پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

موزه‌ها (۴)


   موزهٔ آذربايجان، تبريز
موزهٔ آذربايجان در يکى از خيابان‌هاى اصلى و مرکزى شهر تبريز، در جوار مسجد کبود واقع شده است. اين موزه در حال حاضر با سه سالن نمايش به ابعاد ۱۲×۳۷ و چند اطاق ادارى و کتابخانه، يکى از بزرگ‌ترين موزه‌‌هاى کشور است. کل زيربناى موزه آذربايجان ۲۴۰۰ مترمربع است.
موزهٔ‌ آذربايجان با دارا بودن ۲۳۰۰ قطعه اشياء عتيقه و هنرى ثبت شده و بيش از يک هزار شيئى غيرثبتى و در حال بررسى، يک صد جلد کتاب خطى نفيس و دو هزار و پانصد جلد کتاب چاپى در زمينه‌هاى تاريخ و باستان‌شناسى و علمى، در مرکز توجه دوستداران فرهنگ هنر کشورمان و جهانگردان خارجى قرار دارد و به طور متوسط همه ساله در حدود يک صد هزار نفر از آن بازديد مى‌کنند.
از سه سالن موجود موزهٔ‌ آذربايجان شامل زيرزمين، طبقهٔ اول و دوم با عناوين نمايشگاه‌هاى دايمى آثار هنرى، باستان‌شناسى، ‌ مردم‌شناسى و مشروطيت بهره‌بردارى مى‌شود.
در سالن طبقهٔ اول که مهم‌ترين قسمت موزه محسوب مى‌شود، سفالينه‌هاى متنوع و آثارى مفرغى از هزارهٔ پنجم قبل از ميلاد در ويترين‌هايى متعدد به طريقهٔ علمى و توالى زمانى چيده شده است. قديم‌ترين سفالينه‌ها، مربوط به تمدن اسماعيل‌آباد (بين قزوين و کرج)‌ است که از حفارى علمى تپه موشلان به دست آمده است. رنگ قرمز و نقوش سياه رنگ اين سفالينه‌ها حاکى از ذوق هنرى و علايق مذهبى سازندگان آن‌هاست، در اين سالن اشياء متنوعى از مناطق حسنلو (هزارهٔ‌ دوم و اول ق.م)، رودبار گيلان و لرستان (هزارهٔ اول و دوم ق.م) شوش دورهٔ پارت و مناطق خلخال، مشگين‌شهر، ميانه، ‌ مراغه قرار داده شده است. ظروف سفالى ياد شده شامل پياله، خمره‌هاى کوچک، چراغ‌هاى پيه‌سوز، آتشدان، در ويترين‌هاى سوم تا يازدهم اين سالن,‌ اشيايى متعلق به هزارهٔ اول قبل از ميلاد از مناطق مختلف ايران به نمايش گذاشته شده که تشابه و تقارن اين اشياء باستانى را در يک دوره و چند نقطه از کشور نشان مى‌دهد. از اشياء نفيس اين دوره مى‌‌توان به گيرهٔ موى طلايى اشاره کرد که از حفاران غيرمجاز در محلى از شهرستان خلخال به دست آمده است.
در بخش اسلامى اين سالن، اشيايى از قرون چهارم تا يازدهم هجرى به نمايش گذاشته شده که قفل رمز به دست آمده از روستاى بازارلوى عجب‌شير از مهم‌ترين آن‌ها به شمار مى‌آيد. قفل رمز ياد شده متعلق به سال ششم هجرى است و از چهار دکمهٔ‌ رمز برخوردار است. ظروف چينى دورهٔ صفوى زينت بخش دو ويترين سالن باستان‌شناسى است که در نوع خود بى‌نظير‌اند و برحسب نوشتهٔ پشت آن‌ها بنا به سفارش شاه عباس صفوى به جهت وقف به آستان شيخ صفى‌الدين اردبيلى ساخته شده‌اند.
بخش سکهٔ موزهٔ آذربايجان نيز که در قسمت غربى اين سالن قرار گرفته است، حاوى سکه‌هايى از دوره‌هاى مختلف تاريخى است که قديم‌ترين آن‌ها متعلق است به قرن سوم قبل از ميلاد و مربوط به سلوکوس فيکاتور جانشين اسکندر مقدونى در ايران است.
