سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

هیپنوتیسم


هیچ‌یک از حالت‌های دگرگون هوشیاری به اندازهٔ هیپنوتیسم بحث‌انگیز نبوده است. هیپنوتیسم که زمانی در زمرهٔ سحر و جادو به‌حساب می‌آمد، اینک موضوع بررسی‌های دقیق علمی قرار گرفته است. مثل سایر حوزه‌های پژوهش‌های روانشناختی، در این زمینه نیز مجهولات بسیار است، اما تاکنون به واقعیت‌های زیادی هم دست یافته‌ایم.
   ایجاد هیپنوتیسم
در هیپنوتیسم، کسی که علاقه‌مند و آمادهٔ همکاری است (و تنها چنین افرادی در اکثر موقعیت‌ها قابل هیپنوتیسم شدن هستند) بخشی از کنترلی را که بر رفتار خود دارد به هیپنوتیسم‌کننده واگذار می‌کند و تحریفاتی را در واقعیت می‌پذیرد. برای ایجاد این حالت، هیپنوتیسم‌کننده از روش‌های مختلفی استفاده می‌کند. برای مثال، ممکن است از هیپنوتیسم‌شونده بخواهد در حالی‌که به‌تدریج آرامش می‌یابد تمام افکار خود را بر شیء معینی (مثلاً پونزی روی دیوار) متمرکز کند. می‌توان به هیپنوتیسم‌شونده تلقین کرد که دچار خواب‌آلودگی است، چون هیپنوتیسم هم مانند خواب حالتی از آرمیدگی است که شخص در آن تماس با بعضی الزامات عادی محیط را از دست می‌دهد. اما کلمهٔ خواب در اینجا جنبهٔ استعاره دارد، چون به هیپنوتیسم‌شونده گفته می‌شود که واقعاً به‌خواب نخواهد رفت و همچنان به‌صدای هیپنوتیسم‌کننده گوش فرا خواهد داد.
این حالت را با روش‌هائی غیر از آرامش‌دهی نیز می‌توان ایجاد کرد. افزایش تنش و هوشیاری از مشخصات خلسهٔ هیپنوتیسمی توأم با حالت هوشیاری حاد است، و علاوه بر آن، روش ایجاد خلسهٔ هیپنوتیسمی نیز شیوهٔ فعالی است. برای نمونه، در پژوهشی از هیپنوتیسم‌شدگان خواسته شد که با دوچرخه‌های ثابت آزمایشگاهی رکاب بزنند، و در همان حال افزایش نیرو و هوشیاری به آنان تلقین شد.
این آزمودنی‌ها به اندازهٔ کسانی که با شیوهٔ آرمیدگی رایج، هیپنوتیسم شده بودند در برابر تلقین‌های هیپنوتیسمی پاسخ‌دهی داشتند (بانیائی - Banyai و هیلگارد - Hilgard در ۱۹۷۶). این یافته، در عین حال که همانندانگاری هیپنوتیسم با آرمیدگی را رد می‌کند، با برخی روش‌های ایجاد خلسه در فرقه‌هائی از دراویش مسلمان (مثلاً رقص صوفیانه) همخوان است.
امروزه هیپنوتیسم‌کنندگان دستورهای آمرانه به‌کار نمی‌برند. در واقع آزمودنی‌ها با کمی آموزش می‌توانند خود را هیپنوتیسم کنند (راچ - Ruch در ۱۹۷۵). با فراهم آمدن شرایط مساعد، شخص در حالت هیپنوتیسم قرار می‌گیرد، و هیپنوتیسم‌کننده فقط کمک می‌کند این شرایط مساعد فراهم شود. تغییرات زیر از مشخصات حالت هیپنوتیسم است:
- برنامه‌ریزی متوقف می‌شود: کسی که عمیقاً هیپنوتیسم‌شده، مایل نیست خودش دست به فعالیتی بزند و ترجیح می‌دهد صبر کند تا آنچه هیپنوتیسم‌کننده به او تلقین می‌کند، انجام دهد.
- توجه گزینشی‌تر از معمول می‌شود: هیپنوتیسم‌شده که به او گفته شده است تنها به‌صدای هیپنوتیسم‌کننده گوش فرا دهد، تمامی صداهای دیگر اتاق را ناشنیده می‌گیرد.
