سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

تداخل (interference)


   تداخل (interference)
مهمترین عاملی که می‌تواند بازیابی را مختل کند، تداخل است. اگر ماده‌های مختلفی را با نشانهٔ واحدی متداعی کنیم، هنگام یادآوری مادهٔ معینی (مادهٔ آماج) براساس آن نشانه، ممکن است ماده‌های دیگر نیز فعال شوند و در بازیابی مادهٔ آماج تداخل کنند. برای مثال، اگر دوستتان علی به محل دیگری نقل مکان کرده باشد و شما پس از مدتی شمارهٔ جدید تلفن او را یاد گرفته باشید، یادآوری شمارهٔ تلفن قبلی او برایتان دشوار خواهد بود. چرا؟ چون از نشانه‌ٔ شمارۀ تلفن علی، برای بازیابی شمارهٔ قدیمی او استفاده می‌کنید، در حالی‌که این نشانهٔ بازیابی حالا شمارهٔ جدید او را در حافظه‌تان فعال می‌سازد و با بازیابی شمارهٔ قدیمی تداخل می‌کند. یا فرض کنید محلی که طی سال گذشته اتومبیل‌تان را پارک می‌کردید، تغییر کرده باشد. حالا ممکن است، بازیابی محل جدید پارک اتومبیل برایتان دشوار باشد، چون سعی دارید محل جدید پارک اتومبیل را با نشانهٔ 'محل پارک اتومبیلم' تداعی کنید، در حالی‌که این نشانه محل قدیمی را بازیابی می‌کند و با یادگیری محل جدید، تداخل دارد. در هر دو مثال، قدرت نشانه‌های بازیابی ( 'شمارهٔ تلفن علی' یا 'محل پارک اتومبیلم' ) برای فعال‌سازی ماده‌های آماج، با افزایش تعداد ماده‌های دیگری که با آن نشانه‌ها متداعی هستند، کاهش می‌یابد. هرچه تعداد ماده‌های متداعی با یک نشانه بیشتر باشد، اضافه‌بار بیشتری به آن نشانه تحمیل می‌گردد و ارزش بازیابی آن کمتر می‌شود.
تداخل در سطوح مختلف، از جمله در سطح کل مطلب معینی، می‌تواند عمل کند. در آزمایشی، آزمودنی‌ها نخست یاد گرفتند بین مطالب مختلف و حرفهٔ معینی تداعی برقرار کنند. به‌نمونهٔ زیر توجه کنید:
- بانکدار:
۱. قرار شد برای مردم سخنرانی کند.
۲. بطری را شکست.
۳. سفرش را به تأخیر نینداخت.
- وکیل:
۱. متوجه شد که درز لباسش شکافته است.
۲. انبار قدیمی را رنگ زد.
نام مشاغل یعنی ‌ 'بانکدار' و 'وکیل' در اینجا نقش نشانه‌های بازیابی را داشت. از آنجا که 'بانکدار' با سه واقعیت و 'وکیل' با دو واقعیت متداعی شده بود، نشانهٔ 'بانکدار' می‌بایست در بازیابی هریک از سه واقعیت مربوط کمتر مفید باشد تا نشانهٔ 'وکیل' در بازیابی دو واقعیت متداعی با آن (نشانهٔ 'بانکدار' اضافه‌بار بیشتری دارد). وقتی بعداً آزمودنی‌ها به یک آزمون بازشناسی پاسخ دادند، برای بازشناسی واقعیت‌های مربوط به بانکدار وقت بیشتری صرف کردند تا واقعیت‌های مربوط به وکیل. می‌بینیم که در این پژوهش، تداخل سبب‌شده از سرعت بازیابی کاسته شود. آزمایش‌های متعدد دیگری نیز نشان داده‌اند که اگر ماده‌های موردنظر ضعیف، یا تداخل قوی باشد، امکان دارد بازیابی مطلب به‌کلی غیرممکن شود (آندرسون، ۱۹۸۳). در واقع از مدت‌ها پیش تداخل را یکی از علل اصلی افزایش فراموشی در حافظهٔ درازمدت براثر گذشت زمان می‌دانند. به‌طور کلی، اضافه‌بار نشانه‌های بازیابی با گذشت زمان افزایش می‌یابد (شکل فراموشی به‌صورت تابعی از زمان).
منحنی فراموشی، کاهش یادآوری را به‌صورت تابعی از زمان نشان می‌دهد. این منحنی فراموشی، اولین منحنی ارائه شده از نوع خود و برگرفته از پژوهش‌های ابینگهاوس (۱۸۸۵) است. او فهرست‌هائی مرکب از ۱۳ هجا را بارها می‌خواند تا بتواند آنها را بدون خطا در دو کوشش متوالی به‌یاد آورد. آن‌گاه در فواصل ۲۰ دقیقه تا ۳۱ روز خود را آزمون می‌کرد تا ببیند برای حفظ کردن مجدد فهرست چقدر زمان لازم است. هرچه فراموشی کمتر بود، کوشش کمتری برای بازآموزی فهرست لازم بود. نمودار بالا، شاخص