در سالن طبقهٔ دوم يادگارهايى از نهضت مشروطيت و سران آن و اشيايى که اهميت مردم شناختى دارد به نمايش درآمده است. اسلحه کمرى ستارخان سردار ملى، عينک و دوات و قلم شهيد ثقه‌الاسلام، قاليچه‌هاى بافته شدهٔ منقوش به تصاوير شيخ محمد خيابانى از مجاهدان بنام تبريز و ميرزا اسماعيل نوبرى از مبارزين مشروطيت و چندين قطعه عکس ديدنى و منحصر به فرد از وقايع و شخصيت‌هاى مشروطيت در اين قسمت نگه‌دارى مى‌شود که به غناى اين بخش از موزه افزوده است.
تعداد ده ويترين از اين سالن براى نمايش اشياء مردم‌شناختى اختصاص يافته است که لباس‌هاى محلى مناطق مختلف کشور و دست‌بافته‌هاى زرى و گلابتون قرن‌هاى اخير را نشان مى‌دهد. يک نسخه قرآن خطى متعلق به قرن سيزدهم هجرى، جعبه جواهرات، قلمدان‌هاى لاکى شده و وسايل مورد استفادهٔ مردم کشورمان از جمله آفتابه لگن‌هاى مسيِ کنده‌کارى شدهٔ اين سالن را جلوه‌اى ديگر بخشيده‌اند.
بيش‌ترين فضاى اين سالن که به عنوان محل دايمى نمايشگاه از آن استفاده مى‌شود فعلاً به مجسمه‌هاى دست‌ساز آقاى احد حسينى مجسمه‌ساز تبريزى اختصاص يافته که عموماً بيانگر درد و رنج بشر و تبعيضى است که بر انسان تحميل مى‌‌شود. در اين سالن اشياى بسيار نفيسى نيز از آثار هنرى قرن‌هاى اخير کشورهاى اروپايى از قبيل مجسمه‌هاى برنزى و اشياى ساخته شده از عاج و استخوان و تابلوهاى زيباى رنگ و روغن به نماش گذاشته شده است.
   موزهٔ آستان قدس رضوى، مشهد
يکى از غنى‌‌ترين موزه‌هاى ايران در شهر مقدس مشهد، موزهٔ آستان قدس رضوى است که در سال ۱۳۲۴ هـ.ش گشايش يافته است. آثارى که در اين موزه نگهدارى مى‌شود، شامل آثار مربوط به دوران اسلامى است. موزهٔ آستان قدس رضوى از سه موزه تشکيل شده است که عبارت‌اند از : موزهٔ‌ مرکزى، موزهٔ ملک‌آباد و گنجينهٔ قرآن.
در اين موزه، مجموعه‌اى بى‌نظير از قرآن‌هاى نفيس و قرآن‌‌هاى منسوب به ائمهٔ اطهار، ‌ کتب قديمى و نيز نمونه‌‌هايى از صفحات قرآن‌هاى دوران اوليه اسلامى وجود دارد که اغلب به خط کوفى و روى پوست آهو نوشته شده‌اند و به همين سبب، ‌ از گزند حوادث در امان مانده‌اند.
کتيبه‌هاى طلا که در اين موزه نگهدارى مى‌شوند، به خط ثلث و نستعليق اثر عليرضا عباسى کاتب بنام دورهٔ صفوى و نيز آثارى از استادان بنام خط هم‌چون ميرعماد، احمد نيريزى، کلهر و ... است. از ديگر آثار ارائه شده در اين موزه، بافته‌‌هاى نفيس و ظريف از جمله زرى‌هاى متعلق به سده‌هاى يازدهم تا سيزدهم هجرى قمرى و قالى و قاليچه‌هايى است که اغلب منسوب به دوران صفوى‌اند.
