جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

روانشناسی - کوشش علمی و انسانی


امروزه کمتر کسی را می‌توان سراغ داشت که از دانش روانشناسی بی‌نیاز باشد. این علم با همهٔ جوانب زندگی ما در ارتباط است. مثلاً می‌پرسیم: شیوهٔ فرزندپروری والدین شما چه اثری در شیوهٔ فرزندپروری خود شما دارد؟ بهترین شیوه برای ترک وابستگی داروئی کدام است؟ آیا مردها هم می‌توانند به‌خوبی زنان از نوزادان مراقبت کنند؟ آیا در خواب هیپنوتیسمی می‌توان تجربه‌های دوران کودکی را با جزئیات بیشتری به‌خاطر آورد؟ ابزارهای مورد استفاده در کارخانه‌های برق هسته‌ای چگونه باید طراحی شوند تا اشتباه‌های آدمیان به حداقل ممکن برسد؟ فشار روانی درازمدت چه تأثیری بر دستگاه ایمنی بدن آدمی دارد؟ آیا در درمان افسردگی، روان‌درمانی مؤثرتر از دارودرمانی است؟ آیا با استفاده از داروهائی که انتقال عصبی را تسهیل می‌کنند می‌توان یادگیری را بهبود بخشید؟ روانشناسان با این پرسش‌ها و پرسش‌های بسیاری از این‌گونه سروکار دارند.
روانشناسی در عین حال از طریق تأثیری که بر قوانین و سیاست دولت دارد بر زندگی ما اثر می‌گذارد. قوانین مربوط به تبعیض نژادی، مجازات اعدام، هرزه‌نگاری، رفتار جنسی، و مسئولیت‌پذیری افراد در برابر اعمال خود، همه از نظریه‌ها و پژوهش‌های روانشناختی اثر می‌پذیرند. برای مثال، قوانین مربوط به انحراف جنسی طی چهل و پنج سال اخیر دستخوش تغییرات چشمگیری شده‌اند، زیرا که بسیاری از اعمال جنسی که در گذشته انحراف به‌حساب می‌آمدند اینک اعمالی 'بهنجار' به‌شمار می‌آیند، به این معنی که انبوه کثیری از مردم به آنها دست می‌زنند. به‌عنوان نمونه‌ای دیگر، می‌توان تأثیر صحنه‌های خشونت‌بار تلویزیون را بر کودکان در نظر گرفت. تنها پس از آنکه پژوهش‌ها شواهدی در مورد زیانبار بودن این برنامه‌ها به‌دست داد، مردم خواستار تغییراتی در برنامه‌های تلویزیون شدند به‌نحوی‌که از میزان برنامه‌های پرخشونت در اوائل شب کاسته شود.
با توجه به اینکه روانشناسی بر تمام وجوه زندگی ما اثر می‌گذارد، شایسته است حتی کسانی که در پی کسب تخصص در این رشته نیستند آگاهی مختصری از واقعیت‌های بنیادی و روش‌های پژوهش در این علم داشته باشند. گذراندن یک درس مقدماتی در روانشناسی هم به شما کمک می‌کند که بفهمید چرا افراد به شیوه‌های معینی می‌اندیشند و عمل می‌کنند، و هم در شما بصیرتی نسبت به نگرش‌ها و واکنش‌های خودتان ایجاد می‌کند. علاوه بر اینها، چنین درسی شما را آماده می‌کند تا ادعاهائی را که به‌نام روانشناسی عنوان می‌شود ارزیابی کنید. همهٔ ما در روزنامه‌ها به‌عنوان‌هائی از نوع زیر برخورده‌ایم:
- با شیوه‌های نوین‌ روان‌درمانی می‌توان خاطرات واپس‌رانده را به‌یاد آورد.
- مهار اضطراب از راه خودتنظیمی (self-regulation) موج‌های مغزی.
- اندیشه‌خوانی (تله‌پاتی) به اثبات رسید.
- هیپنوتیسم در مهار کردن درد مؤثر است.
- استواری هیجانی با بزرگی و کوچکی خانواده ارتباط دارد.
- همجنس‌خواهی با نگرش‌های والدین پیوند دارد.
- مراقبهٔ استعلائی (transcendental meditation) به حل مسئله کمک می‌کند.
- چندگانگی شخصیت (multiple personality) با آزاردیدگی (abuse) در دورهٔ کودکی ارتباط دارد.
برای داوری درباره اعتبار چنین ادعاهائی به دو گونه اطلاعات نیاز داریم. نخست آنکه باید از واقعیت‌های اثبات‌شده در روانشناسی آگاهی داشته باشیم تا بتوانیم بگوئیم که ادعای تازه‌ای با آن واقعیت‌ها همخوانی دارد یا نه. اگر این همخوانی وجود نداشته باشد می‌توان در اعتبار آن ادعا تردید کرد. نوع دوم اطلاعات مورد نیاز این است که چه نوع شواهدی به ادعا یا کشف تازه‌ای اعتبار می‌بخشند تا برمبنای آنها تشخیص دهیم که دلایل ارائه شده دربارهٔ آن ادعای تازه تا چه اندازه با معیارهای متعارف ارائهٔ شواهد علمی سازگار هستند. اگر سازگار نبودند باید در اعتبار آنها شک کرد. این مطلب در هر دو زمینه آگاهی‌هائی به‌دست می‌دهد: نخست وضع کنونی دانش روانشناسی را عرضه می‌دارد، به این معنی که یافته‌های مهم این رشته را از نظر می‌گذراند تا شما با حقایق استوار این رشته آشنا شوید. دوم آنکه ماهیت پژوهش در روانشناسی را وارسی می‌کند - یعنی اینکه روانشناس چگونه فرضیه‌ای (hypothesis) را صورت‌بندی می‌کند و نوعی برنامهٔ پژوهشی برای فراهم آوردن شواهدی در تأیید یا رد آن فرضیه تدوین می‌نماید. به این ترتیب شما درمی‌یابید که برای پشتیبانی از هر ادعای تازه چه نوع شواهدی باید ارائه شود.


همچنین مشاهده کنید