پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

سوگ‌ها و عزاها، استان اردبیل


   سوگ و عزاهاى عمومى و خصوصى، استان بوشهر
در ماه محرم و رمضان، مردم به عزادارى و سينه‌زنى مى‌پردازند و در ضمن اجراى مراسم تدريجاً به تعداد شرکت‌کنندگان اضافه مى‌شود. شرکت‌کنندگان که در سنين متفاوت هستند در صفوف سينه‌زنى به شکل دواير متحدالمرکز گرد هم جمع مى‌شوند. نوحه‌هاى آن به وسيلهٔ‌ ضربات منظم سينه‌زنى همراهى مى‌گردد. اين نوحه‌ها بين نوحه‌خوان اصلى و سينه‌زنان متوالياً مبادله مى‌شود. در سينه‌زنى دو نوحه‌خوان اصلى شرکت مى‌کنند. نوحه‌خوان دوم معمولاً در زمرهٔ بهترين نوحه‌‌خوان‌هاى بوشهر است، دومى موقعى در مراسم حضور مى‌يابد که دايرهٔ دومى از شرکت‌کنندگان در وسط دايرهٔ اول تشکيل گردد. در خاتمهٔ‌ سينه‌زنى شرکت‌کنندگان به گروه‌هاى کوچک‌ترى تقسيم شده و به سينه‌زنى ادامه مى‌دهند. مراسم سينه‌زنى معمولاً ۷۵ دقيقه به طول مى‌انجامد. بعد از ختم سينه‌زنى، هيئت عزاداران از تکيه عبور مى‌کنند. اين دسته که از شرکت‌کنندگان زن و مرد تشکيل مى‌شود، با گروهى از سنج‌زنان همراهى مى‌شود. نواى اين گروه به علت هياهوى شديدى که حين عبور دسته در تکيه حکمفرماست، همراه صداى عزاداران شنيده مى‌شود. در مراسم شام غريبان شرکت‌کنندگان اکثراً زن هستند. آنها در حالى که مشعلى در دست دارند از کوچه‌هاى شهر عبور مى‌کنند و به طور گروهى نوحه‌هاى شام غريبان را مى‌خوانند. اين نوحه‌ها به وسيلهٔ فلوتى همراهى مى‌شود.
در روزهاى سوگوارى ماه محرم يا ماه رمضان، نواختن طبق (دمام)، ‌ سنج، شيپور (بوق) که از شاخ گاو تهيه شده متداول است. دمام با آهنگ خاصى و به طور گروهى نواخته مى‌شود.
در اين مراسم نواختن طبل «دمام» به منظور اعلام شروع مراسم عزادارى در ايام تاسوعا و عاشوراست. پس از دمام معمولاً تعزيه به نمايش گذارده مى‌شود. اجراى دمام که به صورت عبور در شهر عملى مى‌گردد، در سال‌هاى اخير بسيار کمتر شده است و تعداد زيادى از گروه‌هاى دمام دست از نواختن کشيده‌‌اند.
   سوگ‌ها و عزاها، استان خراسان
وقتى بيمارى در حال مرگ است، خانواده وى را به پشت و رو به قبله مى‌‌خوابانند و قدرى آب تربت در دهان وى مى‌ريزند و شهادتين و دعاى عديله و حديث کسا در گوش او مى‌خوانند. پس از مرگ، دست‌هاى مرده را مى‌کشند و به پهلوهايشان مى‌چسبانند و آن‌وقت يک نفر غريبه مى‌آيد و دو شست پاى او را با نخ مى‌بندد. سپس پلک‌ها و دهان او را مى‌بندند و پارچهٔ سفيدى دور کمرش مى‌پيچند و مبلغى پول در لباس او مى‌گذارند تا در غسال‌خانه آن را بردارند و او را تميز بشويند. در مشهد، مرده را به حرم مى‌برند و سه بار به دور ضريح مى‌گردانند.
