چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

زندگى روزمره


   گفتگو
به نظر شما شکوهٔ اصلى جوانان امروز چيست؟ سختگيرى والدين، فقدان آزادي، حمايت شدن زياده از حد، بى‌توجهى پدر و مادر؟
از نظر سنجى‌ها چنين برمى‌آيد که اغلب جوانان قبل از هر چيز از اين مطلب رنج مى‌برند که ديگر نمى‌توانند آزادانه با والدين خود سخن بگويند. مى‌بينيم که جوانان در درجهٔ اول خواهان آزادى بيشتر نيستند، بلکه مايل به گفتگو و برقرارى روابط نزديک‌ترى با والدين خود هستند.
اما اين مطلب چه ربطى به نوزادان يا کودکان سه، چهار يا پنج‌ ساله‌اى دارد که مورد هستند؟ اين مطلب مستقيماً به آنها مربوط مى‌شود. نياز به برقرارى ارتباط حياتى است و از زمان تولد شروع مى‌شود.
کودک هميشه نيازمند آن است که با او سخن بگوئيد و به حرف‌هاى وى گوش کنيد، يعنى گفتگوئى واقعى در جريان باشد.
'فرانسوا دولتو ـ Françoise Dolto' داستانى زنى را روايت مى‌کند که شنيده بود بايد با بچه‌ها سخن گفت، اما مفهوم سخن گفتن با کودکان را درنيافته بود: 'او به من گفت که يکسره با فرزندش حرف زده است، ولى هر چه بيشتر با او سخن گفته، کمتر توجه او را جلب کرده است، و سرانجام کودک اصلاً به او توجهى نداشته است! مادر بسيار نااميد مى‌شود، او سعى کرده بود يکسره با فرزند خود حرف بزند، تا او را در اين مورد سرزنش نکنند که با او حرف نزده است! يک روز مادر به خود مى‌گويد: 'هى با او حرف مى‌زنم، ولى اين دهان من است که با او حرف مى‌زند، از اين کار خسته شدم، او هم خسته شده است.' پس مادر مى‌گويد: 'من يکسره حرف مى‌زنم، و تو ديگر حوصله‌ نداري، هان؟' کودک براى نخستين بار به مادر مى‌نگرد و مادر با خود مى‌گويد. 'او حق دارد، از اين پس کمتر با هم حرف مى‌زنيم ولى بيشتر به هم توجه مى‌کنيم!' اين مادر کاملاً حق داشت، حرف زدن فقط به معناى اينکه چيزى گفته باشيم نيست، مخصوصاً وقتى خسته هستيم يا در برابر چرخ خياطى نشسته‌ايم يا به کارى ديگر سرگرم هستيم.
مى‌توانيد با نگاه، حرکت، يا لبخندى با فرزندتان ارتباط برقرار کنيد. سپس به موازات بزرگ‌تر شدن کودک قصه گفتن، گردش رفتن يا سينما بردن او به برقرارى اين رابطه کمک مى‌کند. برقرارى ارتباط يعنى اينکه به پرسش‌هاى طفل پاسخ دهيد، او بسيار کنجکاو است.
هدف از سخن گفتن با طفل اين است که توجه خود را به تمايلات او نشان دهيد. اين کار روشى براى پروردن و تربيت او است. هرگز به او نگوئيد: ساکت باش و غذايت را بخور' يا 'وقت ندارم به تو توضيح بدهم' يا 'بعداً خواهى فهميد' .
اين کودکان بعدها ساکت مى‌شوند، و در دوران بلوغ در خود فرو مى‌روند. اما به شما قول مى‌دهم که اگر ارتباط شما را به آنها برقرار کنيد، با گذشت سال‌ها نيز اين ارتباط حفظ مى‌شود.
   زندگى خصوصى
سازمان ملل‌متحد، رسماً حقوقى براى کودکان قائل شده است: حق برخوردارى از عشق و محبت، حق تغذيه، حق برخوردارى از مراقبت، حق تفريح، حمايت شدن در برابر شکنجه‌ و بهره‌کشى. اين حقوق را به تازگى براى کودکان قائل شده‌اند، و اين پيشرفت بزرگى است. اما من هم مى‌خواهم چيزى به اين پنجاه و چهار ماده‌اى که برشمردم، بيفزايم، حق خيال‌پردازى، حق داشتن زندگى محرمانه، و خلاصه زندگى خصوصى. از نظر من، طفل از همان کودکى اين حق را دارد.
