پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

جغرافیای تاریخی استان


  جغرافياى تاريخى استان
استان گلستان محل سکونت اقوام ايرانى از جمله ترکمن‌هاى ايران است که بخش ديگرى از اين ايل بزرگ نيز در جمهورى ترکمنستان زندگى مى‌کنند.
نام ترکمن نخستين بار در دائره‌المعارف چينى قرن هشتم ميلادى آمده است. همچنين ترکمن را نام قومى از اقوام زرد پوست ترک زبان دانسته‌اند که از چندين هزار سال پيش در شمال درياچهٔ ايسيک گول (بالخاش) در شمال مغولستان زندگى مى‌کرده‌اند. در قديمى‌ترين مأخذ اسلامى در اواخر قرن چهارم هـ.ق از ترکمانان نام برده شده است. گفته مى‌شود که جنگجويان اسلام نخستين بار در منطقهٔ‌ اسلامى اسپيجاب (حوضهٔ سيحون) در قصبه‌اى به نام سوران با ‌غزها روبرو شدند. در کتب نويسندگان ايران براى نخستين بار در قرن پنجم هجرى قمرى به قومى ترک‌نژاد به نام ترک يا ترکمانان که در آسياى مرکزى ساکن بوده‌اند، اشاره شده است.
تا قرن چهارم هجرى قمرى ترکمانان که در مشرق سيردريا تا مسير سفلاى سير دريا ساکن بودند، ‌ به دليل جنگ‌هاى داخلى بين اقوام مختلف بر سر دام و مراتع سرسبز و همچنين هجوم اقوام ديگر، به همراه سيل عظيمى از ترکان، از سرزمين اجدادى خود جدا شده و به سوى مناطق آباد روى آوردند.
ترکمن‌ها در مسير مهاجرت خود از حاشيهٔ شهرهاى بزرگ و آبادى چون سمرقند و بخارا گذشتند. گروهى عازم نواحى درياچهٔ آرال شدند و نهايتاً به «اورگنج» و از آنجا به سواحل شرقى درياى خزر مهاجرت کردند و در شهرهاى آبادى چون دهستان و منقشلان سکنى گزيدند و درگير مبارزات سختى با سلجوقى‌ها شدند.
طوايف ترکمن گوگلان، يُمُرلى و آل على در جلگه‌هاى کوپت داغ و بعداً ساريق‌ها، ارسارى‌ها و سالُرها در اطراف قوچان و بجنورد از شهرهاى خراسان سکنى گزيدند و يموت‌ها به سمت شمال خراسان و رود اترک روى آوردند و در قرن شانزدهم ميلادى طوايف ترکمن تمام ساحل شرقى خزر تا گرگان را تصرف نمودند. در سال‌هاى بعد که از اقتدار شاهان ايران و خوانين خيوه کاسته شد، ترکمن‌ها تدريجاً سلطه خود را به طرف شرق تا مرو بسط دادند. بدين گونه اين سرزمين در طى چند قرن پهنهٔ تاخت و تاز طوايف «غز» گرديد که توده‌هاى وسيع آن همراه مغول به ايران آمدند و با گذشتن از اين سرزمين، بار ديگر همراه صفويه به ايران بازگشتند و سپس با لشکرکشى تيمور به ايران و ديگر کشورهاى مجاور، ‌ به همراه ديگر ايلات جابه‌جا شدند.
پس از تيمور، ‌ سلسله‌هاى ترکمانان قراقويونلو و سپس آق قويونلو به عنوان نيرومندترين گروه‌ها به ترتيب در غرب و شمال ايران و سپس در ايران مرکزى و جنوبى ظهور کردند.
صفويه با متحد ساختن طوايف قزلباش و ايجاد همبستگى ميان آن‌ها فرمانرواى بلامنازع ايران شدند و پس از به قدرت رسيدن صفويه، از آن جا که طوايف ترکمن ايلات شرقى را غارت مى‌کردند، شاه‌عباس براى حفظ اين ناحيه از مملکت از تاخت و تاز ترکمن‌ها و ازبکان، کردهاى جنگجو را از ولايت غربى به اين سامان کوچ داد و پنج ولايت کردنشين در امتداد کليه مرزها از استر‌آباد تا چناران به وجود آورد. ليکن کوچ کردها مانع تاخت و تاز ترکمن‌ها نشد. چرا که آن‌ها حريفانى هم زور بودند و هيچ يک از طرفين نمى‌توانستند به فتح نهائى دست يابند و اين خطه همچنان درگير هرج و مرج باقى ماند. با وقع جنگ‌هاى بين قبيله‌اى از يک سو و يورش خان‌هاى بخارا و خيوه از سوى ديگر، آشوب مناطق ترکمن‌نشين را فرا گرفت.
