سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

فضاهای روستایی و عشایری، استان چهارمحال وبختیاری


   فضاهاى روستايى و عشايري، استان چهارمحال وبختيارى
فضاهاى روستايى منطقه به علت دارا بودن ويژگى‌هاى منحصر به فرد قابليت بسيار جذب جهانگرد دارند. اين فضاها علاوه بر موقعيت‌هاى جغرافيايى، هواى مناسب، سبزينگى و طراوت داراى معمارى ويژه‌اى هستند که در درآميختگى با طبيعت و کار، روحيات روستايى را به نمايش مى‌گذارند. فى‌‌‌المثل فضاى روستايى هفشجان به علت موقعيت خاص استقرارى که در دشتى ميان کوه‌هاى جهان‌بين واقع شده و همواره به برکت آب‌ها و چشمه‌‌هايش سرسبز و زيباست، داراى نوعى معمارى خاص است که تقريباً آن را به مثابهٔ يک روستاى پيشرفته و قابل بازديد نشان مى‌دهد. ساختمان‌هاى بلند آجرى با سقف‌‌هاى شيروانى و ايوان‌هاى باز با ستون‌هاى زيبا که به نوعى از معمارى بومى و مدرن متأثر گشته‌اند، چشم‌اندازى زيبا دارند که هر بيننده‌اى را به سوى خود جلب مى‌کنند. همچنين روستاى دورک شاهپورى که به علت باغ‌ها و جنگل‌هاى انار به دورک انارى معروف شده است، در دامنه‌هاى کوه‌هاى زاگرس مشرف به رود کارون واقع شده، زيبايى دل‌انگيز و تعجب‌آورى دارد. شاليزارهايش جاذبه‌اى خاص به آن مى‌بخشند و با ديگر روستاهاى حواشى رودها و چشمه‌ها که آب و باغ و کوه و مزرعه و معمارى آن‌ها جلوه‌اى ويژه از حيات اجتماعى را به نمايش مى‌گذارند، نوعاً جاذب جماعت شهرى هستند.
به مجموعهٔ‌ اين فضاهاى روستائى، فضاهاى عشايرى را نيز بايد اضافه کرد که با استقرار در ميان دشت‌ها و دامنهٔ کوه‌ها و صخره‌ها که در مسير جاده‌هاى اصلى و فرغى جاى گرفته‌اند؛ موجب جلب بينندهٔ غيربومى مى‌گردند و صحنه‌هايى از حيات عشايرى را از نظر نوع زيست و لباس‌هاى رنگارنگ زنان و مردان و مراسم خاص‌شان به نمايش مى‌گذارند و به اين مجموعه، اتراق‌گاه‌ها، ايل راه‌ها، پل‌ها و سيم‌‌راه‌هايى (جره‌ها) را بايد اضافه کرد که عشاير جهت عبور به روى رودخانه‌‌‌ها بسته‌اند. قبل از ترسيم فضاى عشايرى استان اجمالى از وضعيت اجتماعى و معيشتى عشاير کوچ‌رو منطقه ضرورى به نظر مى‌رسد.
منطقهٔ چهارمحال و بختيارى به دليل شرايط طبيعى و ويژگى‌هاى اقليمى، وجود چراگاه‌ها و چشمه‌سارها از ديرباز قلمرو ييلاقى طوايفى از ايل بختيارى بوده است. ارتفاعات دامنه‌هاى شرقى و غربى سلسله جبال زاگرس، چراگاه‌هاى بهاره و تابستانى رمه‌هاى عشاير بختيارى را تشکيل مى‌دهد.
عشاير بختيارى و کانون‌هاى عشايرى منطقه به مثابهٔ مراکز اصلى توليد و فعاليت، نقش بسزايى در شکل‌گيرى مراکز مبادلاتى - خدماتى در منطقه داشته‌اند و استخوان‌بندى موجود نظام شهرى - روستايى، متأثر از نحوه و ميزان ارتباطى است که ساير جوامع موجود در منطقه با جامعهٔ عشايرى برقرار کرده‌اند.
جامعهٔ عشايرى استان به رغم همهٔ رويدادهاى تاريخى به دليل شرايط خاص محيط زيست و محصور بودن نسبى فضاى قلمرو، در حال حاضر نيز تا حدودى ويژگى‌‌هاى مختلف يک جامعهٔ ايلياتى را حفظ کرده و در مقياس ملى نيز از مهم‌ترين گروه‌هاى عشايرى کشور محسوب مى‌شود.
