شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

وضعیت اجتماعی و اقتصادی استان


  وضعيت اجتماعى و اقتصادى استان
  جمعيت و تركيب اجتماعى
براساس سرشمارى عمومى نفوس و مسکن سال ۱۳۷۵، جمعيت استان ۵۷۹‚۷۲۲‚۱ نفر بود که از اين تعداد ۴۶/۱۲ درصد در نقاط شهرى و ۵۲/۷۵ درصد در نقاط روستايى سکونت داشته و بقيه غيرساکن بوده‌اند. در همين سال از ۵۷۹‚۷۲۲‚۱ نفر جمعيت استان، ۴۸۸‚۸۷۵ نفر مرد و ۰۹۱‚۸۴۷ نفر زن بودند. به عبارت ديگر در اين استان در مقابل هر ۱۰۰ نفر زن، ۱۰۳ نفر مرد وجود داشت.
از جمعيت اين استان ۴۸/۷۹ درصد در گروه سنى کمتر از ۱۵ ساله، ۴۸/۲۸ درصد در گروه سنى ۶۴-۱۵ ساله و ۲/۹۲ درصد در گروه سنى ۶۵ ساله به بالا قرار داشته‌اند و سن بقيه افراد نامشخص بوده است. از کل جمعيت استان ۹۹/۸۵ درصد را مسلمانان تشکيل مى‌دهند. اين نسبت در نقاط شهرى ۹۹/۸۴ درصد و در نقاط روستايى ۹۹/۸۶ درصد است.
در فاصلهٔ سال‌هاى ۱۳۷۵-۱۳۶۵ تعداد ۵۰۱‚۱۸۹ نفر به استان وارد و يا در داخل آن جابه‌جا شده‌اند. محل اقامت قبلى ۲۷/۶۱ درصد مهاجران به ساير استان‌ها، ۲۶/۹۶ درصد در شهرستان‌هاى ديگر همين استان و ۴۰/۸۴ درصد در شهرستان محل سرشمارى بوده است. محل اقامت قبلى بقيهٔ افراد، خارج از کشور يا اظهار نشده بوده است.
توزيع مهاجران وارد شده به استان طى سال‌هاى ۱۳۷۵-۱۳۶۵، برحسب مدت اقامت در محل سرشمارى نشان مى‌دهد که بيش‌ترين تعداد مهاجران وارد شده به استان و يا جابه‌جا شده در داخل آن (۱۹/۷۲ درصد) به يک سال قبل از سرشمارى و کم‌ترين تعداد آن (۱/۰۴ درصد) به ۹ سال قبل از سرشمارى مربوط بوده است.
در آبان ۱۳۷۵، از ۰۶۸‚۴۰۲‚۱ نفر جمعيت ۶ ساله و بالاتر استان، ۵۷/۲۶ درصد باسواد بودند. نسبت باسوادى در گروه سنى ۱۴-۶ ساله ۷۲/۸۳ درصد و در گروه سنى ۱۵ ساله و بيشتر ۴۸/۰۸ درصد بوده است. در بين افراد لازم‌التعليم (۱۴-۶ ساله)، نسبت باسوادى در نقاط شهرى ۸۱/۱۹ درصد و در نقاط روستايى ۶۶/۴۶ درصد بوده است. در اين استان نسبت باسوادى در بين مردان ۶۵/۴۴ درصد و در بين زنان ۴۸/۸۰ درصد است که اين نسبت در نقاط شهرى براى مردان و زنان به ترتيب ۷۶/۷۸ درصد و ۶۴/۳۹ درصد و در نقاط روستائى ۵۶/۳۰ درصد و ۳۶/۳۷ درصد مى‌باشد. عدم تجهيز مناسب زيربناها، پراکندگى بيش از حد مناطق روستايى (که امکان خدمات‌رسانى را با مشکلات بسيارى مواجه مى‌سازد)، وضعيت اقليمى نامناسب و ويژگى‌هاى فرهنگى و اقتصادى منطقه از دلايل اصلى پايين بودن نرخ باسوادى در استان است.
