جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

جغرافیای تاریخی استان


  جغرافياى تاريخى استان
جغرافياى تاريخى استان هرمزگان با تاريخ و جغرافياى خليج‌فارس درهم آميخته است. تا قرن چهارم پيش از ميلاد، مدارک پراکنده‌اى بر پايهٔ نوشتارهاى تاريخ‌نگارى يونانى دربارهٔ خليج‌فارس وجود دارد. ظاهراً در دوران بسيار کهن، ‌ اقوامى در سواحل غربى خليج‌فارس و دشت‌هاى جنوبى و غربى ايران مى‌زيسته‌اند. شواهدى نيز مبنى بر پيدايش و توسعهٔ دريانوردى در آن دوران وجود دارد. از جمله مى‌توان به دريانوردى بابليان در قرن هفتم پيش از ميلاد، در خليج‌فارس اشاره کرد. نخستين مدرک قطعى درخصوص دريانوردى در خليج‌فارس، به زمان «نئارخورس» يا «نئارک»، درياسالار اسکندر مقدونى، مربوط است. اسکندر پس از فتح سرزمين‌هاى اطراف رودخانهٔ سند (هندوستان) ظاهراً از طريق مصب رودخانهٔ سند و دريا، به سوى مکران و تنگهٔ هرمز و خليج‌فارس حرکت کرد و در سال ۳۲۶ قبل از ميلاد، از دهانهٔ رودخانهٔ سند گذشت؛ ولى طوفان و امواج سهمگين دريا وى را مجبور به بازگشت نمود.
اسکندر، ‌ درياسالار خود به نام نئارک (نئارخوس) را به عنوان سرپرست ناوگان دريايى رهسپار خليج‌فارس کرد. نئارک پس از عبور از سواحل مکران، به بندر هرمز يا ميناب کنونى رسيد. نئارک در خليج‌فارس به جزيرهٔ خالى از سکنه‌اى به نام «بارقانا» که گفته مى‌شود همان جزيرهٔ «هرمز» يا «لارک» يا «اوآراکنا» و يا «کيش» کنونى است، ‌ رسيد. نئارک چنين گفته است که هيچ‌يک از سواحل را در طول سفر دريايى خود مانند سواحل خليج‌فارس آباد و مزروع نديده است.
تاريخ مکتوب بندر هرمز از زمان اردشير بابکان آغاز مى‌شود. مورخين شرقى و اروپايى چنين گفته‌اند که روزگار آبادانى بندر هرمز طى سال‌هاى ۲۴۱-۲۱۱ ميلادى بوده؛ ولى پس از ظهور اسلام و سقوط دولت ساسانى، به عنوان يکى از مهم‌ترين مراکز دادوستد شرق معروفيت پيدا کرده است.
در سال‌هاى ۷۵۰-۶۶۱ ميلادى، منطقهٔ خليج‌فارس جزو قلمرو خلافت اموى و سپس جزو قلمرو خلافت عباسى (در سال‌هاى ۱۲۸۵-۷۵۰ ميلادي) بوده است. از اواخر قرن هشتم ميلادى که دوران شکوفايى خلافت عباسى بود، دادوستدهاى دريايى رونق بسزايى يافت. بسيارى از مورخين، اين راه دريايى را با اهميت‌تر از جادهٔ‌ معروف ابريشم يا شاخهٔ مهمى از آن مى‌دانند.
مارکوپولو، جهانگرد مشهور ايتاليايى در سال‌هاى ۱۲۷۲ و ۱۲۹۳ ميلادى از بندر هرمز ديدن کرد. وى گزارش کرده است که جواهرات ايران، ‌ عاج و ابريشم هند و چين و مرواريد بحرين در بازارهاى بندر هرمز خريد و فروش مى‌شده است.
در سال ۱۳۰۰ ميلادى سيف‌الدين - پادشاه بومى بندر هرمز - از ترس حملهٔ مغول‌ها، بندر هرمز را ترک و به جزيرهٔ هرمز (جردم) عزيمت کرد و در آنجا شهر ديگرى بنا نهاد.
در سال ۱۴۵۳ ميلادى هنگامى که قسطنطنيه به دست سلطان محمد فاتح سقوط کرد، ارتباط زمينى اروپاييان با آسيا گسسته شد. در سال ۱۴۹۷ ميلادى، براى اولين بار استعمارگران غربى به فرمانروايى «واسکودوگاما» در بنادر خليج فارس پياده شدند.
