پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

مراسم ویژهٔ عشایری، استان‌ فارس


   مراسم و مناسك ويژه محلى، استان بوشهر
همان‌طور که پيشتر ذکر شد، خليج‌فارس از روزگار باستان محل آمد و رفت و اختلاط و ارتباط اقوام مختلف دريانورد، سوداگر و ماجراجويى بود که هر يک آداب و رسوم و زبان و انديشه‌‌هاى گوناگون خويش را داشتند. در واقع اين ناحيه محل تلاقى افکار مختلفى بوده است که گاه از طريق دريا به ساحل مى‌رسيده يا برعکس از شهرها و سواحل به نقاط دوردست منتقل مى‌شده است. به واسطهٔ نقش بندرى بيشتر نقاط اين استان و ارتباط دائمى آن‌ها با ساير نقاط جهان و تماس نسبتاً ناچيز با داخل فلات ايران، آداب و رسوم مردم اين خطه به آداب و رسوم ديگر نقاط ايران شباهت کمترى دارد و شايد به همين علت باشد که در نظر ساير ايرانيان شگفت‌انگيز و عجيب و غريب جلوه مى‌کند.
انواع رقص‌هاى عجيب و غريب و مفصل آفريقايى و عربى مانند رقص‌هاى ظريف، کودايى، لافتى‌ و مراسمى از قبيل زار انحصاراً در استان‌‌‌هاى ساحلى جنوب وجود دارد.
اين نوع اعتقادات و مراسم متداول در جنوب وسيله‌اى براى دفع بلايا و حوادث غرمترقبه و ابزارى براى تجلى و تظاهر تمامى آرزوها و تمايلات نهفتهٔ مردم اين حوالى است. در کمتر جايى به اندازهٔ سواحل و جزاير جنوبى ايران مى‌‌توان رمال و دعانويس و جادوگر پيدا کرد.
   مراسم ويژهٔ عشايرى، استان‌ فارس
در سطح استان و به ويژه در ميان ايل قشقايى و ساير ايلات کوچروى فارس مراسم ويژه‌اى برگزار مى‌شود. يکى از مهمترين و جالب‌ترين اين نوع مراسم در ايل قشقايى «کوساگلين» نام دارد و معمولاً در مواقعى که باران نبارد به اجرا گذاشته مى‌شود. نحوه اجراى اين رسم به شرح زير است:
در هنگام خشکسالى معمولاً از ميان خانوارهاى عشايرى فردى به عنوان «کوساگلين» انتخاب مى‌شود. اين شخص دو «ملکي» يا «گيوه» در دو طرف صورت خود مى‌بندد، يک ظرف چوبى که «سرگو» يا «دوبک» ناميده مى‌شود و مخصوص کوبيدن برنج است به کمر خود آويزان مى‌کند و زنگى نيز به گردن مى‌آويزد، از پشم گوسفند ريش مى‌گذارد و مقدارى آرد هم به سر و روى خود مى‌ريزد و با چوبدستى بزرگى که به دست مى‌گيرد، همراه با خواندن سرود در ميان ايل راه مى‌افتد، معمولاً بچه‌هاى ايل به دنبال «کوساگلين» حرکت مى‌کنند و شعرى را به مضمون زير به طور گروهى مى‌خوانند:
کوساگلينم شاخ رزينم
ياد آوردم بارون آوردم
هيچى نمى‌خوام شيرينى مى‌خوام
بعد کوساگلين از چادرى به چادرى ديگر مى‌رود و چوبدستى خود را داخل اجاق چادرها کرده و آتش زير اجاق‌ها را روشن مى‌کند، صاحب چادر وحشت‌زاده التماس مى‌کند:
کوساگلين خانه خرابم نکن
چادرم را هر چه بخواى بهت مى‌دهم
کوساگلين در جواب مى‌گويد:
تو به من آرد بده
شيرينى بده
روغن بده
من به تو بارون مى‌دم
البته اشعار فوق وقتى به زبان خود قشقايى‌ها يعنى به زبان ترکى خوانده مى‌شود به لحاظ ريتم جالب توجه اشعار جذابيت‌هاى خاصى را به نمايش مى‌گذارد.