در آبان ۱۳۷۵، در اين استان، افراد شاغل و افراد بيکار (جوياى کار) در مجموع، ۲۹/۸۶ درصد از جمعيت ۱۰ ساله و بيش‌تر را تشکيل مى‌داد. اين نسبت در نقاط شهرى ۱۹/۴۸ و در نقاط روستايى ۲۹/۹۴ درصد بود. از جمعيت فعال اين استان ۹۲/۲۷ درصد را مردان و ۷/۷۳ درصد را زنان تشکيل مى‌داد. در همين سال، از شاغلان ۱۰ ساله و بيش‌تر استان، ۳۳/۱۰ درصد در گروه عمدهٔ کشاورزى، ۲۲/۷۱ درصد در گروه عمدهٔ صنعت، ۴۲/۲۵ درصد در گروه عمدهٔ خدمات فعال بودند و شغل ۱/۹۴ درصد آنها نامشخص و اظهار نشده گزارش شده است. اين نسبت به ترتيب در نقاط شهرى ۵/۵۴ درصد، ۲۹/۷۷ درصد، ۶۲/۳۷ درصد و ۲/۳۲ درصد و در نقاط روستايى به ترتيب ۵۵/۹۴ و ۱۶/۹۰ و ۲۵/۴۹ و ۱/۶۰ درصد گزارش شده است.
  ويژگي‌هاى قومى
سيستان و بلوچستان همواره در طول تاريخ معبر و گذرگاه ميان شرق و غرب بوده و به همين دليل ترکيب قومى آن نيز همواره در معرض تغيير، تحول و دگرگونى بوده است. از ديدکلى، ساکنان بومى استان را مى‌توان به دو گروه عمدهٔ سيستانى (ساکنين بخش‌هاى شمالى استان) و بلوچ (اهالى منطقه مرکزى و جنوبى استان) تقسيم نمود.
اکثريب قريب به اتفاق اقوام ساکن در استان يا عشايرند و يا پيشينهٔ عشايرى دارند. افراد اين طوايف در اقشار مختلف شهرنشين، روستانشين و کوچ‌رو وجوه اشتراک‌ انکار‌ناپذير دارند. روابط خويشاوندى، پيوندهاى اجتماعى و بهره‌گيرى از منزلت‌هاى اقتصادى - اجتماعى درون طايفه‌اى، هويت‌بخشى به افراد، شناخت امتيازات ناشى از نظام سلسله مراتبى و سردارى در سازمان ايلى روزگاران گذشته تجلى مى‌يافت. حفظ اين پيوستگى و وابستگى در خود يارى‌هاى گروهى و معارضات و کشمکش‌هاى برون طايفه‌اى و در بسيارى از عملکردهى اجتماعى، در حال حاضر اندکى رنگ باخته، ولى به کلى فراموش نشده است. به عبارت ديگر هنوز سنن ايلى و قومى همچنان پايدارى و جان‌سختى مى‌کنند.
ايلات بلوچستان در مبارزه با طبيعت و اقليم سخت و در اثر محدوديت منابع و فقر طبيعت، ‌ خصوصياتى ويژه يافته‌اند که آنان را از عشاير مناطق ديگر متمايز مى‌سازد.
ناسازگارى محيط که مستقيماً بر بنيادهاى اقتصادى و اجتماعى آنان تأثير منفى مى‌گذارد، سازمان عشايرى را در برابر پديده‌هاى معارض خارجى با دشوارى‌هاى متعددى روبرو ساخته و آن را متزلزل مى‌سازد. سلسله مراتب ايلى و ترکيب قدرت در درون هر طايفه، ساده و ابتدائى است و فرمان‌دهى و فرمان‌برى و خصوصيات تحکمى تا حدودى جاى خود را به همکارى و مساعدت بين گروه‌هايى که در رأس هرم قرار دارند ‌(يعنى سردارها و اعضاء ديگر طايفه)، داده است.
از ويژگى‌هاى منحصر به فرد بعضى طوايف عشايرى بلوچ، وجه نظام توليدى مبتنى بر دامدارى است. طوايفى که مطلقاً به کشت و زرع نمى‌پردازند و صرفاً اقتصاد دامدارى دارند. نمونهٔ‌ اين گروه، طايفهٔ گمشادزهى است.
کوچ به عنوان پديده‌اى اقتصادى در حيات ايلى اين طوايف به منظور جمع‌آورى خوراک است که در اين منطقه به خرما و شاخ و برگ آن که قوت غالب عشاير بلوچ و دامهاى آنهاست، ‌ محدود مى‌شود. مازاد مصرف خرما که غالباً از نخلستان‌هاى ديم حاصل مى‌شود، همراه اضافه توليد دامى با کالاهاى مصرفى ضرورى مبادله مى‌گردد.
با توجه به آنچه که گفته شد، سيماى امروزى ايلات و عشاير استان سيستان و بلوچستان را به تفکيک طوايف، ييلاق و قشلاق و ايل‌راه‌ها مى‌توان به شرح زير ترسيم نمود:
ـ طايفه ريگى : از طوايف بزرگ استان است که در مسير کوهستان تفتان و گوهر کوه - تهلاب به ييلاق و قشلاق مى‌پردازند و ايل راه‌هاى آنها به تبع بارندگى، اقليم و مسير، ‌ متفاوت است.