در سال ۱۵۰۶ ميلادى پرتغالى‌ها به عنوان محافظت از منافع پرتغال در برابر تجار مصرى و ونيزى، به رهبرى «آلفونسو آلبوکرک» با هفت کشتى جنگى جزيره هرمز را محاصره نمودند. بندر هرمز در اين زمان، کليد تجارى خليج‌فارس محسوب مى‌شد و راهِ ادويه از کنار همين بندر در تنگهٔ هرمز عبور مى‌کرد. سقوط هرمز که از نظر تجارى و نظامى براى دولت ايران اهميت داشت، به جدا شدن هرمز از ايران و تسلط پرتغالى‌ها بر تنگهٔ هرمز و وضع ماليات براى عبور کشتى‌ها گرديد. شاه‌اسماعيل صفوى که در صدد اعادهٔ مالکيت ايران بر هرمز بود به سبب گرفتارى‌هاى ناشى از جنگ با عثمانيان، به بيرون راندن پرتغالى‌ها موفق نشد و پيمانى با آنان منعقد نمود که به موجب آن پرتغالى‌ها مى‌بايست در لشکرکشى به بحرين، شاه‌اسماعيل را مساعدت مى‌‌کردند. با اين پيمان تسلط پرتغالى‌ها بر خليج ‌فارس تا مدتى تثبيت شد؛ ولى شاه‌عباس بزرگ با کمک قواى انگليس، حاکميت پرتغالى‌ها بر خليج فارس را پايان داد.
هلندى‌ها در سال ۱۰۰۴ هـ.ق تجارتخانه‌اى در بندرعباس تأسيس کردند و به دنبال آن رقابت، بين هلند و انگلستان شدت گرفت. در اواخر دورهٔ سلطنت شاه صفوى، ‌ دولت ايران به لغو معافيت گمرکى واردات و صادرات هلندى‌ها اقدام کرد. هلندى‌ها به حصار جزيرهٔ قشم هجوم آوردند و براى جلوگيرى از تجارت انگليس، چند کشتى جنگى به تنگهٔ‌ هرمز و بندرعباس اعزام کردند. دولت ايران ضمن تقاضاى صلح، به هلندى‌ها اجازه داد که در هر نقطه‌اى از ايران به تجارت ابريشم اقدام کنند و از معافيت گمرکى در واردات برخوردار شوند. در همين زمان، با تيره شدن روابط بين هلند و انگليس در اروپا، هلندى‌ها به کشتى‌هاى انگليس در جاسک حمله کردند و قشم را به دست گرفتند؛ بندرعباس را گلوله‌باران کردند؛ دژ مستحکمى را در نزديکى تجارتخانهٔ خود در بندرعباس احداث نمودند؛ براى نزديکى بيش‌تر با دهانهٔ خليج‌فارس تأسيسات تجارى خود را به جزيرهٔ خارک منتقل کردند و از پرداخت اجاره‌بهاى خارک به ميرمهنا، حاکم بندر ريگ و جزيرهٔ خارک خوددارى نمودند. ميرمهنا در سال ۱۷۶۵ ميلادى به هلندى‌ها حمله برد، دژ آن‌ها را تسخير کرد و آنان را از جزيره بيرون راند. بدين ترتيب هلندى‌ها که مرکز تجارى خود را از بندرعباس برچيده بودند، عملاً از خليج‌فارس خارج شدند.
با تشکيل و رسميت يافتن کمپانى هند شرقى، دولت انگليس سياست گستردهٔ استعمارى خود را عليه ايران به کار گرفت و در اندک مدتى بر سراسر سواحل خليج‌فارس تسلط يافت. دولت انگليس و عمال کمپانى هند شرقى با نيرنگ، از اتحاد قدرت‌هاى محلى جلوگيرى کردند و با ايجاد جنگ‌هاى منطقه‌‌اى، موجبات ضعف آن‌ها را فراهم آوردند. در اين دوره، سياست انگليس در خليج فارس ايجاد شيخ‌نشين‌هاى متعدد و کوچک بود تا از اتحاد آن‌ها در مقابل خود جلوگيرى کند.
خليج‌فارس بعد از جنگ جهانى اول، نه تنها به عنوان يک معبر دريايى تجارى بسيار مهم، بلکه به عنوان بزرگ‌ترين کانون نفت و منبع مهم رشد صنايع، اهميت اقتصادى و استراتژيکى فراوانى يافت؛ به طورى که کليهٔ طرف‌هاى تجارى خارجى ايران به ويژه انگليس با جديت تمام تلاش کردند حضور فيزيکى خود را در خليج‌فارس حفظ کنند.
موقعيت استراتژيکى استان هرمزگان، در دهه‌هاى بعدى نيز توجه ويژه به اين منطقه را براى دولت‌ها و کشورهاى خارجى الزامى مى‌ساخت.


همچنین مشاهده کنید