منازعات فوق همراه با فشارهاى امپراطورى‌ روسيه به ويژه در مرزهاى جنوب غربى، سبب افزايش سيل مهاجرت ترکمن‌ها به نواحى رود گرگان شد و اين مهاجرت منجر به جنگ‌هايى بين ساکنان قبلى اين نواحى با مهاجمان گرديد. بر اثر فشار طوايف يموت که به تازگى به اين نواحى آمده بودند، طوايف گوگلان به سمت کوه‌هاى گلى داغ رانده شدند. عليرغم مخالفت و نزاع بين ترکمن‌ها و همسايگانشان، ترکمن‌ها به تدريج تا قره‌سو و شمال خراسان را متصرف شدند. اين طوايف که در غالب اوقات نقش مهمى در تعيين و تغيير حکومت‌هاى وقت ايفا مى‌کردند، به سبب شيوه معيشت عشايرى (دامدارى و کوچ روي) و نيز غارت همسايگان خود، ‌ در اندک زمانى به مهاجمينى بدل مى‌شدند که هر حاکميتى ناگزير از مقابله با آن‌ها مى‌شد. مأموران سلسلهٔ‌ قاجار که خود به کمک عشاير به ويژه ترکمنان به حاکميت رسيده بودند با دستاويز قرار دادن شکايت مردم با ترکمن‌هاى يکجانشين ظلم و ستم روا مى‌داشتند.
جنگ مرو بزرگ‌ترين حادثهٔ سياسى در تاريخ ترکمن‌ها در عصر قاجار به سال ۱۲۷۶ هجرى قمرى است. تمايل دولت روس به تصرف خانات خيوه، بخارا و نيز تحريکات انگليس در افغانستان و لشکرکشى دولت ايران به منظور گرفتن ماليات و خراج از ترکمن‌ها را مى‌توان از جمله دلايل شروع اين جنگ دانست. ترکمن‌ها که قادر به پرداخت خراج نبودند به کمک خان خيوه ارتش قاجار را شکست دادند و در نتيجه از نفوذ دولت ايران بيش از پيش کاسته شد و اين نواحى تحت تسلط تراکمه باقى ماند و تا مدت‌ها بعد از اين واقعه، خان‌نشين‌هاى خيوه به همراهى ترکمن‌ها تا ناحيهٔ خراسان مى‌تاختند و پس از غارت شهرهاى اين نواحى، مردم زيادى را به اسارت مى‌گرفتند. اين تهاجمات را عباس ميرزاى قاجار با آزاد کردن تعداد زيادى اسير ايرانى از چنگ ترکمن‌ها و به اسيرى بردن عدهٔ‌ زيادى از آن‌ها پاسخ داد. اين لشگرکشى دولت مرکزى که با خونريزى توأم بود به آرامش نسبى در منطقه منجر شد.
پيش از آن که قرن نوزدهم پايان يابد، آخرين تزارهاى روس با فتح تاشکند، بخارا، خان‌نشين خيوه و فرغانه، خان‌نشين‌هاى آسياى ميانه را خراج‌گزار روسيه کردند و تنها بخشى از سرزمين ترکمن‌ها در کنار مرز ايران باقى ماند. در اين زمان دولت روسيه طوايف يموت را که عمد‌ه‌ترين نيروى ترکمن‌ها محسوب مى‌شد با دستاويز تأمين امنيت راه‌هاى تجارى سرکوب کرد.
با شکست بزرگ ترکمن در سال ۱۳۰۰ هـ.ق، ‌ آخرين نقطهٔ ترکمنستان و بقيهٔ نواحى شمال خراسان (از درياى خزر تا رود تجن) به امپراطورى روسيه منضم گرديد. امضاء‌ قرارداد تحديد مرز آخال (۱۳۰۱ هـ.ق) بين دولت‌هاى ايران و روس، مرز ميان دو کشور را از روى نشانه‌هاى جغرافيايى تعيين کرد و زندگى ترکمن‌ها را که در آن هنگام در دو طرف مرز به امر کوچ مشغول بودند، مختل نمود.
با تحديد مرزها، ترکمنان حالت مردمى را يافتند که به دو دولت ماليات مى‌دادند و در يک سو بخشى از خانواده و در سوى ديگر احشام و چوپانان ترکمنى زندگى مى‌کردند.
ترکمن‌ها که نمى‌خواستند مالياتى به دولت روسيه بپردازند به ايران مهاجرت نمودند، ‌ اما در اين جا نيز با حکومت ايران که مايل به جمع‌آورى ماليات و محدود کردن قدرت نظامى و پايان دادن به اغتشاشات ترکمن‌ها بود، ‌ مواجه شدند. با اين همه، گرچه پس از تحديد مرزها، ترکمن‌هاى اترک و گرگان رسماً ايرانى محسوب مى‌شدند، اما چنين مى‌گفتند که هيچ ايرانى از مرز قلمروى آنان نمى‌‌گذرد، مگر اين که ريسمانى به گردن داشته باشد.