ساختار اجتماعى عشاير بختيارى چون ديگر گروه‌هاى ايلياتى مبتنى بر وابستگى‌هاى خونى و نسبى است. اساس معيشت رمه‌دارى، کوچ و تحرک را اجتناب‌‌ناپذير مى‌کند و اين ضرورت به رشد و گسترش روابطى مى‌انجامد که نتايج آن به ايل قوام مى‌بخشد. نظام خويشاوندى و برخوردارى از مزاياى اين نظام تا بدانجا پيش مى‌رود که بدون آن امکان ادامهٔ‌ زيست براى ايل ناممکن است. بر اين اساس جامعهٔ عشايرى به واحدهاى خويشاوندى خرد و کلان پدرتبار تقسيم شده است. روابط خويشاوندى در رده‌هاى پائين بسيار قوى است. اين همبستگى در سطوح مختلف و تا مرز «بزرگ ايل» گسترش مى‌يابد.
همان‌طور که پيشتر ذکر شد، جامعهٔ بختيارى به دو بخش اصلى يعنى «هفت لنگ» و «چهار لنگ» تقسيم شده است که هر يک سرزمين و قلمرو مشخص و معينى دارند.
به منظور سامان بخشى به امورى نظير استفاده مطلوب از مراتع، همکارى در مراحل کوچ، حفظ و نگهدارى قلمرو، دفاع از قلمرو و متعلقات آن و ... ايل به گروه‌هاى اجتماعى خويشاوندى کوچک‌تر تقسيم مى‌شود که عبارتند از:
- خانوار:
کوچک‌ترين واحد اجتماعى است که معمولاً در اشکال هسته‌اى و گسترده پابرجاترين نهاد اجتماعى را تشکيل مى‌دهد.
- مال:
اجتماع چند خانوار چادرنشين کوچرو است که تحت سرپرستى فردى معين زمينهٔ شکل‌‌گيرى اين واحد اجتماعى فراهم مى‌شود. خانوارهاى تشکيل‌دهندهٔ مال داراى روابط خويشاوندى نزديک هستند.
- اولاد‌:
مفهومى خويشاوندى است و از پيوند خونى رؤساى خانوارهاى تشکيل دهندهٔ «مال» ها تحقق مى‌يابد. در شبکهٔ خويشاوندى ايل بختيارى بين «مال» و «اولاد» تشکل ديگرى به نام «کربو» نيز وجود دارد.
- تيره (تش):
از چند اولاد که عمدتاً داراى نياى مشترکى هستند به وجود مى‌آيد.
- طايفه:
مشخص‌ترين و اصلى‌ترين واحد اجتماعى بختيارى‌هاست که عمدتاً واحدهاى اجتماعى داخل آن با هم قرابت و خويشاوندى دور و نزديک داشته و در چندين نسل سبباً يا نسباً به نياى مشترکى متصل مى‌‌گردند.
- کلان‌طايفه (باب):
شالودهٔ سياسى اين واحد قوى‌تر از محتواى خويشاوندى آن است. چرا که واحدهاى اين زيرمجموعه به ويژه در سطح طوايف برخلاف ديگر رده‌هاى زيرين از قلمرو مشترک تبعيت ننموده و قلمرو زيست برخى طوايف تشکيل دهندهٔ «باب»ها در کنار يکديگر واقع نشده است.
از بررسى‌هاى به عمل آمده چنين مى‌‌‌توان نتيجه گرفت که در جامعهٔ بختيارى عنصر قوام‌دهنده و عامل اصلى در شکل‌دهى به رده‌هاى مختلف ايل، روابط خويشاوندى است و وجود چنين پديده‌اى به ويژه در رده‌هاى پائينى گروه‌بندى‌ها به وضوح قابل رؤيت است.
عشاير اصلى منطقه، بختيارى‌هاى وابسته به بخش هفت لنگ هستند. اين ايل از چهار گروه اصلى ايلى يا کلان طايفه تشکيل شده است که موقعيت آنها در کل شبکه ايلى با پسوند «باب» مشخص مى‌شود. گروه‌هاى مزبور عبارتند از : گروه‌هاى ايلى «دورکي»، «ديناراني»، «بابادي» و «بهداروند». در کل بخش هفت لنگ ۲۷ طايفه، ۱۶۵ تيره يا تش، ۶۳۶ اولاد، ۳۲۹۴ مال و ۱۵۷۸۰ خانوار مورد شناسايى قرار گرفته‌اند.