صاحب چادر مقدارى آرد و روغن و شيرينى به او مى‌دهد و کوساگلين به چادر ديگرى مى‌رود و پس از انجام اين کار در پنجاه تا صد چادر آخرالامر، آردهاى جمع‌آورى شده را همراهان کوساگلين خمير کرده و داخل خمير دانه‌اى ريگ مى‌اندازند و آن را به شکل دايره در آورده و از آن نانى به نام «تاپو» مى‌پزند و به افرادى که دور و بر کوساگلين هستند تعارف مى‌کنند. بعد منتظر مى‌مانند تا ببينند ريگ از دهان چه کسى در مى‌آيد. ريگ از دهان هر کس که درآمد، او را مى‌‌خوابانند و کوساگلين با چوب او را مى‌زند. عشاير ميانجيگرى مى‌کنند و مى‌خوانند:
کوساگلين اورانزن
قول مى‌دهيم ابر بشه، بارون بياد
بعد همان کسى که ريگ از دهانش بيرون آمده رو به آسمان مى‌کند و مى‌گويد:
خدايا آبروى مرا نبر بگو ابر بشه، بارون بياد
با اجراى اين مراسم افراد ايل معتقد هستند که باران مى‌بارد و بار ديگر سبزينگى را به ايل به ارمغان مى‌آورد. يکى ديگر از مراسم ويژهٔ ايلات قشقايى مراسم «چله‌بدر» است که در ارتباط مستقيم با کوچ اجرا مى‌‌گردد. نحوهٔ اجراى اين مراسم نيز از قرار زير است:
هنگام کوچ ايل قشقايى از ييلاق به قشلاق، بعضى از طوايف تا حدود دو الى سه ماه با شتر، الاغ و قاطر براى رساندن رمه به چراگاه پياده‌روى مى‌کنند تا به مقصد برسند. وقتى به قشلاق رسيدند تا اواسط پائيز که هوا معمولاً مناسب است به چندين مکان تغيير محل مى‌دهند. در مواقعى که هوا بارانى مى‌شود، عشاير براى در امان ماندن گوسفندان به يک ناحيه و محل خاصى مى‌روند و چادرهاى سياه مخروطى شکل خود را برپا مى‌دارند. در اواسط زمستان و به ويژه در روزهاى نزديک عيد، براى اين که از گرمسير به طرف سرحد ييلاقى شروع به کوچ کنند، بايد به فکر تعليف رمه هم باشند. در اين وقت از سال در مناطق گرمسيرى نوعى علف مضر به حال گوسفندان به نام «بهمن» تمام نواحى را در بر مى‌‌گيرد، عشاير تغيير مکان کوچکى مى‌دهند و خود را آمادهٔ کوچ به ييلاق مى‌نمايند. قبل از شروع کوچ اصلى مراسم «چله‌بدر» برگزار مى‌شود. معمولاً در همان محلى که تغيير مکان داده‌اند ۲ تکه درخت خشک به فاصلهٔ ۷ الى ۸ مترى کنار هم قرار مى‌دهند و آن‌ها را آتش مى‌زنند. بچه‌هاى ايل يک تکه آهن که اغلب از سر ديگهاست به دست مى‌‌گيرند و در دور آتش ايستاده و به هم مى‌کوبند و گوسفندها را از ميان آتش مى‌گذرانند و با صداى بلند مى‌خوانند : چله‌بدر، چله‌بدر.
زنان ايل هم مقدارى آب در يک ظرف مى‌ريزند و آن را روى چوپان‌ها و گوسفندان مى‌پاشند. گوسفندها با اشتياق از آتش مى‌پرند و چوپان‌ها نيز شادى‌کنان مى‌خوانند :
شصتم نشستم - هفتادم کلک‌ور دارم - هشتادم پشت به زمين نهادم
آنگاه پس از آنکه کوچى کوچک انجام گرفت کوچ اصلى شروع مى‌شود و به سوى سرحدات ييلاق روانه مى‌شوند.