  موزهٔ ارامنه، تبريز
در سال ۱۳۴۵ توسط خليفه‌‌گرى ارامنه در کليساى مريم مقدس، موزه‌اى ترتيب داده شد که انواع اشياء عتيقه از قبيل‌: کتاب‌هاى نفيس خطى، طومارها، فرمان‌ها، تابلوهاى نقاشى، نشان‌ها، سکه‌ها، نگين‌ها، سلاح‌ها، عصاها، ظروف نقره‌اى، مسى، سفالى، چينى، بلورآلات، زينت‌آلات، هنر چوبى و ده‌ها اثر ظريف و پرارزش ديگر که نزد خانواده‌هاى ارمنى بود، گردآورى و در موزه جاى داده شده است. در اينجا به تعدادى از آثار تاريخى موجود در اين موزه اشاره مى‌شود:
- عصاى متعلق به اسقف اعظم، تاريخ ساخت ۱۸۲۵ ميلادي.
- ناقوس کليساى آختامار، تاريخ ساخت ۱۸۳۱ ميلادي.
- کتيبه‌‌هاى مرمرين مربوط به دورهٔ ناصرالدين‌شاه.
- ۱۱۷ جلد نسخه خطى فارسى و عربي.
- ۳۵ جلد نسخه خطى ارمني.
- يک طومار عبرى روى پوست آهو.
- نسخه نفيسى از خمسهٔ نظامى به تاريخ تحرير ۱۰۵۲ هـ.ق.
- صندلى منبت‌کارى مخمل‌پوشى که در سال ۱۷۲۸ ميلادى براى اسقف اعظم کليساى باستانى آختامار ساخته شد.
  موزهٔ استاد صنعتى (13 آبان)، تهران
اين موزه حاوى مجسمه‌هاى انسان و حيوان و اشيا در پرداختى واقع‌گرايانه و در اندازه‌هايى تا چندين برابر بزرگ‌تر از اندازهٔ‌ طبيعى است که از آثار استاد على‌اکبر صنعتى هستند.
على‌اکبر صنعتى، نقاش و مجسمه‌ساز کرمانى (متولد ۱۲۹۵)، پس از طى دورهٔ چهار سالهٔ مدرسهٔ کمال‌‌الملک (صنايع مستظرفه)، در رشتهٔ نقاشى و مجسمه‌سازى دانش‌نامه گرفت. صنعتى، نزديک به ۶ هزار تابلو و بيش از هزار مجسمهٔ گچى، سنگى و برنزى از شخصيت‌هاى علمى و ادبى ايران و تيپ‌هاى مختلف اجتماعى خلق کرد که شمارى از آن‌ها در موزهٔ ۱۳ آبان (تأسيس ۱۳۲۵ که امروز به هلال احمر تعلق دارد) و تعدادى در موزهٔ پرورشگاه صنعتى کرمان نگه‌دارى مى‌شود.
اين موزه نه تنها يک نگارخانه يا گالرى به معنى واقعى کلمه است بلکه ترکيبى مردم‌پسند از تماشاخانه و تئاتر، شهر فرنگ، نمايشگاه تک چهره‌ها و موزهٔ مردم‌شناسى است. اين موزه در ضلع شمال غربى ميدان امام خمينى قرار دارد و يکى از نقاط ديدنى مرکز شهر تهران است.
  موزهٔ پروفسور حسابى، تهران
اندک زمانى پس از مرگ دکتر حسابى فيزيک‌دان معروف در سال ۱۳۷۲، خانهٔ ‌او تبديل به موزه‌اى شد که در آن وسايل شخصى، مدارک علمى و تحصيلى، نشان‌ها و تقديرنامه‌ها، عکس‌هاى قديمى و متن نطق‌ها و نوشته‌ها، از جمله تحقيقات مربوط به «بى‌نهايت بودن ذرات» در آن به نمايش گذاشته شده است.
  موزهٔ پست، تهران
موزهٔ‌ کنونى پست را مى‌توان به عنوان تجديد‌کنندهٔ حيات يک موزه توصيف کرد. چرا که اين موزه يک بار در سال ۱۳۳۳ در محل ادارهٔ مرکزى پست تهران پى‌ريخته شد، اما بعدها به بخش غربى شهر انتقال يافت، سال‌ها به فراموشى سپرده شد و تنها نامى از آن بر جا ماند.