پس از مراسم تدفين، مجلس ترحيمى در خانهٔ متوفى يا مسجد برگزار مى‌‌شود. در وسط اتاق شال ترمه مى‌اندازند و روى آن، ‌ در يک طرف سى‌ جزء‌ قرآن و در طرف ديگر، قاووت و خرما مى‌‌‌گذارند. در وسط سفره هم يک قاب و قدح منقش چينى، و در دو طرف قاب و قدح، دو عدد گلدان بزرگ چينى و دو گلاب‌پاش مى‌‌‌گذارند. در مجلس ختم، يک قارى قرآن مى‌خواند و پس از آن، واعظى به منبر مى‌رود و دربارهٔ مرده سخنانى مى‌گويد.
اولين شبى که خانه از وجود متوفى خالى شده است، شب شام غريبان نام دارد. در محلى که متوفى بسترى بوده، خشتى را که شمعى در وسط آن گذاشته‌‌اند، قرار مى‌دهند و چند برگهٔ زردآلو و چند حبهٔ قند نيز در اطراف خشت مى‌ريزند. مراسم سوم، هفتم و چهلم هم مانند ديگر نقاط برگزار مى‌شود.
  سوگ‌ها و عزاها، استان اردبيل
مردم اردبيل سوگوارى‌هاى مربوط به ماه‌هاى مبارک و عاشورا و تاسوعا را مانند ديگر نقاط ايران انجام مى‌‌دهند، ولى سوگوارى‌هاى خصوصى آنها ويژگى‌هايى دارد که شرح مختصر آن چنين است:
مراسم سوگوارى پس از فوت هر کس بالاى سر او يا در خانه يا به هنگام دفن در گورستان اجرا مى‌شود. شعرهايى که در اين مراسم خوانده مى‌شود، «آغي» نام دارد. در اين شعرها از متوفى تعريف مى‌کنند و نقايص و معايب او را به فراموشى مى‌سپارند.
در بين مردمان قديم آذربايجان، گريه کردن براى قهرمانان فوت شده يکى از آداب و عادات رسمى بود. روزى که قهرمان مى‌مرد، مردم را در يک جاى معين جمع مى‌‌کردند و براى آن‌ها ميهمانى ترتيب مى‌دادند. «آغيچي» يا مرثيه‌خوان، نخست از قهرمانى‌هاى متوفى سخن مى‌گفت و به تعريف و توصيف او مى‌پرداخت، سپس وارد آهنگى حزن‌انگيز مى‌شد و براى قهرمان «آغي» مى‌خواند.
«آغى‌ها» در زمان‌هاى طولانى نه تنها براى قهرمانان، که براى همه فوت‌شدگان خوانده مى‌شدند و از همين رو، در ادبيات فولکوريک مردم آذربايجان تعدادشان فراوان و از نظر مفهوم و معنى رنگارنگ است.
آغاجدا خزل آغلار برگ‌ها روى درخت مى‌گريند
ديبينده گؤزه‌ل آغلار و يک زيبارو در زير آن
بئله اوغلو اؤلن آنا چنين پسر مرده مادري
سرگردان گز‌ر آغلار سرگردان مى‌گردد و مى‌گريد
جان قارداش، جانيم قارداش جان برادر، جانم برادر
آغلايير جانيم قارداش جانم مى‌گريد، برادر
باش قويوم ديزين اوسته سرم را روى زانويت بگذارم
قوى چيخسين جانيم قارداش تا جانم درآيد، ‌ برادر
باغچادا تاغيم آغلار در باغچه بوته‌هايم مى‌گريند
باسما يارپاغيم آغلار دست نزن که برگ و بارم مى‌گريد
نه قدر ساغام آغلارام تا زنده‌ام خودم مى‌گريم
اؤلسم تورپاغيم آغلار وقتى که مردم خاکم مى‌گريد
  سوگ‌ها و عزاها، استان كهكلويه‌وبويراحمد
برگزارى مراسم سوگ‌ و عزا در ايلات کهگيلويه و بويراحمد متأثر از روابط عشيرتى و پيوندهاى عاطفى حاکم بر اين گونه مناسبات است. اگر کسى فوت کند مردها دست‌ها را زير بغل مى‌زنند و قوز مى‌کنند و سرشان را به زير مى‌اندازند، گوئى سردشان شده است و زن‌ها با کمک سر انگشتان و لبانشان اصواتى مى‌سازند که غم را اشاعه دهند. اگر مرده فقير باشد در هنگام مرگش گريه و زارى بسيار است، ولى مراسم عزادارى آن به زودى تمام مى‌شود. اگر مرده از خوانين باشد عزادارى مفصل است. اولين روز عزا پس از دفن کردن براى رفتن سر قبر و خواندن فاتحه است. دسته‌اى حرکت مى‌کند و پيشاپيش دسته اسبى در حرکت است که لباس‌ها و متعلقات مرده را رويش پهن کرده‌اند و گاهى براى حمل لباس‌هاى مرده دو اسب را زين مى‌کنند. طبال طبل مى‌زند و سنج‌زن او را همراهى مى‌کند و زن‌ها که به طور منظم پشت سر اسب‌ها در حرکتند با آهنگ طبل انتهاى گيسوان يا دستمال سر خود را تکان مى‌دهند.
