شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

غزاله صبا


به چشمک اینهمه مژگان به هم مزن یارا    که این دو فتنه بهم می‌زنند دنیا را
چه شعبده است که در چشمکان آبی تو    نهفته‌اند شب ماهتاب دریا را
تو خود به جامه‌ی خوابی و ساقیان صبوح    به یاد چشم تو گیرند جام صهبا را
کمند زلف به دوش افکن و به صحرا زن    که چشم مانده به ره آهوان صحرا را
به شهر ما چه غزالان که باده پیمایند    چه جای عشوه، غزالان بادپیما را
فریب عشق به دعوی اشگ و آه مخور    که درد و داغ بود عاشقان شیدا را
هنوز زین همه نقاش ماه و اختر نیست    شبیه سازتر از اشگ من ثریا را
اشاره‌ی غزل خواجه با غزاله‌ی تست    «صبا به لطف بگو، آن غزال رعنا را»
به یار ما نتوان یافت شهریارا عیب    جز این قدر که فراموش می‌کند ما را


همچنین مشاهده کنید