جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

قدرت


   امنيّت عاطفى
اگر بنا بود بين نيازهاى بى‌شمار کودکم، مهم‌ترين آنها را انتخاب کنيم، من احساس امنيت را بر‌مى‌گزيدم.
البته براى ايجاد احساس امنيت در کودک بايد به او غذا بدهيم و او را از سرما و بيمارى‌ها مصون بداريم. امنيت مادى براى بقاء لازم است. ولى احساس امنيت براى کودک مفهوم وسيع‌ترى دارد.
نوزادى که از صدائى ناگهانى از جا مى‌پرد و خود را به مادرش مى‌چسباند؛ يا طفل نوپائى که با ديدن لباس سفيد پزشک دست مادرش را مى‌فشارد؛ پس کوچکى که پيش از سوار شدن بر 'لوژ' به پدرش نگاه مى‌کند، يا دخترکى که مى‌خواهد اطمينان حاصل کند که شما حتماً در مقابل در خروجى کودکستان منتظر او خواهيد بود، همگى به‌دنبال چه هستند؟ آنها حضور شما را مى‌طلبند و به‌دنبال احساس امنيتى هستند که حضور شما هنگام مقابله با موقعيتى تازه به آنها القاء مى‌کند.
نياز کودک به احساس امنيت با توجه به سن وى متفاوت است. گاهى او به خونسردى شما محتاج است و گاهى به بخشش يا تجربهٔ شما به او احساس اطمينان خاطر مى‌دهد. بعدها ثبات عقيده و حتى آشتى‌ناپذيرى شما را طلب خواهد کرد. اگر او از شما و محبت شما اطمينان داشته باشد، بيشترين شجاعت‌ها را نشان مى‌دهد، قادر است هر نوع تغيير، بيمارى و حتى جدائى را تحمل کند.
از طرفى ديديم که نياز به احساس امنيت با شناسائى صحنه‌هاى تکرارى روزانه ايجاد مى‌شود. همچنين ديديم که کودک هنگام خواب خواهان تکرار تشريفات خاصى است؛ و در تمام فصل 'دنياى کوچک فرزند شما' اين احساس نياز به امنيت مشهود است، و ساير نيازهاى جسمى و عاطفى کودک را تحت‌الشعاع قرار مى‌دهد.
وقتى کتابى براى والدين مى‌نويسيد، مشکل اساسى اين است که پس از هر اطلاعى که در اختيار آنها مى‌گذاريد، مجبور هستيد محدوديت‌هائى براى آنها قائل شويد. براى مثال در اينجا مجبورم اضافه کنم که فرزند شما براى اينکه احساس امنيت کند به شما نيازمند است، اما معناى اين کلام اين نيست که بايد تمام ۲۴ ساعت با او باشيد و لحظه‌اى او را تنها نگذاريد و به تمام حرکات وى توجه کنيد. اين حالت به‌زودى براى کودک غير‌قابل تحمل مى‌شود.
   قدرت
اما اعمال قدرت يعنى چه؟ اعمال قدرت به اين معنى است که پس از تشخيص منافع روحى و جسمى کودک، ارادهٔ خود را در هدايت او به‌سوى اين منافع، به کودک تحميل کرده، در مقابل او و استغاثه‌هاى وى مقاومت کنيد.
به والدينى که از اعمال قدرت واهمه دارند و در اين مورد احساس ناراحتى وجدان مى‌کنند، و به آنهائى که گمان دارند ممکن است به اين ترتيب محبت فرزندان خود را از دست بدهند، يادآورى مى‌کنيم که اعمال قدرت از طرف پدر و مادر کودک احساس امنيت ايجاد مى‌کند، و به او آسودگى خاطر مى‌دهد. اگر کودک در ابتدا مخالفت مى‌کند، در انتهاء کار به شما احترام بيشترى خواهد گذاشت. فرزند شما نه تنها چنين حقى را به شما مى‌دهد، بلکه خواهان آن است، زيرا اين اعمال فدرت براى تعادل روحى او لازم است. در هيچ موردى والدين نبايد از نشان دادن قاطعيت خود واهمه داشته باشند.
اگر والدين از تصميم‌گيرى عاجز باشند، يا تسليم خواسته‌هاى کودک شوند، ممکن است او همان وقت احساس رضايت کند، ولى در دل به پدر و مادرش احترام نمى‌گذارد و احساس امنيت نمى‌کند. حتماً متوجه شده‌ايد که بزرگسالان هنگام سخن گفتن از دوران کودکى خود، بيشتر از اينکه آنها را به حال خود رها مى‌کرده‌اند، شکايت دارند تا از اينکه به آنها سخت مى‌گرفته‌اند.
کودک توقعات منطقى شما را مجاز مى‌داند، ولى استبداد را نمى‌پذيرد، و از اين نظر اعمال قدرت با سلطه‌جوئى فرق دارد و اين فکر که هرگز نبايد به خواسته‌هاى کودک تن داد، حتى اگر منطقى باشند، اشتباه است. اين عقيده که 'بچه، چون کوچک است، بايد هميشه اطاعت کند' باعث مى‌شود که به حق در برابر شما ايستادگى يا عصيان کند.