اگر فرزندتان بى‌کار در گوشه‌اى نشسته و سرگرم خيال‌پردازى است، چرا مزاحم او شويد؟ چرا براى او نيز اين حق را قائل نشويد که لحظه‌هائى سرگرمى‌هاى خودش را داشته باشد؟ و اگر به نظر ما برسد که اين کارها بى‌فاديده است، بايد بپذيريم که عاملى مؤثر در پختگى کودکان است.
اگر او رازى در دل دارد، چرا بايد او را واداريم که آن را به ما بگويد؟ رازى که در دل داشتن نوعى احساس استقلال و راهى براى تقليد از شما است.
اگر فرزندتان بى‌کار در گوشه‌اى نشسته و سرگرم خيال‌پردازى است، چرا مزاحم او شويد؟ چرا براى او نيز اين حق را قائل نشويد که لحظه‌هائى سرگرمى‌هاى خودش را داشته باشد؟ و اگر به نظر ما برسد که اين کارها بى‌فاديده است، بايد بپذيريم که عاملى مؤثر در پختگى کودکان است.
خصوصى بودن زندگى کودک مفهموم ديگرى دارد: برخى از والدين از اينکه فرزند آنها در اتاقش را بسته حيرت مى‌کنند و مى‌گويند: 'خودش را در اتاق حبس کرده است' . و از نظر آنها طبيعى است که بى‌اطلاع وارد اتاق او شوند.
گمان مى‌کنم سوءتفاهمى در بين است: اگر کودک در اتاق خود را مى‌بندد، براى اين نيست که خودش را از شما جدا کند، بلکه از نظر او فضائى که براى او در نظر گرفته‌ايد، بايد به او اختصاص داشته باشد، و کار او بيانگر اين برداشت است، پس به او و کار او احترام بگذاريد.
مثال‌هاى ديگرى نيز در مورد احترام به زندگى خصوصى کودک وجود دارد. نامه‌اى به او رسيده است، حتى اگر هنوز خواندن را فرا نگرفته باد، اين نامه مال او است، پس او بايد نامه را بگشايد. اگر به تنهائى به حمام مى‌رود، در کار وى مداخله نکنيد. شرم و حياء او را پاس داريد. در برابر او لخت و عريان نشويد.
احترام گذاشتن به ديگران، بخشى از زندگى خصوصى است، و براى عادت کردن به اين کار هيچ وقت زود نيست.
يکى از دوستان من با حيرت مى‌گفت: 'اما من براى اينکه ببينم اجازهٔ ورود به اتاق فرزندم را دارم يا نه، به در اتاق وى ضربه نمى‌زنم' .
مراد اين است که به شکلى تشريفاتى سه ضربه به در اتاق او بنوازيد، هرکس براى بى‌هوا وارد نشدن به اتاق فرزند خود راهى پيدا مى‌کند: گاهى کمى پيش از ورود مى‌توانيد بگوئيد: 'آهاي! من اينجام' .
من صادقانه دربارهٔ پدر و مادرهائى سخن گفتم که احترامى براى زندگى خصوصى کودک قائل نيستند. در واقع مى‌خواستم يادآورى کنم که کودکان هم مى‌توانند زندگى خصوصى داشته باشند. در عين حال، اين بهترين راه است تا به فرزند خود ياد بدهيد که اگر در اتاق شما بسته است، بى‌اطلاع وارد نشود.
   بازيچه‌ها
پدر و مادربزرگ‌هاى ساده و بى‌پيرايهٔ ما مى‌گفتند که در دورهٔ آنان کودک با ريسمان يا جعبه‌اى کوچک سرگرم مى‌شده و لازم نبوده است که براى او بازيچه‌هائى گران‌قيمت بخرند. اين گفته تا حدودى حقيقت دارد: بچه‌هاى امروزى هم با قاشقى جوبى و کاسه‌هاى پلاستيکى سرگرم مى‌شوند. ولى در جامعهٔ مصرفى اين روزگار مقاومت در برابر خريد اسباب‌بازى دشوار است، البته هديه خريدن براى بچه‌ها لذت‌بخش هم هست. با اين همه بايد چند نکته را به خاطر داشته باشيم:
- بازيچه‌اى که براى او مى‌خريد، هر قدر هم گران باشد، به او تعلق دارد. اگر نمى‌توانيد شاهد خراب شدن آن باشيد، چيز ديگرى براى او بخريد.