- تخیلات غنی به آسانی برانگیخته می‌شود: هیپنوتیسم‌شده ممکن است بدون جابه‌جائی، در زمان و مکانی دیگر سرگرم تجربه‌های لذت‌بخش شود.
- واقعیت‌آزمائی کاهش می‌یابد و تحریف واقعیت پذیرفته می‌شود: شخص هیپنوتیسم‌شده ممکن است بی‌چون و چرا تجربه‌های موهومی را بپذیرد (برای مثال، با شخصی خیالی که تصور می‌کند کنارش نشسته، سرگرم صحبت می‌شود بی‌آنکه وارسی کند کسی کنارش هست یا نه).
- تلقین‌پذیری افزایش می‌یابد: اصولاً هیپنوتیسم‌شدن شخص منوط به این است که تلقین‌پذیر باشد، اما اینکه تلقین‌پذیری در حالت هیپنوتیسم افزایش می‌یابد یا نه، خود نکتهٔ بحث‌انگیزی است. تحقیقات دقیق حاکی از مختصر افزایشی در تلقین‌پذیری به‌دنبال هیپنوتیسم‌شدن است، اما این افزایش به آن اندازه نیست که اغلب تصور می‌شود (راچ، مورگان - Morgan، و هلیگارد - Hilgard در ۱۹۷۳).
- در اغلب موارد فراموشی پس‌هیپنوتیسمی دیده می‌شود: کسی که بسیار هیپنوتیسم‌پذیر است، با دریافت دستور، همه یا قسمت عمدهٔ وقایع جلسهٔ هیپنوتیسم را فراموش می‌کند، اما با صدور علامتی که قبلاً تعیین‌شده، همهٔ خاطرات آن جلسه را به‌یاد می‌آورد.
از شکل تفاوت‌های فردی در هیپنوتیسم‌پذیری پیدا است که همهٔ آدم‌ها مردم به یک اندازه هیپنوتیسم‌پذیر نیستند. حدود ۵ تا ۱۰ درصد مردم را هیپنوتیسم‌کنندگان متبحر نیز نمی‌توانند هیپنوتیسم کنند، و بقیهٔ مردم به درجات متفاوت هیپنوتیسم‌پذیر هستند. با این‌حال، اگر کسی یک‌بار هیپنوتیسم شد، احتمالاً بار دیگر نیز به‌همان اندازه هیپنوتیسم‌پذیر خواهد بود (پیچیونه - Piccione، هیلگارد و زیمباردو - Zimbardo در ۱۹۸۹؛ هیلگارد، ۱۹۶۱).
شاید تصور شود کسانی که بسیار هیپنوتیسم‌پذیر هستند در موقعیت‌های اجتماعی دیگر نیز بسیار تلقین‌پذیر یا تسلیم‌پذیر باشند. یافته‌های پژوهشی نشان می‌دهد که چنین نیست. آن دسته از آزمون‌های شخصیت که برای اندازه‌گیری تسلیم‌پذیری ساخته شده‌اند همبستگی معنی‌داری با هیپنوتیسم‌پذیری ندارند. خصوصیاتی که به‌نظر می‌رسد هیپنوتیسم‌پذیری را پیش‌بینی کنند عبارتند از: برخورداری از قدرت تخیل قوی، لذت بردن از خیالبافی، و توانائی خلق تصویرهای ذهنی روشن (کرافورد - Crawford در ۱۹۸۹؛ هیلگارد، ۱۹۷۹).
پژوهشگران پس از آنکه در ۵۳۳ آزمودنی ایجاد هیپنوتیسم شد با یک شیوهٔ استاندارد، ۱۲ تلقین آزمایشی را که از مقیاس هیپنوتیسم‌پذیی استنفورد گرفته شده بود با آنان اجراء کردند. هدف آزمایش این بود که پیدایش پاسخ‌های هیپنوتیسمی از قبیل آنچه در مباحث آمده، بررسی گردد (به‌عنوان نمونه، به تلقین هیپنوتیسم‌کننده، فرد هیپنوتیسم‌شده نتواند بازوی خود را خم کند یا انگشتان به‌هم قلاب‌شدهٔ خود را از هم جدا نماید). وجود یا عدم هر پاسخ یادداشت می‌شد و برمبنای تعداد پاسخ‌های 'بلی' هر آزمودنی، نمره‌ای بین صفر (فقدان کامل پاسخ‌دهی) تا ۱۲ (حداکثر پاسخ‌دهی) برایش محاسبه می‌شد. نمرهٔ بیشتر آزمودنی‌ها در وسط این دامنهٔ نمره‌ها قرار داشت و تنها چند نفری نمره‌های خیلی بالا یا خیلی پائین داشتند (اقتباس از هیلگارد، ۱۹۶۵).


همچنین مشاهده کنید