چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

روابط مالک و زارع پیش از اصلاحات ارضی (۲)


بيرحمانه‌ترين نوع بهره‌کشى، کار اجبارى در امور ساختمانى بوده است. دشوارى اين شيوه بهره‌کشى بيشتر از اين جهت بوده است که روستائيان به امور ساختمانى آگاهى نداشته‌اند و از طرفى با اشتغال به اين کار با امور زراعتى فاصله مى‌گرفته‌اند.
تنقيه قنوات، لايروبى نهرها، وجين، نشاگرى، باغبانى، گله‌چرانى از انواع ديگر بيگارى است که پيش از اصلاحات ارضى کم و بيش در روستاها معمول بوده است. در پاره‌اى ديگر از بيگارى‌ها مانند جمع‌آورى خرمن، حمل محصول به انبار ارباب، ديوارکشى و ساختن چپر و پرچين و خدمات ديگر نه تنها خود روستائى بدون هيچ مزد و پاداشى کار مى‌کرد بلکه غالباً از چهارپايان خود نيز به سود ارباب کار مى‌کشيد.
مطلب ديگر در خصوص روابط مالک و زارع پيش از اصلاحات ارضى مزاحمت‌هائى است که اربابان به‌منظور حفظ قدرت و نفوذ خود براى روستائيان ايجاد مى‌کردند. اين مزاحمت‌ها گاه توسط خود مالک و گاه به‌وسيله نوکران و دست‌نشاندگان او يا افراد ديگرى چون ژاندرام، مأموران دولتى و غيره ايجاد مى‌شد.
درباره نوع مزاحمت‌ها ظاهراً مى‌توان گفت که در برخى از روستاها مالک براى ايجاد ترس و وادار کردن زارع به اطاعت از او مثلاً به نوکران خود دستور مى‌داد که اسب يا گاو او را سرقت کنند يا مأموران و ژاندارم‌ها به اتهام دزدى و يا ارتکاب خلاف يا جرم براى زارع پرونده درست کنند و بدين‌طريق زارع را به زندان بيندازند يا مطيع خود سازند. از بين بردن نسق زارعى کشاورز، تعويض زمين و قطع کردن آب مشروب اراضى مربوط به نسق زارع، آتش زدن خرمن خانه و خرابکارى‌هاى ديگر مانند آن از جمله مزاحمت‌هائى است که پيش از اصلاحات ارضى مالکان براى کشاورزان ايجاد مى‌کردند و بدين‌وسيله با ايجاد ترس آنان را به اطاعت وادار مى‌نمودند، نوع و شدت و ضعف مزاحمت‌ها در مناطق مختلف ايران متفاوت بوده و تا حد زيادى با وضع مالکيت روستاها ارتباط داشته است.
چنانچه در منطقه سنندج ۵/۶۲ درصد، قصرشيرين ۲/۴۵ درصد، سارى ۹/۳۱ درصد، گلپايگان ۲۵ درصد، همدان ۸/۲۴ درصد، گرمسار ۲۴ درصد، بيرجند ۷/۱۱ درصد از روستائيان اظهار داشته‌اند که پيش از اصلاحات ارضى مالکان براى آنان مزاحمت‌هائى توليد مى‌کرده‌اند. از مقايسه ارقام مذکور چنين برمى‌آيد که در مناطق سنندج و قصرشيرين به‌علت اوضاع خاص اجتماعى و نفوذ بيشتر بزرگ مالکان فشارها و مزاحمت‌هاى بيشترى براى زارعان ايجاد مى‌شده است و حال آنکه در منطقه گرمسار و بيرجند به‌علت وجود دهات خالصه و موقوفه اين امر به نسبت کمترى وجود داشته است.
بررسى‌هاى انجام شده در زمينه چگونگى علل اطاعت از دستورات مالک در جامعه روستائى ايران حاکى از آن است که پيش از اصلاحات ارضى اغلب مالکان با ايجاد رعب و هراس در دل روستائيان آنان را وادار به اطاعت از دستورات آنها مى‌کرده‌اند. چنانچه از ميان علل مختلف اطاعت از مالک، عامل ترس با ۵/۶۳ درصد بزرگ‌ترين نسبت را در ميان ساير عوامل در برداشته‌ است. از عوامل ديگر علاقمندى و احترام مالک را مى‌توان نام برد.
ترس از مالک در ميان زارعان پاره‌اى مناطق روستائى رواج بيشترى داشته است، چنانچه در مناطق سنندج ۴/۷۹ درصد، قصرشيرين ۲/۶۸ درصد، موارد علل اجراء دستورات مالک و اطاعت از او ترس بوده است. اين نسبت در منطقه همدان ۷/۶۴ ردصد، گرمسار ۹/۶۲ درصد، سارى ۷/۶۰ درصد، بيرجند ۵/۴۰ درصد و گلپايگان ۴/۲۳ درصد بوده است.
