جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

با آن غزال وحشی گر خواهی آرمیدن


با آن غزال وحشی گر خواهی آرمیدن    چندین هزار احسنت می‌بایدت کشیدن
روزی اگر در آغوش سروی کشی قباپوش    سهل است در محبت پیراهنی دریدن
سر حلقه‌ی سلامت در دام او فتادن    سرمایه‌ی ندامت از بام او پریدن
پیمانه‌ی حیاتم پر شد فغان که نتوان    پیمان ازو گرفتن، پیوند از او بریدن
آهوی چشمش آخر رامم نشد به افسون    یارب به دو که آموخت این شیوه رمیدن
دانی که از تفسیر دوستی چیست    از جان خود گذشتن، در خون خود تپیدن
قاصد رسید و مردم از رشک خود که نتوان    پیغام آشنا را از دیگری شنیدن
هیچ از تو حاصلم نیست دردا که عین خار است    در پای گل نشستن، وان گه گلی نچیدن
آسایشی ز کوشش در عاشقی ندیدیم    تا کی توان فروغی دنبال دل دویدن


همچنین مشاهده کنید