ـ طايفه نارويى : اين طايفه نيز از طوايف بزرگ استان است که عمدتاً در محدودهٔ شهرستان‌هاى زاهدان و زابل سکونت اختيار کرده و بعضاً به امر کوچ مى‌پردازند. محل ييلاق آنها کوهستان‌هاى نصرت‌آباد، نواحى دهانهٔ باغى، کوه‌هاى نهبندان و جنوب خراسان، و محل قشلاق آنان دشت نصرت‌آباد، دشت عبور و بمپور در جوار رودخانهٔ بمپور است.
ـ طايفه هاشم‌زهى : اين طايفه در مسير کوهستان تفتان و دامنه‌هاى آن (گتى، کرهنگ، ‌ رولانه و اطراف سنگان) به ييلاق و قشلاق مى‌پردازند و ايل‌راه آنان از مسير روستاى گوشه است.
ـ طايفه کرو : يکى ديگر از طوايف استان است که در همان مسير کوچ طايفه هاشم‌زهى ييلاق و قشلاق مى‌کنند.
ـ طايفه شهنوازى : ييلاقات اين طايفه دامنه تفتان و نواحى سنگان و قشلاق آنها در دشت‌‌هاى پشتکوه، گرانچى و ماشکيد است. عشاير اين طايفه از مسير پشتکوه به ماشکيد و بالعکس اقدام به کوچ مى‌کنند.
ـ طايفه لاشارى : ييلاقات اين طايفه ارتفاعات سپيد و تنگه سرخه و قشلاق آنها روستاهاى اطراف لاشار است. مسير کوچ به تبع اقليم و مقدار نزولات جوى متغير است.
ـ طايفه بامرى : کوهستان هوديان محل ييلاقى و دشت دلگان قشلاق اين طايفه است و مسير کوچ آن نيز در جوار و طول رودخانه بنگورکان صورت مى‌‌گيرد.
ـ طايفه گمشادزهى : از طوايف بزرگ استان است که در کوهستان‌هاى سفيد، ‌ بيرگ، مورپيش، کارواندر، کنارو، هبند، مانکوه، پسکوه و پيگل ييلاق مى‌کنند و قشلاق آنان دشت‌هاى سى‌ميش (سراوان) و سيب و سوران، ناهوک، ‌ نگه‌دار، آنجان، ايرانشهر، ماشکيد و تهلاب است. مسير کوچ از طريق کوه‌هاى بيرگ و تهلاب به ماشکيد از طريق دهانهٔ گشت به ماشکيد صورت مى‌گيرد.
ـ طايفه آسکانى : يکى از طوايف نسبتاً کوچک استان است که بيش‌تر اسکان يافته‌اند و ييلاق و قشلاق و ايل‌راه‌هاى خانوارهاى کوچروى آن نيز به درستى مشخص نيست.
ـ طايفه سياهانى : ييلاقات کوچندگان اين طايفه روستاهاى اطراف سراوان و کله‌گان جالق واقع در شرق و شمال شرقى سراوان (داورپناه، اسفندک و کله‌گان) و قشلاق آنان کوهستان سياهان در شمال سراوان است. کوچ آنها در مسير کوهستان سياهان به روستاهاى ييلاقى سراوان و کله‌گان جالق صورت مى‌گيرد.
  اوضاع اقتصادى
استان سيستان و بلوچستان از جهت رشد و توسعه اقتصادى از مناطق در حال توسعهٔ کشور است، ولى عليرغم تخصيص اعتبارات ويژه و مجموعهٔ سرمايه‌گذارى‌هاى چند دههٔ اخير، هنوز هم پائين‌ترين شاخص‌هاى اقتصادى و اجتماعى را دارد. در زمينه زراعت و کشاورزى نيز عليرغم قابليت‌هاى مناسب، پيشرفت‌هاى چندان مطلوبى صورت نگرفته است. شيوهٔ توليد سنتى، روستائيان را در مقابل عوامل طبيعى متزلزل ساخته است. بدين سبب عواملى از قبيل آب، وضع اراضى زراعى و اقتصاد سنتى در طى ساليان دراز، همواره مشکلات زيادى را براى توسعه زراعت منطقه ايجاد کرده است.
زراعت در سيستان و بلوچستان اشکال متعددى دارد. زراعت در منطقه سيستان، فقط آبى و متکى به رود هيرنمند و تحت تأثير نوسانات آب آن است. مهم‌ترين محصول منطقه سيستان گندم است که درصد قابل توجهى از زمين‌هاى زيرکشت را به خود اختصاص داده است. بعد از گندم، جو بيش‌ترين سطح زير کشت را دارد. از جملهٔ محصولات زراعى ديگر اين منطقه، يونجه، توتون، کنجد و محصولات جاليزى و سبزيجات را مى‌توان نام برد.
