جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا
سر راهش افتادم از ناتوانی
|
همچنین مشاهده کنید
- گر آن صنم ز پرده پدیدار میشود
- تا به چشمان سیه سرمه درانداختهای
- جان به لب آمد و بوسید لب جانان را
- به شکر خنده دل بردی ز هر زیبا نگارینی
- تا صبا شانه بر آن سنبل خم در خم زد
- چون سر زلف تو آشفته خیالی دارم
- به امیدی که وفا خواهم دید
- امشب ای زلف سیه سخت پریشان شدهای
- مانع رفتن بجز مهر و وفای من نبود
- کسی که در سر او چشم مصلحت بین است
- آخر از کعبه مقیم در خمار شدیم
- من گرفتهام بر کف نقد جان شیرین را
- یا رب این عید همیون چه مبارک عید است
- غم روی تو به عالم ندهم
- گفتی که وقت سحر سویت کنم گذری
- تا از دو چشم مستت بیمار و دردمندیم
- بر سر راه تو افتاده سری نیست که نیست
- ما ز چشم تو مست یک نگهیم
- گر نرخ بوسه را لب جانان به جان کند
- یار بی پرده کمر بست به رسوایی ما