خودمان تعلق دارد آیندهای خوب خواهیم داشت. همینطور است اگر سبزهزاری ببینید که گیاهان سبز و شناخته شده داشته باشد اگر چه احساس کنید ملک متعلق به شما نیست، علف خشکیده غم و اندوه است و اگر سبزه پژمرده و خشکی را از زمین بردارید به طوریکه در دستتان پوک شود و ذرات آن به زمین بریزد نشان آن است که مالی را از دست میدهید یا هزینه میکنید. سبزهزاری که به جای سبزی و خرمی زرد و پژمرده باشد آیندهای است غمآلود و پر از رنج و گرفتاری. اگر ببینید که مشتی علف زرد در دست دارید رنجوری و بیماری است و اگر علف زرد به کسی بدهید ستم میکنید. اگر سبزه یا سبزهزاری در خواب ببینید که احساس کنید خودتان کاشتهاید نیکی و نیکوکاری است و اگر سبزهزاری باشد که احساس کنید دیگری کاشته و شما به نیت تفرج بر آن راه میروید بهرهمندی است از نیکی دیگران. چنانچه بر همین سبزهزار به نیت تخریب راه بروید ستمگری است و فساد ورزیدن با دیگران که نیت خیر دارند.