تا يک هفته عزادارى با طبل و سنج است و پس از به پايان آمدن اين مدت، بايد هر روز براى خواندن فاتحه بروند تا چهلم يا عيد فرا برسد. آنگاه لباس سياه از تن به در مى‌کنند. بين مردم ايل بويراحمد مرسوم است که شب اول روى قبر آتش روشن مى‌کنند و يا چراغ فانوس مى‌گذارند تا صبح بسوزد و از فرداى آن، مردم پيرامون روستا گروه گروه جهت فاتحه‌خوانى به خانهٔ صاحب عزا مى‌آيند و اين برنامه تا ۴۰ روز به جز روزهاى شنبه ادامه دارد. معمولاً افراد همراه خود پول، قند و چاى يا گوسفندى براى کمک مى‌برند.
روز چهلم ختم مى‌گيرند و پس از آن، آمد و رفت خاتمه مى‌يابد. پس از يک هفته بزرگان ايل به خانه متوفى مى‌آيند، بعد از فاتحه خوانى و دلدارى کسان متوفى، ريش آنان را مى‌تراشند که اين مراسم را «ريش تراشوني» مى‌گويند و لباس سياه عزا را از تن آنان در آورده و لباس سفيدى بر تن آنان مى‌پوشانند.
در مراسم شب سال نيز همه فاميل در خانهٔ صاحب عزا گرد مى‌آيند و از آنان پذيرايى مى‌شود و طى اين مدت در هر جمعه براى مرده خيرات مى‌کنند. خيرات معمولاً عبارتست از : شربت، انجير يا خرما. اما پيش از فرا رسيدن نوروز شيربرنج خيرات مى‌کنند. اگر مرد خانواده بميرد که همسر و دخترى داشته باشد، سعى مى‌شود که برادر شوهر يا شخص ديگرى که از نزديکان پدرى است با همسر مرحوم ازدواج کند.