در مجموعهٔ‌ احيا شدهٔ موزهٔ پست، نمونه‌هايى از قديمى‌ترين نوشت‌افزارها و وسايل ارسال مرسولات پستى و چاپارى، تلفن‌هاى اوليه (مشهور به «هندلي» با مراکزى ۲۰ و ۳۰ شماره‌اي)، تلگرام‌هاى مورس، تمبرها و ديگر ابزار‌ ارتباطات و مخابرات از کبوتر نامه‌بر تا ماهواره به نمايش گذاشته شده است.
  موزهٔ تاريخ طبيعى، استان همدان
در استان همدان، تنها يک موزهٔ تاريخ طبيعى وجود دارد که مربوط به دانشکده کشاورزى دانشگاه بوعلى است. اين موزه در زمينى با زيربناى ۱۸۰۰ مترمربع ساخته شده و داراى سه سالن است. در سالن شماره يک اين موزه، پستانداران و پرندگان، در سالن شمارهٔ دو آبزيان و خزندگان و در سالن شماره سه فسيل‌ها و کانى‌ها نگهدارى مى‌شوند که بيشتر مورد استفادهٔ آموزشى دانشجويان قرار مى‌‌‌گيرند.
در اين موزه نزديک به ۷۰۰۰ نمونه از اين سه رده نگهدارى مى‌شود. اين مجموعه به صورت قفسه‌هاى شيشه‌اى مناسب با جثهٔ جانوران طراحى و به صورت «ديوراما» تزيين شده است تا محيط طبيعى زندگى جانوران را در ذهن بازديدکنندگان تداعى کند. اين موزه از نظر کمى و کيفى به ويژه در زمينه گونه‌هاى ناياب آبزيان خليج‌فارس و تعدادى از کانى‌هاى کمياب، ‌ در سطح کشور بى‌‌مانند است.
موزه تاريخ طبيعى همدان از سال ۱۳۵۱ به عنوان يک فعاليت جنبى در مدرسهٔ عالى کشاورزى همدان کار خود را ‎آغاز کرد و از آن پس با فعاليت چشمگير مسؤولان و دانشجويان دانشگاه توسعه يافت. اگرچه اين موزه بيشتر جنبهٔ آموزشى دارد و اکثر بازديدکنندگان آن را دانش‌آموزان و دانشجويان تشکيل مى‌دهند، اما در حال حاضر کيفيت موزه در سطحى قرار دارد که براى بيشتر مردم ديدنى و جالب است و به عنوان يک مرکز علمى - آموزشى، ‌ ساعاتى از اوقات فراغت مسافران و بازديدکنندگان را پر مى‌کند.
فضاى علمى و آکنده از زيبايى‌هاى طبيعت حيات‌وحش که تجلى کار توان‌فرساى کسانى است که با زحمات بسيار نسبت به خشک کردن (تاکسيدرمي) اين موجودات همت گماشته‌‌اند، بيننده را به تحسين وا مى‌دارد.
در حال حاضر اين موزه چندان شناخته شده نيست، ولى در صورت معرفى گستردهٔ آن مى‌تواند به يک مرکز جذاب براى جهانگردان تبديل شود.
حُسن ختام کتابِ همدان غزلى است از فخرالدين هَمدانى مشهور به «عراقي» شاعر قرن هفتم هجرى:
ز دو ديـده خـون فشانم، ز غمـت شـبِ جدايــي
چه کنم که هست اين‌ها، گلِ باغِ آشنايـى
همه شـب نهـاده‌ام سـر، چـو سگـان بــر آستانت
کــه رقيــب در نيايــد، بــه بهانــهٔ گدايـى
دَرِ گُلِستانِ چشمم، ز چه رو هميشه بــاز اســت؟
به اميد آنکه شايد، تو به چشم من در آيى
سـر و بـرگِ گُل نـدارم، ز چـه رو روم بـه گلشــن
که شنيده‌ام ز گل‌ها، همـه بــوى بى‌وفايــى
به کدام مذهب است اين، به کدام ملّت است اين
که کُشند عاشقى را، که تو عاشقم چرايــي؟
بــه قمــارخانــه رفتــم، همــه پــاکبــاز ديـــدم
چو به صومعه رسيدم، همــه زاهــدِ ريايــي
درِ ديــــر مــى‌زدم مـــن، کــه نــدا ز در درآمــد
که درآ، درآ «عراقي» که تو هم از آنِ مايى


همچنین مشاهده کنید