از چه سنى اعمال قدرت در برابر طفل لازم است؟ از همان ابتداى طفوليت کودک بايد فراگيرد که پاره‌اى کارها مجاز و برخى ديگر ممنوع است. به اين ترتيب است که او ياد مى‌گيرد بر خودش مسلط شود. اگر در طفوليت به او اجازه دهيد که هر کارى مى‌خواهد بکند، بعدها واداشتن او به اطاعت بسيار مشکل خواهد بود، و در اين حالت زندگى در اجتماع ـ و اول از همه مدرسه ـ براى او بسيار دشوار مى‌شود.
دستور ندادن به کودک اغلب آسان‌تر است و چه بسا باعث درگيرى نمى‌شود؛ اما همانگونه که دکتر 'دانيل کيپ‌من ـ Danil Kipman' ، متخصص روانشناسى، گفته است: 'اگر از همين روزها به فکر فرداهاى دور نباشيم در آن دوره درگير ستيزه با نوجوانى مى‌شويم که قدرت مهارکردن خواسته‌هاى وى را ندارد، چون اين کار را نياموخته است' .
اما براى اينکه اعمال قدرت ارزش خود را از دست ندهد بايد با سن کودک متناسب باشد. دوره‌اى وجود دارد که کودک بدون اينکه بفهمد، اوامر شما را اطاعت مى‌کند، و به محض اينکه او را دعوا کنيد دست خود را از پريز برق کنار مى‌کشد. علت آن اين است که به شما اعتماد کامل دارد. اما از هنگامى که مطالب را درک مى‌کند بايد علت امر و نهى خود را به او شرح دهيد. تا او آسان‌تر اطاعت کند. هر روز نبايد به اين بهانه که بچه بزرگ‌تر مى‌شود، توقعات جديدى از او داشته باشيد، اين کار باعث مى‌شود که او ديگر از شما اطاعت نکند. در مورد مسائل اساسى سختگيرى کنيد و در ساير موارد بخشنده باشيد.
به شخصيت طفل و موقعيت‌هاى مختلف نيز توجه داشته باشيد. براى مثال، اگر فرزند شما معمولاً بدون ناراحتى به رختخواب مى‌رفت ولى حالا پس از تولد خواهر کوچولويش هر شب موقع خواب بيتابى مى‌کند، آيا بايد سختگيرى کنيد؟ از ياد نبريد که کودک حسود براى نگاه داشتن مادر در کنار خود، دست به هر کارى مى‌زند. بنابراين قبل از سختگيرى بايد او را درک کنيد و به او اطمينان خاطر بدهيد.
برخى از والدين اعمال قدرت را با خشونت اشتباه مى‌گيرند. قدرت به‌ معنى تنبيه بدنى يا بالا بردن تُن صدا نيست. حتى بايد خاطر نشان کنيم که قدرت والدين اگر به روش‌هاى گفته شده در بالا اعمال نشود، از جانب کودک خيلى بهتر مجاز تلقى مى‌شود.
بنابراين تنبيه به موقع به کودک ضربهٔ روحى عميقى وارد نمى‌آورد؛ به اعتماد به نفس او و محب وى نسبت به شما نيز لطمه‌اى نمى‌زند. برعکس اگر تنبيه به موقع صورت نگيرد، هم کودک و هم والدين هر دو احساس گناه مى‌کنند.
ولى اگر زمانى تشخيص داديد که واکنش شما در برابر کودک نادرست بوده، و تنبيه شما با آنچه او انجام داده تناسبى نداشته است، اين مطلب را با کودک در ميان بگذاريد، او به خاطر اين کار از شما سپاسگزار مى‌شود و در ضمن مى‌فهمد که بزرگسالان هم گاهى اشتباه مى‌کنند، و به آسانى خطاهاى خود را به گردن مى‌گيرند.
اعمال قدرت بر کودکان هميشه آسان نيست، و اغلب تمايلى براى چشم‌پوشى از گناهان آنها وجود دارد. اما اين کار به نفع کودک نيست. اگر هرگز با او مخالفت نشود، شخصيت او استحکام لازم را نخواهد يافت. اگر ياد نگيرد که چگونه مشکلات را بايد حل کند، از مقابله با دشوارى‌ها مى‌هراسد.
نکتهٔ ديگرى را هم به شما يادآورى مى‌کنم: والدينى که قدرت خود را نشان مى‌دهند، همان‌هائى هستند که گاهى با بعضى کارها مخالفت مى‌کنند، ولى اين والدين اعتماد کودک را جلب مى‌کنند، و اين احساس براى او ارزشمند است.
بنابراين روزى که ميل چندانى به سختگيرى نداريد، مطالب بالا را به ياد آوريد.
- بچهٔ لوس:
والدين وظيفه دارند، حد و حدود کودک را به او يادآورى کنند. غريزه او را راهنمائى نمى‌کند: اگر او يک بسته شکلات را يک‌باره بخورد، هر شب براى خوابيدن به تخت والدين خود برود، تمام مدت تلويزيون را روشن کند، بايد جلو او را بگيرند.
کودکى که هرگز با مخالفت والدين خود روبه‌رو نشود، حالتى مشوش پيدا مى‌کند. معمولاً او را لوس مى‌نامند، اما در واقع او بچه‌اى است که اذيت مى‌کند ولى خودش هم رنج مى‌برد، او به‌دنبال احساس امنيت و تشخيص محدوديت‌ها است. ولى در نخستين سال زندگى طفل، نمى‌توانيم او را لوس بناميم: نوزاد در حال تطبيق دادن خود با محيط جديد است و والدين او بايد خواسته‌هاى وى را برآورند.


همچنین مشاهده کنید