زراعت در بلوچستان برخلاف آنچه ظاهراً به نظر مى‌رسد، امکانات بالقوهٔ زيادى براى رشد دارد. شرايط اقليمى مناسب براى رشد و پرورش گياهان منطقه گرمسيرى و آب و هواى متنوع، امکان کشت و برداشت مکرر يک محصول در فصول مختلف را فراهم نموده است. گندم به صورت آبى و ديم کشت مى‌شود. بعضى از نواحى ديم‌زار توسط سيلاب‌هاى بهارى آبيارى مى‌شود و بازده محصول آنها نسبت به عملکرد کل کشور از وضعيت خوبى برخوردار است. جو نيز به صورت آبى در اکثر مناطق و به صورت ديم در چابهار، ‌ ايرانشهر و سراوان کشت مى‌شود و بيش‌تر به مصرف دام‌هاى منطقه مى‌رسد. برنج نيز در اراضى کوهپايه‌اى و در مسير رودخانه‌ها کشت مى‌شود. در مناطقى که در سال دوبار محصول برداشت مى‌شود، محصول دوم غالباً برنج است. علاوه بر محصولات فوق، يونجه نيز به عنوان مهم‌ترين منبع غذايى دام‌ها در بلوچستان کاشته مى شود. بخش ديگرى از فعاليت‌هاى کشاورزى استان باغدارى است که مهم‌ترين محصول آن انگور است. ۶۹ درصد تاکستان‌هاى استان در منطقه سيستان قرار دارند. از ساير درختان ميوه، به انار، انجير، توت و سيب مى‌توان اشاره کرد. محصول باغ‌هاى بلوچستان در دره‌هاى کوهستانى متمرکز شده و درختان مثمر به ويژه خرما، غالب زمين‌هاى زراعى را محصور نموده است. مرکبات و موز نيز در اين منطقه کاشته مى‌شود. از جملهٔ درختانى که در شرايط آب و هوايى بلوچستان رشد مى‌‌کنند به انبه، پاپايا (خربزه درختي)، نارگيل، زيتون خوراکى، چيکو، کائوچو و نيشکر مى‌توان اشاره کرد.
در استان سيستان و بلوچستان، بخش صنعت رشد چندانى نيافته است، به طورى که در حال حاضر، مردم اين استان بيش‌تر کالاهاى مصرفى و صنعتى خود را از ساير استان‌ها يا پاکستان تأمين مى‌کنند. بافت اجتماعى استان، دورافتادگى و عدم دسترسى به منابع تکنولوژى، کمبود افراد متخصص، فقر فرهنگى و کم توجهى دولت در سال‌هاى قبل از پيروزى انقلاب اسلامى، از عوامل اصلى محروميت و عقب‌ماندگى صنعتى اين استان است. صنايع موجود در استان به دو گروه ماشينى و دستى تقسيم مى‌شوند:
- صنايع ماشينى استان عبارتند از : صنايع غذايى، نساجى، پوشاک و صنايع شيميايى که اکثراً در اطراف زاهدان و شهرهاى بزرگ فعاليت دارند. ساير صنايع استان بيشتر مشتمل بر کارگاه‌هاى فلزکارى، ريخته‌گرى، ساخت لوازم خانگى و تانکرسازى است.
- در بين ايلات و عشاير استان صنايع دستى موقعيت اقتصادى مهمى دارد و از لحاظ تأمين درآمد، پس از کشاورزى و دامدارى در رتبه سوم واقع شده است. مهم‌ترين صنايع دستى عشاير سيستان و بلوچستان عبارتند از: حصيربافى، قالى‌بافى، سوزن‌دوزى، چادربافى، سفره‌بافى، جوال‌بافى، نمدمالى و سکه‌دوزى.
معادن کشف شده استان نيز عبارتند از:
معدن مس در شمال غربى زاهدان با ذخيره‌اى بيش از ۱۵ ميليون تن، معدن کرميت در نواحى خاش و معدن منگنز در منطقه کوتيج. از ديگر معادن مهم استان، معادن سنگ مرمر، سنگ آهک، تراورتن و شن و ماسهٔ سيليسى را مى‌توان نام برد. درياى عمان در واقع يکى از منابع بسيار غنى نمک است. استخراج نمک از آب دريا همواره در روستاهاى ساحلى رايج بوده است و زمينهٔ بسيار ارزان و مناسبى براى گسترش آن وجود دارد. صنايع شيلاتى و ماهيگيرى نيز در سواحل درياى عمان در سيستان رايج است.


همچنین مشاهده کنید