   مراسم ويژهٔ محلى، استان چهارمحال وبختيارى
اين نوع مراسم خاص منطقه است و عليرغم مشابهت‌هايى که با مراسم ساير نقاط عشايرى ايران دارد، ويژگى بومى بختيارى‌ها را نيز نشان مى‌دهد. اهم اين مراسم ويژهٔ محلى از قرار زير است:
   مراسم ويژهٔ محلى، استان هرمزگان
خليج‌فارس، از روزگار باستان، محل رفت و آمد و اختلاط و ارتباط اقوام مختلف دريانورد، سوداگر و ماجراجويى بوده است که آداب و رسوم و زبان و فرهنگ‌هاى گوناگونى داشته‌‌اند. عادات و سنن و اخلاقيات مردم و ساکنين سواحل و جزاير تنگهٔ‌ هرمز (قشم)، لارک، و ... بيش‌تر متأثر از فرهنگ‌ آفريقايى است. ساحل‌نشينان جنوب هميشه در انتظار حوادثى بوده‌اند که زندگى يکنواخت آن‌ها را نشاطى تازه بخشد. معمول شدن انواع رقص‌هاى عجيب و غريب و مفصل عربى و آفريقايى مانند رقص‌هاى رزيف، کودايى و لافتى مثال‌هاى روشنى بر اين مدعا هستند.
اين نوع اعتقادات عجيب و مراسم متداول در جنوب، وسيله‌اى براى مقابله با بلايا و حوادث غيرمترقبه و روشى براى تجلى و تظاهر تمامى آرزوها و تمايلات نهفتهٔ مردم است. در کم‌تر جايى به اندازهٔ سواحل و جزاير جنوبى ايران مى‌توان رمال و دعانويس و جادوگر پيدا کرد. زندگى در جزاير نا‌آباد و تقريباً خالى از سکنه، خودبه‌خود با ترس و اضطراب و ناکامى همراه است.
آداب و رسوم مردم اين خطه، به علت مجاورت با دريا و تماس نسبتاً ناچيز با مردم داخل فلات ايران، به آداب و رسوم ديگر نقاط ايران شباهت کم‌ترى دارد و شايد به همين علت باشد که در نظر ساير مردم شگفت‌انگيز و غريب جلوه مى‌کند. از جملهٔ اين آداب و رسوم مى‌توان به انواع رقص‌هايى که ظاهراً جهت دفع بعضى بادها و درمان بيماران (مراسم زار) يا جهت اعلام شادى و خوشحالى (رقص اوزا) اجرا مى‌شوند، ‌ و مراسم قبلهٔ‌ دعا، مراسم قربانى جهت ريزش باران، مراسم زنبيل‌گردان و ... اشاره کرد. در زير به برخى از اين مراسم اشاره مى‌شود:
   مراسم ويژهٔ محلى، استان گيلان
مهم‌ترين بازى‌هاى محلى استان گيلان عبارت‌اند از: کشتى‌ گيله مردى که براساس آيين پهلوانى سنتى ايران انجام مى‌‌گيرد و از مقررات جديد ورزش کشتى پيروى نمى‌‌کند. کشتى گيله مردى تا تعيين برندهٔ نهايى ادامه مى‌يابد. در اين مراسم که بيش‌تر در نقاط روستايى و در فضاى باز انجام مى‌گيرد، پهلوانان سرشناس روستاهاى مختلف براى انجام مسابقه در محلى معين حاضر مى‌شوند. پيش از آغاز مسابقه، طبل و شيپور مى‌نوازند. سپس پهلوانان با لباس‌هاى محلى وارد مى‌شوند. جنگ ورزا از جمله سرگرمى‌هاى مردم روستاهاى گيلان است و در انجام آن نيز شرط‌‌‌بندى‌هاى بسيار صورت مى‌گيرد. اين سنت در زمان فراغت مردم (پاييز و زمستان) و آمادگى جسمانى گاوها برگزار مى‌شود. ريسمان‌بازى نيز از ديگر بازى‌هاى محلى گيلان است.
   مولودى‌خوانى، استان هرمزگان
مردم قشم، ‌ در سال، چهار روز مولودى مى‌خوانند. مولودى از مراسم مذهبى است و در مسجدها برگزار مى‌شود. روزهايى که مردم جزيرهٔ قشم مولودى‌خوانى مى‌کنند، عبارت‌اند از:
روز تولد پيامبر اسلام (ص)، شب معراج پيامبر اسلام، عيد فطر و عيد قربان. مراسم مولودى‌خوانى به زبان عربى و بعد از نماز عشاء از حدود ساعت هشت آغاز مى‌شود و تا ساعت يازده شب ادامه مى‌يابد.
در اين مراسم يک نفر به زبان عربى مولودى مى‌خواند و ديگران جواب مى‌دهند.
اکثر مردم قشم، علاوه بر زبان فارسى و لهجهٔ محلى، به سبب رفت‌وآمد به شيخ‌نشين‌ها، با زبان عربى و هندى هم آشنايى دارند.


همچنین مشاهده کنید