فضاهاى عشايرى استان چهار محال و بختيارى از جاذبه‌هاى ويژهٔ جهانگردى منطقه هستند. اين فضاها که عمدتاً مناطق ييلاقى و قشلاقى و ايل‌ راه‌ها را شامل مى‌شوند، براى هر بيننده تازه‌وارد و غيربومى جذابيت‌هاى دوچندانى از زيبايى‌هاى حيات کوچ‌نشينى را به نمايش مى‌گذارند.
قلمرو ييلاقى هر دو بخش هفت لنگ و چهار لنگ ايل بختيارى به تناسب اقتدار و نفوذ ايل در مقاطع مختلف تاريخى در تغيير بوده است. در حال حاضر قلمروهاى عشايرى منطقهٔ دهستان‌هاى بازفت، دوآب، بيرگان، تنگ گزى، شوراب در شهرستان فارسان، دهستان‌هاى چغاخور، پشتکوه، ميانکوه و ديناران در شهرستان بروجن و قسمت کوچکى از دهستان بن در شهرستان شهر کرد را در بر مى‌گيرد. نکتهٔ قابل توجه در پراکندگى عشاير منطقه در دهستان‌هاى عشايرى، تعداد خانوار و تعداد دام عشاير کوچرو در دهستان چغاخور است، چرا که اين دهستان يکى از مراکز سياسى - اقتصادى مهم ايل هفت لنگ بختيارى است و از ديرباز خوانين دورکى (ايلخان‌ها) اين ناحيه را يورتگاه ييلاقى و مرکز حکومتى خود قرار مى‌داده‌اند.
قلمرو قشلاقى عشاير منطقه در گذشته به جز نواحى شرقى و کوهستانى جلگهٔ خوزستان بخش وسيعى از جلگهٔ خوزستان را نيز در بر مى‌گرفت و تا سواحل خليج فارس امتداد مى‌يافت. در حال حاضر نيز قلمرو عشاير کوچرو بختيارى در خارج از مرزهاى استان است و مشتمل بر ۱۸ دهستان در محدودهٔ شهرستان‌هاى ايذه، مسجد سليمان، شوشتر، رامهرمز و اهواز مى‌‌باشد.
ميانگين مدت استقرار عشاير در ييلاق براى کل ايل هفت لنگ ۱۴۰ روز و حداقل و حداکثر زمان توقف در ييلاق به ترتيب ۷۲ و ۲۰۱ روز است. کم‌ترين زمان توقف مربوط به برخى از طوايف و تيره‌‌هاى گروه ايلى دينارانى باب (۷۲ روز)، بيشترين زمان توقف مربوط به تعدادى از تيره‌هاى گروه ايلى دورکى باب (۲۰۱ روز) محاسبه شده است. در مورد مدت استقرار در قلمرو قشلاقى، حداقل و حداکثر و ميانگين مدت استقرار به ترتيب ۱۳۴، ۲۳۷ و ۱۹۱ روز است که توزيع آن به حسب گروه‌هاى اصلى ايلى متفاوت است.
کوچهايى که در منطقه صورت مى‌گيرد عمدتاً از نوع کوچ عمودى است. يعنى حرکت از جلگه‌ها و ارتفاعات و به عکس، ولى از نظر ابعاد کوچ و مختصات کوچ‌نشينى دو نوع کوچ در منطقه ديده مى‌شود که عبارتند از کوچ‌هاى درون منطقه‌اى و برون منطقه‌‌اي.
کوچ‌نشينان درون منطقه‌اى عمدتاً ساکنان روستاهاى نواحى حاشيه‌اى و نيمهٔ گرمسيرى منطقه هستند که از نظر وابستگى ايلى و ويژگى‌هاى فرهنگى به يکى از طوايف اصلى ايل هفت لنگ بختيارى بستگى دارند. عمده‌ترين ويژگى اين نوع کوچ‌نشينى کوتاه بودن فاصلهٔ بين حوزه‌هاى ييلاقى و قشلاقى است که بين حداقل ۳ و حداکثر ۷ روز متغير است.