بديهى است که پديده ترس در جامعه روستائى معلول مزاحمت‌ها، فشارها و سلطه مالکان بر روستائيان بوده است. چنانچه در مناطق سنندج و قصرشيرين که اين عوامل با شدت بيشترى اعمال مى‌گرديد ترس عموميت بيشترى داشت. گاه برخى از روستائيان در برابر مزاحمت‌ها و فشارهاى مالکان مقاوت مى‌کردند و در نتيجه بين آنان اختلافات و کشمش‌هائى روى مى‌داد. اين اختلافات پيش از اصلاحات ارضى در زمينه‌هاى مختلفى چون امور ملکى، زياد بودن بهره مالکانه، بيگارى، دفاع از کشاورزان ديگر، عدم اطاعت از دستورات مالک، آب و آبيارى، امور کشاورزى، بيرون کردن زارع از زمين، سرقت گاو به‌وسيله مالک و غيره به‌وجود مى‌آمد. مطالعات تک‌نگارى که در پاره‌اى از روستاهاى ايران به‌عمل آمده است اين واقعيت را تأئيد مى‌کند. مثلاً در حسن لنگى دهکده‌اى از بندرعباس 'منافع مالک بيشتر در اجاره مقطوع بود و اغلب بر سر همين مسئله ميان مالک يا نماينده او با زارعين اختلاف روى مى‌داد' (حسن لنگى دهکده‌اى از بندرعباس ۱۳۴۶، صفحهٔ ۳۱).
گاه برخى از روستائيان در برابر مزاحمت‌ها و فشارهاى مالکان مقاومت مى‌کردند و در نتيجه بين آنان اختلافات و کشمش‌هائى روى مى‌داد که در بسيارى موارد در همان ده به سود مالک خاتمه مى‌يافت. زيرا مالک گاه با اعمال قدرت و اذيت و آزار بيشتر زارع و گاه نيز با ايجاد مزاحمت‌هاى شديدترى به‌وسيله نوکران و ايادى خود زارع را وادار مى‌ساخت که از ادعاى خود صرف‌نظر کند با وجود اين در پاره‌اى موارد اين اختلافات دامنه‌دارتر مى‌شد و کار دعوى به ادارات دولتى و دستگاه‌هاى انتظامى مى‌کشيد و از حدود ده خارج مى‌شد.
بديهى است مالکان بانفوذ و تسلطى که در دستگاه‌هاى دولتى و انتظامى داشتند اين اختلافات و دعوى به سود آنان پايان مى‌يافت و زارعان با وجود تحمل هزينه‌هاى زياد نه تنها از اين دعوى بهره‌اى نمى‌گرفتند بلکه به‌وسيله دستگاه‌هاى دولتى و انتظامى، مجازات مى‌شدند و بدين‌ترتيب بسيارى از زارعان به‌علل مختلفى از قبيل دفاع از نسق خود ـ عدم اطاعت از دستورات مالک، عدم اشتغال به‌کار اجبارى و علل مشابه ديگر به‌وسيله مالک زندانى مى‌شده‌اند.
يکى ديگر از شيوە‌هاى بهره‌کشى مالکان پيش از اصلاحات ارضى دريافت حقوق و عوارضى بود که بر طبق عرف و عادات و رسوم محلى انجام مى‌گرفت. اين نوع ماليات‌ها که در حقيقت نامشروع به حساب مى‌آمد در دوران گذشته رواج و عموميت بيشترى داشت و مالکان با جبر از روستائيان وصول مى‌کردند. بعدها که قدرت مالکان اندکى کاسته شد، اين عوارض ظاهراً شکل اجبارى خود را از دست داد و جنبه تحف و هدايا به خود گرفت. بدين‌ شکل که برخى از کشاورزان به‌منظور تقرب و نزديکى به اربابان يا به‌عبارت ديگر براى تأمين اجتماعى و حفظ نسق زراعى خود و پاره‌اى نيز براى جلب نظر و رضايت ارباب و دريافت زمين بيشتر و يا مرغوب‌‌‌تر در مواقع لزوم خاصه در اعياد و جشن‌ها تحف و هدايائى به‌صورت گوسفند، روغن، مرغ و جوجه و مانند آنها براى ارباب مى‌بردند. پژوهش‌هاى انجام شده در سطح روستاهاى نمونه مناطق قصرشيرين، همدان، سارى، سنندج، گرمسار، گلپايگان و بيرجند نشان مى‌دهد که در ۴/۴۷ درصد روستاهاى نمونه اين شيوه بهره‌کشى متدوال بوده است. در ميان مناطق مذکور سنندج با ۳/۹۰ درصد اين شيوه عموميت بيشترى داشت و مناطق قصرشيرين با ۷/۴۶ درصد، همدان با ۴۲ درصد و سارى ۷/۷ درصد به ترتيب در مراتب پائين‌ترى قرار داشته‌اند و در سه منطقه بيرجند، گلپايگان و گرمسار هر چند اين رسم‌ها چندان معمول نبوده ولى از زارعان به‌گونه‌هاى ديگرى بهره‌کشى مى‌شده است.


همچنین مشاهده کنید