جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

پدیده‌ها و کاربردها


شرطی‌سازی عامل را بعضی پدیده‌ها بسیار فراگیر می‌سازند و کاربردهای آن را در زمینهٔ رفتار انسان نشان می‌دهند.
   تقویت‌کننده‌های شرطی (conditioned reinforcers)
بیشتر تقویت‌کننده‌هائی که از آنها صحبت می‌شود، از قبیل غذا، تقویت‌کننده‌های نخستین (primary) نامیده می‌شوند، زیرا سایق‌های نخستین را ارضاء می‌کنند. اگر شرطی‌سازی رفتار عامل فقط با تقویت‌کننده‌های نخستین میسر می‌بود، در زندگی ما چندان فراگیر نمی‌شد زیرا تعداد تقویت‌کننده‌های نخستین، عملاً می‌تواند در نقش تقویت‌کنندهٔ ثانوی (secondary) یا شرطی عمل کند. تقویت‌کننده‌های شرطی دامنهٔ شرطی‌سازی رفتار عامل را بسیار گسترش می‌دهند (درست همان‌طور که شرطی‌سازی ثانوی - second-order دامنهٔ شرطی‌سازی کلاسیک را بسیار گسترده می‌کند).
با تغییری جزئی در آزمایش متداول شرطی‌سازی عامل می‌توان دریافت که تقویت‌کنندهٔ ثانوی چگونه عمل می‌کند. فرض کنید وقتی موش صحرائی در قفس اسکینر میله‌ای را فشار دهد برای لحظه‌ای صوتی به‌صدا درآید و کمی بعد، غذا ارائه شود (غذا تقویت‌کنندهٔ نخستین است، و صوت بعدها تقویت‌کنندهٔ ثانوی خواهد شد). پس از اینکه حیوان به این شیوه شرطی شد، آزمایشگر مرحلهٔ خاموشی را شروع می‌کند، به این ترتیب که وقتی موش میله را به پائین فشار دهد نه صوت به‌صدا درمی‌آید و نه غذائی ارائه می‌گردد. پس از مدتی حیوان دیگر میله را فشار نمی‌دهد. پس از این مرحله، صوت مجدداً به‌صدا درمی‌آید ولی غذا ارائه نمی‌شود. حالا وقتی حیوان پی می‌برد که پائین فشردن میله موجب ایجاد صوت می‌شود، پائین فشردن میله به‌طور چشمگیری افزایش می‌یابد و خاموشی از بین می‌رود، هرچند که این کار، غذائی به‌دنبال نداشته باشد. از طریق شرطی‌شدن کلاسیک، صوت مستقلاً خصوصیت تقویت‌کنندگی کسب کرده است. چون صوت مرتباً با غذا همراه آمده، درنتیجه علامتی برای دریافت غذا شده است.
در زندگی ما تقویت‌کننده‌های شرطی فراوان هستند. دو نمونه از رایج‌ترین آنها پول و تحسین است. احتمالاً پول به این دلیل تقویت‌کنندهٔ نیرومندی است که بارها و بارها با انواع تقویت‌کننده‌های نخستین همراه آمده است. نمونهٔ روشن اینکه با پول می‌توان به غذا، نوشابه و استراحت دست یافت. حرف تحسین نیز بی‌آنکه حتی با وعدهٔ فرارسیدن تقویت‌کننهٔ نخستین همراه باشد، می‌تواند بسیاری از فعالیت‌ها را استمرار بخشد.
   تعمیم و افتراق
در این زمینه، آنچه در مورد شرطی‌سازی کلاسیک گفته‌ایم در مورد شرطی‌سازی رفتار عامل نیز صادق است، به این معنی که جانداران آنچه را یاد گرفته‌اند تعمیم می‌دهند و با آموزش افتراقی می‌توان تعمیم را محدود کرد. برای مثال، اگر کودک خردسالی به‌سبب نوازش سگ خانواده تقویت شود، وی به‌سرعت این پاسخ را به‌ سگ‌های دیگر تعمیم می‌دهد. اما چون چنین کاری ممکن است خطربار باشد (مثلاً سگ همسایه سگ نگهبان شروری باشد)، پدر و مادر احتمالاً تاحدودی هم به آموزش افتراقی کودک می‌پردازند، به این ترتیب که وقتی کودک سگ خانواده را نوازش کند تقویت شود و زمانی‌که سگ همسایه را نوازش کند، تقویت نشود.
کارآمدی آموزش افتراقی تابع این است که محرکی افتراقی (یا مجموعه‌ای از محرک‌های افتراقی) بتواند به‌وضوح موارد لزوم پاسخ‌دهی را از موارد پرهیز از پاسخ‌دهی متمایز کند. اگر پدر و مادر بتوانند کودک را با خصوصیتی از سگ آشنا کنند که نشانهٔ رفتار دوستانه است (مثلاً تکان‌دادن دم)، کودک آسان‌تر یاد می‌گیرد که کدام سگ را نوازش کند. به‌طور کلی، کارآمدی محرک افتراقی بسته به این است ک تا چه اندازه حضورش پیش‌بینی کند که به‌دنبال پاسخ، تقویت‌کننده می‌آید، و تا چه اندازه غیابش پیش‌بینی کند که به‌دنبال پاسخ، تقویت‌کننده نمی‌آید. همان‌طور که در مورد شرطی‌سازی کلاسیک دیدیم، در شرطی‌سازی رفتار عامل نیز توان محرک در پیش‌بینی درست، بسیار حائز اهمیت است.


همچنین مشاهده کنید