کوچ‌نشينان برون منطقه‌اى بخشى از عشاير منطقه است که محدودهٔ کوچ آنها از قلمرو منطقه فراتر مى‌‌رود. اين گروه از جنبه‌هاى مختلف خصوصيات و ويژگى‌هاى کامل عشايرى دارند. مشخصهٔ اصلى اين گروه غلبهٔ کامل توليدات دامى در اقتصاد معيشتى خانوار است و عوامل مختلف توليد و مناسبات توليدى نيز براساس اين شيوه و الگوى معيشت سامان يافته است.
چگونگى کوچ عشاير منطقه عليرغم تفاوت‌هايى که با دهه‌هاى قبل پيدا کرده است، در نوع خود بسيار منحصر به فرد و ديدنى است. جا دارد که اجمالى از چگونگى کوچ عشاير منطقه نيز ذکر گردد:
اواسط فروردين ماه يعنى زمانى که علوفهٔ مراتع قشلاقى تکافوى تغذيهٔ کامل دام‌ها را نمى‌‌کند و گرماى هوا عرصه را بر زندگى عشاير تنگ مى‌نمايد. خانوارهاى عشايرى اسباب کوچ را فراهم مى‌کنند و براى حرکت به سوى ييلاق آماده مى‌شوند. ابزار و اثاثيه اضافى و دست و پاگير در منزل خويشان و کسانى که در گرمسير مى‌مانند به امانت گذاشته مى‌شود، وسائل و اثاثيه‌هايى که در هنگام کوچ به کار مى‌آيد به اضافهٔ آذوقهٔ ميان راه، در حورها و خورجين‌ها، صندوقچه‌ها و هزارپيشه‌ها (جعبهٔ نگهدارى اسباب و اثاثيهٔ چاى) جاى داده مى‌شود و سحرگاهان پس از برچيدن چادرها و بار کردن اثاثيه بر پشت چهارپايان کوچ آغاز مى‌شود.
انتخاب منزلگاه‌ها به عواملى نظير وجود علوفهٔ کافى، امنيت، آب و از همه مهمتر خلوت بودن محدودهٔ اطراق، بستگى دارد. حرکت از منزلى به منزل ديگر از ساعات آغازين روز شروع و پس از حدود ۵ تا ۶ ساعت راهپيمايى پايان مى‌پذيرد. گله‌ها به منظور تعليف از مسيرى جداگانه به سوى منزلگاه‌هاى بعدى حرکت داده مى‌شوند. در مواردى که به تشخيص ريش‌سفيدان دو يا سه منزل به يکباره مى‌بايد طى شود توقف کوتاهى در مسير انجام مى‌گيرد که اصطلاحاً «پسينو» خوانده مى‌شود و پس از رفع خستگى و صرف چاى و غذا، از نو حرکت به سوى منزلگاه موردنظر ادامه مى‌يابد.
به محض ورود به منزلگاه‌ها وظيفهٔ مردان برافراشتن چادرهاست و زنان تهيهٔ آب و هيزم و طبخ چاى و نان و دوشيدن گوسفندان (براى تهيهٔ دوغ) را به عهده مى‌‌گيرند. نان و دوغ غذاى اصلى عشاير در مسير کوچ است.
يکى از سخت‌ترين و پرمخاطره‌‌ترين فرازهاى کوچ بختيارى مرحلهٔ‌ عبور از رودخانه‌‌هاى پرآب مسير کوچ است. در اين مرحله ضرورت تعاون و همکارى در ميان افراد خانوارهاى ايلياتى به منظور عبور دادن دام و اثاثيه از رودخانه اهميت خاصى دارد.
با توجه به اين اينکه ايل راه‌هاى بختيارى به ويژه در مسيرهايى که از کوه‌هاى تاراز، زردکوه و کوه سفيد مى‌گذرند، از نواحى کاملاً سردسيرى عبور مى‌کنند و رودخانه‌هاى مسير در ساعت اوليهٔ‌ صبح کم آب و در ساعات ميانهٔ روز و بعدازظهر به دليل ذوب شدن برف‌ها پرآب هستند، عشاير ناگزير کوشش مى‌‌کنند که برنامهٔ ‌عبور از رودخانه‌ها در ساعات اوليه صبح صورت پذيرد. به منظور گرم کردن خويش پس از هر بار عبور از رودخانه، با استفاده از هيزم‌هاى مسير رودخانه و يا هيزم‌هايى که از قبل و از جنگل‌هاى مسير تدارک ديده‌اند و در دو طرف رودخانه گرد آورده‌اند، خرمن‌هاى بزرگى از آتش برمى‌افروزند.
