پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا
نکتهسنجى و مضمون آفرينى
يک خاصيتّ قابل توجه در قرن ۸ تا ۱۰ نکتهسنجى و نکتهيابى و نکتهگوئى است يعنى گنجانيدن نکتههائى باريک در شعرها همراه با خيال دقيق و نازکبينى تام که معمولاً از آنها در شعر به 'مضمون' تعبير مىکنيم. چنين نازکخيالىها و نکتهپردازىهاى در شعر فارسى بهويژه شعر غنائى ما از قديم وجود داشت امّا هر چه از قرنهاى پيشين به زمانهاى متأخر نزديک شويم قوت آن را محسوستر و به همان نسبت سادگى الفاظ را براى سهولت بيان بيشتر مىيابيم. در قرنهاى هفتم و هشتم شاعرانى مانند خواجو و سلمان و خاصه حافظ توانستهاند نکتههاى دقيق بسيار در الفاظ عالى منتخب بگنجانند و خواننده را گاه از قدرت شگفتانگيز خود به حيرت افکنند و همين توانائى ساحرانه است که باعث شد جانشينان آنان و بهويژه شيفتگان حافظ دنبالهٔ کارش را در نکتهآفرينى بگيرند غافل از آنکه 'قبول خاطر و لطف سخن خداداد است' . | ||||||||||||||||||
لازمهٔ پيروى از نکته آفرينىهاى حافظ احراز قدرت فکرى و لفظى او است ولى شاعران عهد تيمورى غافل از اين اصل به گونهاى روزافزون به تکاپوى يافتن نکتههاى باريک افتادند و در گيرودار اين تکاپو گاهى از رعايت جانبالفاظ بازماندند و با اين عمل مقدمات ايجاد سبکى را در ادب فارسى فراهم کردند که از آغاز قرن دهم قوت آشکار يافت و در دورهٔ صفويان بهتدريج کار را بهجائى کشانيد که مثلاً يکى از سرآمدان شيوهٔ خيالپردازى يعنى ميرزا جلالاسير در اسارت مطلق مضامين افتاد و در شکنجههاى اين اسارت مطلق گاه سنت زبان مادرى خود را در ترکيب الفاظ از ياد برد و از بيان عبارتهاى نامفهوم اِبا نکرد (۱). | ||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||
سخن در اين است که هر چه از آغاز اين عهد به پايان آن نزديکتر شويم مبالغه در مضمونيابى و مضمونسازى را بيشتر و به همان نسبت دقت در الفاظ و يکدست نگاه داشتن آن و انتخاب را در آن کمتر مىبينيم. بىشک گرد مضونها و نکتههاى تازه و بديع در شعر، خاصه در غزل، گرديدن بسيار شايسته و درخور است بدان شرط که اوّلاً در اين راه مبالغه نکنند و ثانياً به خاطر معنى لفظ را مهمل نگذارند ولى بيان اين نکته خالى از فايده نيست که سخنگويان اين عهد نکتهپردازى و مضمونيابى را از وظايف شاعر مىپنداشتند و شعر سادهٔ بىنکته را ماندنى نمىدانستند. به اين بيتها بنگريد: | ||||||||||||||||||
- على آتش: | ||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||
- اميرشاهى سبزوارى: | ||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||
(۲) . يک سواده: يک بار استنساخ شده، غيرمشهور و عارى از حليت انتشار. | ||||||||||||||||||
اکنون بعضى از مضمونهاى آفريدهٔ شاعران اين عهد را، خوب و بد، فهرستوار مىآوريم: | ||||||||||||||||||
- اميرهمايون اسفراينى: | ||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||
- فغانى شيرازى: | ||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||
- کاتبى نيشابورى: | ||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||
- امير شاهى: | ||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||
- آصفى: | ||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||
اين بيتها را فقط از باب نمونه از چند شاعر برگزيده آورديم و اگر قصد سير در همهٔ ديوانهاى شاعران بود صحايفى بسيار را پر مىکرد. نکتهاى که در اين سير حاصل مىشود آن است که شعر، خاصه غزل، در عهد مورد مطالعه ما لطافت و نازکطبعى خاصى همراه شد و اين از زيبائىهاى شعر اين دوره است. |
همچنین مشاهده کنید