سهولت بازآموزی (میزان صرفه‌جوئی) (saving) را به‌صورت تابعی از زمان نشان می‌دهد. این نمودار حاکی از آن است که مقدار زیادی از مطالب آموخته شده در چند ساعت اول فراموش می‌شود، اما پس از آن نرخ فراموشی کاهش می‌یابد. ضمناً این منحنی ویژهٔ یادآوری مطالب بی‌ارتباط به‌هم است. بسته به‌نوع مطلب، منحنی‌های مختلف به‌دست می‌آید (رجوع کنید مثلاً به باهریک - Bahrick و فلفس - Phelphs در ۱۹۸۷). به‌نظر می‌رسد در تمام موارد، تداخل نقشی در تغییرات فراموشی با گذشت زمان دارد.
   الگوهای بازیابی
پژوهشگران برای تبیین اثرات تداخل، الگوهای بازیابی گوناگونی عرضه کرده‌اند. همان‌طور که در بحث بازیابی از حافظهٔ کوتاه‌مدت دیدیم، برخی الگوهای بازیابی از حافظهٔ درازمدت مبتنی بر فرآیند پیگردی و برخی دیگر مبتنی بر فرآیند فعال‌سازی هستند.
اثر تداخل در آزمایش بانکدار - وکیل به‌خوبی با این فرض همخوانی دارد که در بازیابی از حافظهٔ درازمدت ممکن است فرآیندی از نوع پیگردی در کار باشد (راییجیمیکرز، و شیفرین، ۱۹۸۱). برای مثال ببینیم در تحقیق قبلی، جملهٔ 'بانکدار بطری را شکست' چگونه بازشناسی می‌شود (شکل بازیابی به‌مثابهٔ فرآیند پیگردی در مقایسه با فرآیند فعال‌سازی). واژهٔ 'بانکدار' به بازنمائی آن در حافظه رهنمون می‌شود، و این نیز محل پیگردی در حافظهٔ درازمدت را مشخص می‌کند. در این مرحله سه گذرگاه باید پیگردی شود تا آزمودنی دریابد که 'بطری را شکست' یکی از واقعیت‌های مربوط به بانکدار است. اما، اگر جملهٔ آزمون این باشد که: 'وکیل انبار قدیمی را رنگ زد' ، فقط دو گذرگاه برای پیگردی وجود دارد. از آنجا که مدت زمان پیگردی به‌نسبت تعداد گذرگاه‌ها افزایش می‌یابد، بازیابی جملهٔ مربوط به 'بانکدار' کندتر از جملهٔ مربوط به 'وکیل' خواهد بود. به‌طور کلی هرچه اطلاعات بیشتری با نشانهٔ بازیابی معین متداعی باشند بازیابی دشوارتر می‌شود، زیرا با هر اطلاع اضافی، گذرگاه دیگری به‌وجود می‌آید که باید پیگردی شود.
وقتی جملهٔ 'بانکدار بطری را شکست' عرضه می‌شود، واژهٔ 'انکدار' به بازنمائی بانکدار در حافظهٔ درازمدت راه می‌یابد. با رسیدن به این بازنمائی، سه گذرگاه برای پیگردی در پیش است. وقتی جملهٔ 'وکیل انبار قدیمی را رنگ زد' عرضه می‌شود، واژهٔ 'وکیل' به بازنمائی وکیل راه می‌یابد، و با رسیدن به این بازنمائی، دو گذرگاه برای پیگردی وجود دارد. از دیدگاهی دیگر، واژهٔ 'بانکدار' ممکن است بازنمائی بانکدار را فعال سازد و به‌دنبال آن، فعال‌سازی به‌طور همزمان در سه گذرگاه جریان یابد، و همین‌طور در مثال 'وکیل' که در آن فقط دو گذرگاه مطرح است.
می‌توان به فرآیند بازیابی از دیدگاه فعال‌سازی نیز نگریست. مثلاً برای بازشناسی جملهٔ 'بانکدار بطری را شکست' ، آزمودنی نخست بازنمائی 'بانکدار' را فعال می‌کند، و سپس این فعال‌سازی همزمان در سه گذرگاه منشعب از 'بانکدار' جریان می‌یابد (شکل بازیابی به‌مثابهٔ فرآیند پیگردی در مقایسه با فرآیند فعال‌سازی). وقتی فعال‌سازی در گذرگاه 'بطری را شکست' به‌قدر کافی نیرومند شود، این جمله بازشناسی می‌شود. تداخل به این علت رخ می‌دهد که فعال‌شدگی بازنمائی ‌ 'بانکدار' باید بین سه گذرگاهی که از آن منشعب می‌شوند، تقسیم گردد. از این‌رو، هرچه اطلاعات بیشتری با 'بانکدار' مرتبط شود، فعال‌سازی در هریک از گذرگاه‌ها ضعیف‌تر خواهد بود، و زمان بیشتری صرف خواهد شد تا هریک از اطلاعات به‌میزان کافی فعال شود. بنابراین با نگریستن به بازیابی از زاویهٔ گسترش فعال‌سازی نیز می‌توان دریافت که چرا تداخل موجب کندی بازیابی می‌شود (آندرسون، ۱۹۸۳).


همچنین مشاهده کنید