  سوگ‌ها و عزاها، استان خوزستان
در دههٔ اوّل ماه محرم، روحانى در حسينيه يا مسجد محل حضور مى‌يابد و در اين ۱۰ روز مراسم روضه‌خوانى برگزار مى‌شود. روز دهم مراسم سينه‌زنى و تعزيه اجرا مى‌شود و صاحبان تکيه‌ها غذا آماده مى‌کنند و به عزاداران حسينى احسان مى‌کنند. در ماه‌هاى محرم و صفر مرسوم است که لباس مشکى مى‌پوشند. روز دهم صفر يا پس از پايان آن يا روز اربعين، عزادارى مى‌کنند و به زيارت اماکن مقدسه مى‌روند. زمانى که شخص فوت نمايد، بستگان، آشنايان و دوستان جمع مى‌شوند. پس از غسل و تدفين به فاتحه‌خوانى مى‌پردازند. همچنين پرچم طايفه را سر در ورودى منزل متوفى نصب مى‌کنند. افراد دور و نزديک براى تسليت به بازماندگان به منزل متوفى مى‌آيند و مقدارى پول يا گوسفند و گاوى بعنوان «جَرَه» به خانوادهٔ‌ متوفى مى‌‌دهند. معمولاً تا مدت سه روز پذيرايى ادامه مى‌يابد و عصر روز سوم، رسميت مراسم و فاتحه‌خوانى پايان مى‌يابد. شيخ يا بزرگ طايفه، شخص آرايشگر (سلماني) را احضار مى‌کند و مراسم «خاتمه‌الفاتحه» يا صورت تراشى انجام مى‌گيرد. شيخ طايفه، لباس يا پارچه‌اى را تقديم پدر يا عمو يا بزرگ خانوادهٔ او مى‌کند و صاحب عزا از شيخ تشکر مى‌کند. فاخته‌خوانى اهالى منزل متوفى تا يک ماه ادامه مى‌يابد. مدت هفت هفته شبهاى جمعه با شام از مهمانان پذيرايى مى‌کنند. در بين عرب‌هاى خوزستان نيز مراسم سوم، هفتم، چهلم و سال نيز متداول است. همچنين در شب عيد قربان اولين سال درگذشت متوفى، گوسفندى به عنوان عقيقه قربانى مى‌نمايند که اين قربانى نيز بستگى به وضعيت مالى خانوادهٔ‌ متوفى دارد.
  سوگ‌ها و عزاها، استان آذربايجان غربى
مردم آذربايجان سوگوارى‌هاى مربوط به ماه‌هاى مبارک و ايام عاشورا و تاسوعا را مانند ساير نقاط ايران انجام مى‌دهند، ولى سوگوارى‌هاى خصوصى آنها ويژگى‌هاى خاصى دارد که شرح مختصر آن از قرار زير است:
مراسم سوگوارى پس از فوت شخص، در بالاى سر او يا در خانه و يا هنگام دفن در گورستان اجرا مى‌گردد. شعرهايى که در اين مراسم خوانده مى‌شود، «آغي» نام دارد. در اين شعرها متوفى را تعريف مى‌کنند و نقايص و معايب او را به فراموشى مى‌سپارند.
بين مردمان قديم آذربايجان، گريه کردن براى قهرمانان از دست رفته يکى از آداب و عادات رسمى بود. روزى که قهرمان مى‌مرد، مردم را در يک جاى معين جمع مى‌کردند و براى آنها ميهمانى ترتيب مى‌دادند. «آغيچي» يا مرثيه‌خوان، نخست از قهرمانى‌هاى متوفى مى‌‌گفت و او را تعريف و توصيف مى‌کرد، سپس وارد آهنگى حزن‌‌انگيز مى‌شد و براى قهرمان «آغي» مى‌خواند.
«آغى‌ها» در طى زمان‌هاى طولانى نه تنها براى قهرمانان، بلکه براى همهٔ فوت‌شدگان خوانده مى‌شد و به همين جهت در ادبيات فولکلوريک مردم آذربايجان از نظر تعداد، زياد و از نظر مفهوم و معنى، رنگارنگ و متنوع است.
متوفى را طبق اصول شرعى به خاک مى‌سپارند. صاحب عزا، ‌ ناهار و شام فراهم مى‌کند و تا يک هفته از مهمانان، خويشان و دوستان که جهت عرض تسليت به خانه‌اش مراجعه مى‌کنند، پذيرايى مى‌کند. پس از روز چهلم، نزديکان متوفى، قوچ يا گوسفندى به خانهٔ صاحب عزا مى‌آورند و بدين ترتيب به وى سر سلامتى مى‌دهند. مردان خانوادهٔ عزادار تا دو هفته ريش خود را نمى‌تراشند و زنان نيز تا شش ماه از پوشيدن لباس نو خوددارى مى‌کنند. براى تراشيدن ريش و از عزا در آوردن خانوادهٔ‌ متوفى، معمولاً از طرف اقوام نزديک و ريش سفيدان طايفه، اقداماتى صورت مى‌گيرد.


همچنین مشاهده کنید