خانوارهايى که چهارپاى لازم براى حمل بار و اثاثيهٔ خود ندارند، کوچ را در دو مرحله انجام مى‌‌دهند. به اين ترتيب که قسمتى از بار و اثاثيه خانوار که اصطلاحاً «پيش‌بار» ناميده مى‌شود در يک مرحله به ييلاق فرستاده مى‌شود، سپس چارپايان و دو يا سه نفر از اعضاى خانوار حيوانات بارکش را به قشلاق باز گردانده، باقى ماندهٔ اثاثيه را به ييلاق حمل مى‌‌کنند.
کوچ از ييلاق به قشلاق نيز از زمانى که هواى ييلاق به سردى مى‌‌‌گرايد (معمولاً از اواسط شهريور ماه) آغاز مى‌شود. با توجه به اين که در اين فصل از کوچ در ميان راه علوفهٔ کافى براى تغذيه دام‌ها وجود ندارد و هوا نيز در اعتدال است و آب رودخانه‌ها کم، عمل کوچ با سرعت بيشتر، در زمانى کوتاه‌تر و با سهولت بيشترى نسبت به کوچ از قشلاق به ييلاق انجام مى‌شود.
حداکثر فاصلهٔ‌ دو نقاط ييلاقى و قشلاقى عشاير بختيارى حدود ۳۰۰ کيلومتر (دهستان چغاخور - حومه اهواز) است. کوتاه‌ترين مسير با قريب ۸۰ کيلومتر مسافت مربوط به طايفهٔ مورى از ايل دورکى و برخى طوايف دينارانى است.
طول مدت کوچ معمولاً به دو عامل شرايط جوى و امکان استقرار بستگى دارد. معمولاً در سال‌هاى پرباران زمان کوچ از قشلاق به ييلاق طولانى‌تر شده و بارندگى و سيلاب‌هاى بهارى و وجود بره‌ها و بزغاله‌هاى کوچک و زايش دام‌ها عشاير را ناگزير به توقف‌هاى درازمدت در منزلگاه‌هاى ميان راه مى‌کند و به همين دليل زمان کوچ از گرمسير به ييلاق طولانى‌تر از کوچ از ييلاق به قشلاق است. پديدهٔ ديگرى که زمان کوچ را طولانى‌تر مى‌کند، وضعيت علوفهٔ ميان راه است که در اين صورت زمان بيشترى صرف کوچ مى‌شود.
وسيلهٔ کوچ عمدتاً اسب، قاطر و الاغ است. زنان و مردان کهنسال و کودکان خردسال به همراه بار و اثاثيهٔ خانوار به وسيلهٔ چارپاها مسير کوچ را طى مى‌کنند و مردان و نوجوانان مال‌ها، گله را همراهى مى‌کنند. در سال‌هاى اخير با توجه به توسعهٔ شبکه را‌ه‌هاى روستايى و ارتباط اين شبکه‌ها با قلمروهاى عشايرى، استفاده از ماشين براى حمل بار و اثاثيه و اعضاى خانوار به ييلاق يا به عکس در ميان عشاير منطقه رايج شده است. امروزه بيشتر خانوارهاى متمکن کوچ‌رو با ماشين کوچ مى‌کنند.
عشاير بختيارى براى کوچ از مسيرهاى اصلى و انشعاب‌هاى فرعى مختلفى استفاده مى‌کنند. انشعاب‌هاى فرعى، يورتگاه‌هاى عشايرى را به ايل راه‌هاى اصلى تاراز، هزارچمه، کوه سفيد، تنگ فاله و دزپارت متصل مى‌کند و در حقيقت عشاير چه در ييلاق و چه در قشلاق به هر صورت ناگزير از عبور از اين ۵ ايل راه اصلى‌اند.
مسير ايل راه‌هاى منطقه بختيارى از ارتفاعات صعب‌‌العبور و پر فراز و نشيب سلسله جبال زاگرس و رودخانه‌هاى پرآب (سرشاخه‌هاى مختلف کارون) مى‌‌گذرد و به همين دليل از ناهموارترين ايل راه‌هاى عشايرى کشور به شمار مى‌آيد و عبور از آن هنوز هم يکى از مشکلات مهم کوچ‌نشينان بختيارى است. اين ايل راه‌ها عبارتند از:


همچنین مشاهده کنید