پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

من و ما


مهتاب و سرشکی به‌هم آمیخته بودیم    خوش رویهم آن شب من و مه ریخته بودیم
دور از لب شیرین تو چون شمع سیه روز    خوش آتش و آبی به هم آمیخته بودیم
با گریه‌ی خونین من و خنده‌ی مهتاب    آب رخی از شبنم و گل ریخته بودیم
از چشم تو سرمست و به بالای توهمدست    صد فتنه ز هر گوشه برانگیخته بودیم
زان پیش که در زلف تو بندیم دل خویش    ما رشته‌ی مهر از همه بگسیخته بودیم


همچنین مشاهده کنید