در جريان نهضت مشروطيت، در عرصهٔ نبرد مشروطه‌خواهان و مستبدان، ترکمانان در صف مستبدان و مخالفين مشروطه قرار گرفتند و به غارت شهرها و روستاهاى طرفدار انقلاب پرداختند. محمدعلى ميرزا - پادشاه قاجار - که بر ضد مجلس و مشروطه دست به کودتا زده بود، ‌ پس از برکنارى، در ميان ترکمن‌ها همدستانى يافت و آن‌ها نيز به اميد غارت و گسترش نفوذ خود به ولايات همجوار، با او همراه شدند که با شکست ترکمن‌ها و پيروزى قواى مجاهدين مشروطه‌خواه، ترکمن‌ها به سرزمين‌هاى محل سکناى خود عقب‌نشينى کردند.
در دسامبر ۱۹۱۶ ميلادى، سپاهيان روس با آتش و شمشير در ادامه تعقيب ترکمن‌هاى ساکن آسياى ميانه که دست به شورش زده بودند، از ولايت استر‌آباد گذشته و بى‌رحمانه يموت‌ها و زنان و کودکانشان را سرکوب کردند. حکومت ايران که قادر به برخورد با اين مداخلهٔ نظامى روسيه نبود، ‌ در مقابل تصرف اين نواحى و نيز برخوردهاى نظامى عکس‌العمل نشان نداد و اين نواحى عملاً به دست روس‌ها افتاد.
پس از انقلاب اکتبر (۱۹۱۷ م) در روسيه، حکومت شوروى در سال (۱۹۱۸ م) سپاهيان روس را از ايران خارج کرد و مناطق اشغالى را به دولت ايران باز گرداند.
ترکمن‌ها را در طول تاريخ سراسر جنگ و ستيز، از آن هنگام که در متن‌هاى تاريخى براى نخستين بار نام آن‌ها ذکر شده، همهٔ حکومت‌ها (حتى آن‌ها که خود ترکمن بودند) پس از به قدرت رسيدن سرکوب کرده‌اند. آن‌ها سال‌ها بين دو مرز ايران و شوروى سابق در حال رفت و آمد بودند و عملاً در تابعيت هيچ کدام قرار نداشتند، گاه خراج‌گذار اين دولت‌ها بودند و گاه مردم ساکن آن نواحى را غارت کرده و آنان را به عنوان برده خريد و فروش مى‌کردند. ترکمن‌ها در ميان خود نيز با دشمنى، جنگ و ستيز پايان‌ناپذيرى بر سر چراگاه روبرو بودند. دشمنى بين آتاباى‌ها و گوگلان‌ها، آتاباى‌ها و جعفرباى‌ها، تکه‌ها با گوگلان‌ها و ... پايان‌ناپذير به نظر مى‌رسيد. اين منازعات تا زمانى که اقدامات حکومت ايران يعنى گسيل ارتش به سوى ترکمن‌هاى يموت و گوگلان در سال ۱۳۰۳ هـ.ش به آخرين شورش ترکمن‌ها انجاميد، ادامه داشت. در اين شورش، ترکمن‌ها در پى کسب استقلال و سرزمين‌هاى ترکمن‌نشين بودند که اين امر به اتحاد تمامى قبايل ترکمن (يموت و گوگلان) منجر شده بود. از آن رو قبايل ترکمن که قرن‌ها بر سر آب و مرتع دام با يکديگر درگير بودند دشمنى را کنار نهادند و به منظور ايجاد خودمختارى در نواحى ترکمن‌نشين، به نفاق بين ايل‌ها و طوايف پايان دادند. با اين همه، عليرغم قدرت نظامى قابل توجه ترکمن‌ها، دولت مرکزى ايران در سال ۱۳۰۴ هـ.ش با روش‌هاى مختلف و حمله نظامى و استفاده از سلاح‌هاى مدرن و تحريم اقتصادى، آن‌ها را سرکوب کرد. عده‌اى از سران شورشى اعدام شدند و گروهى به آن سوى مرزها گريختند. حکومت مرکزى سرکوب خود را با سوزاندن آلاچيق‌ها و تخته قاپو کردن ترکمن‌ها تسريع کرد. گرچه با آغاز جنگ جهانى دوم و اشغال ايران توسط متفقين و تضعيف دولت مرکزى، فرصتى کوتاه به دست آمد و گروهى از ترکمن‌ها نيز به زندگى کوچ‌نشينى روى آوردند، اما دوران آن کوتاه بود و با قدرت‌گيرى مجدد دولت پايان گرفت. سرانجام فشارهاى حکومت بر ترکمنان تعديل يافت و به سبب جاذبه‌هاى اقتصادى و کشاورزى بعد از اصلاحات ارضى (سال ۱۳۴۱ هـ.ش) گروهى از ترکمن‌ها به کشت و زرع و عده‌اى به شهرها روى آوردند. با شروع انقلاب اسلامى در سال ۱۳۵۷، ضمن ايجاد پاره‌اى ناآرامى‌ها، ترکمن‌ها نيز به جنبش سراسرى پيوستند و نقش قابل توجهى را در پيروزى انقلاب اسلامى از خود نشان دادند.


همچنین مشاهده کنید