جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

تا مه روی تو از چاک گریبان سر زد


تا مه روی تو از چاک گریبان سر زد    گفتی از جیب افق نیر رخشان سر زد
تا عیان شد رخ زیبای تو از چنبر زلف    صبح امید من از شام غریبان سر زد
صبح نورانی دیدار تو طالع نشده    ای دریغا که شب تیره‌ی هجران سر زد
هر کجا دم زدم از قد و رخ و زلف و خطت    همه جا سرو و گل و سنبل و ریحان سر زد
خط به گرد لب جان بخش تو می‌دانی چیست    ظلماتی که از آن چشمه حیوان سر زد
از سر خاک شهیدان تو ای سخت کمان    عوض لاله همی غنچه‌ی پیکان سر زد
صورت خوب تو از عالم معنی برخاست    شعله آه من از سینه‌ی سوزان سر زد
یارب از دوزخ هجران تو فارغ نشوند    گر به جز عشق ز عشاق تو عصیان سر زد
خبر از حال اسیران محبت می‌داد    ناله‌ای کز دل مرغان گلستان سر زد
گر فروغی گنه عشق تو دارد غم نیست    کاین گناهی است که از عالم امکان سر زد


همچنین مشاهده کنید