- اين واقعيت را بايد يادآورى کنيم که شادى ناشى از به‌دست آوردن هر اسباب‌بازى‌ با قيمت آن رابطهٔ مستقيمى ندارد.
- اگر بچه با اسباب‌بازى خود آن طورى که در دستورالعمل آن نوشته شده است، بازى نمى‌کند، او را به حال خود بگذاريد، وقتى که او در گوشه‌اى با بازيچه‌ خود سرگرم شده و با خودش حرف مى‌زند، نکوشيد به هر قيمتى شده به او بهفمانيد راه صحيح بازى با آن اسباب‌بازى چيست. بچه دوست دارد اولين کسى باشد که بازيچه‌ خود را به‌کار مى‌اندازد. اين حق او است.
- انتظار نداشته باشيد که با ديدن هديهٔ شما بگويد: 'آه، چقدر قشنگ است، متشکرم، اين درست همان چيزى است که من مى‌خواستم!' به‌ندرت بچه قدر اسباب‌بازى خود را مى‌داند. معمولاً او ابتدا به بازيچهٔ خواهر يا برادر خود مى‌نگرد. اما، پس از چند روز با بازيچه‌ خود به تختخواب مى‌رود و از آن جدا نمى‌شود. آن موقع است که شما پاداش خود را مى‌گيريد.
- چقدر اسباب‌بازي! او با همهٔ آنها نمى‌تواند بازى کند و بازيچه‌هاى قديمى را به‌دست فراموشى مى‌سپارد. در اين هنگام بايد اين دسته از بازيچه‌ها را انبار کنيد. يک روز، وقتى که بچه ناراحت يا بيمار است، همين بازيچه‌ها مانند دوستى قديمى او را خوشحال مى‌کنند.
- کتاب هديه‌اى است که کمتر به فکر آن مى‌افتند.
- از توجه اطفال به کتاب حيرت کرده‌ام. بچه آن را ورق مى‌زند، نگاه مى‌کند، و مى‌خواهد بداند بزرگسالان چرا به آن علاقه‌مند هستند؛ او به کتاب عادت مى‌کند و رفته‌رفته از خواندن لذت مى‌برد. تعداد کتاب‌هائى که در اختيار فرزند خود مى‌گذاريد، هيچ وقت کافى نيست، و از اين راه خدمت بزرگى به آنها مى‌کنيد. خيلى خوب است که در مهدکودک‌ها کتاب‌هاى زيادى در اختيار کودکان مى‌گذارند.
   تعطيل و استراحت
ماکسيمِ هفت ساله، شاد و جذاب است، عاشق مدرسه است و دوستان بسيارى دارد. در آغاز سال، مادرش به او پيشنهاد مى‌کند که روز جمعه را به فعاليت‌هاى مختلفى اختصاص دهد: صبح تنيس و کلاس موسقى، بعدازظهر تئاتر و نقاشى. بعد از چند هفته ماکسيم تصميم مى‌گيرد صبح جمعه بخوابد: 'جمعه روز استراحت است' .
البته ماکسيم بسيار خوشبخت است که فعاليت‌هاى مختلفى را براى او در نظر گرفته‌اند، ولى انجام همهٔ اين کارها در يک روز، واقعاً زياد است. او به وقتى هم نياز دارد که صرف خودش، کتاب‌هاى وى، سرگرمى‌هاى وى و خيال‌پردازى او کند.
اين واژهٔ خيال‌پردازى را در چند جا به‌کار برده‌ايم. اين کار من عمدى بوده است، زيرا والدين اغلب خيال‌پردازى را کارى بيهوده مى‌دانند و از نظر آنها خيال‌پردازى 'مادر همهٔ بدى‌هاى است' . در حالى‌که در هر سنى، خيال‌پردازى نوعى استراحت و تفريح و منبع انرژى است.


همچنین مشاهده کنید