جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

استان بوشهر (۲)


  جغرافياى تاريخى استان
به ‌طورى که از اسناد و اطلاعات برمى‌آيد، اين منطقه به علت موقعيت استراتژيکى مناسب براى احداث پايگاه دريايى و بندرگاه، مورد استفاده پادشاهان عيلام قرار مى‌گرفت.
در زمان هخامنشيان که کشور ايران به بيست ساتراپ‌نشين (استان) تقسيم مى‌شد، سرزمين بوشهر جزء ساتراپ‌نشين پارس بود. داريوش فرمان داد که حفر ترعهٔ نيل به درياى سرخ را دنبال کنند. اين کانال محققاً راهى بود که به جاى کانال سوئز امروز مى‌توانست خليج‌فارس و درياى عمان را از طريق درياى سرخ مستقيماً به مصر و مديترانه اتصال دهد. مقابر کنده شده بر سطح سنگى جزيرهٔ خارک دليل بر حضور سربازان هخامنشى در استان بوشهر است که براى نگهبانى از چنين راه طولانى تدارک شده بود.
خليج‌فارس به دليل موقعيت سوق‌الجيشى و به لحاظ اهميت اقتصادى و بازرگانى، در طول تاريخ همواره از سوى کشورها و دولت‌ها براى تبادل علم و ثروت و گسترش قدرت مورد توجه قرار گرفته است. اولين يورش دولت‌‌هاى اروپايى به سواحل خليج‌فارس در سال ۱۵۰۶ ميلادى با حملهٔ پرتغالى‌ها تحت عنوان محافظت و حراست از منافع پرتغال در برابر تجار مصرى و ونيزى صورت گرفت. در سال ۱۰۳۱ هجرى قمرى شاه‌عباس با انگليسى‌ها متحد شد و دست پرتغالى‌ها را از خليج‌فارس کوتاه کرد.
از سال ۱۱۴۸ هجرى قمرى نادرشاه بوشهر را که دهکده‌اى بيش نبود مورد توجه قرار داد و مشغول آماده کردن بوشهر به عنوان يک بندر و اسکلهٔ کشتى‌سازى با استفاده از چوب جنگل‌هاى مازندران شد. همچنين براى تأمين ارتباط جزاير و سواحل خليج‌فارس درصدد تأسيس نيروى دريايى برآمد. در سال ۱۱۴۹ هجرى قمرى لطيف‌‌خان را به ايالت دشتستان و کاپيتانى کل سواحل خليج‌فارس انتخاب و اعزام کرد. اين شخص براى تهيهٔ ناوگانى در خليج‌فارس، بوشهر را مرکز دريايى خود قرار داد. در اواخر سلطنت نادر ايران ۲۳ تا ۲۵ فروند کشتى جنگى در خليج‌فارس داشت. بدين‌ترتيب از زمان نادرشاه بوشهر روى به پيشرفت نهاد و حتى مدتى بندرعباس را نيز تحت‌الشعاع خود قرار داد. پس از قتل نادر در اثر هرج و مرجى که در ايران پديد آمد، کشتى‌هاى جنگى توسط حکمرانان و شيوخ اطراف خليج‌فارس ضبط گرديد. همچنين بندر بوشهر و بندرعباس نيز اهميت سابق خود را از دست دادند. تجار هلندى که در سال ۱۶۲۳ ميلادى روابط تجارى خود را با ايران شروع کرده بودند پس از قتل نادر ايران را ترک کردند و بصره را مرکز تجارت خود قرار دادند، اما پس از مدتى در اثر دسيسهٔ رقباى انگليسى و به منظور نزديکى بيشتر با دهانهٔ‌ خليج‌فارس، تأسيسات تجارى خود را به خارک منتقل کردند و در عين حال از پرداخت اجاره‌بهاى خارک به ميرمُهنّا حاکم بندر ريگ و جزيرهٔ خارک خوددارى نمودند. ميرمهنا در سال ۱۷۵۶ به تأسيسات هلندى‌ها حمله برد، دژ آنها را تسخير کرد و آنها را از جزيره بيرون راند، ولى به سبب اينکه در دفعات متعدد بناى سرکشى و تمرد از دستورات کريم‌خان زند را گذاشت و مدتى آرامش خليج‌فارس را برهم زد، کريم‌خان او را شکست داد و جزيرهٔ خارک و بندر ريگ را تصرف کرد. در همين زمان نفوذ انگليسى‌ها در سواحل و جزاير خليج‌فارس و به خصوص سرزمين بوشهر رو به گسترش نهاد و آنها موفق شدند اجازهٔ تأسيس تجارتخانه‌اى را در بوشهر با امتيازات فوق‌‌العاده به دست آوردند.
سلسلهٔ قاجاريه که پس از زنديه روى کار آمد. چندان نفوذى در خليج‌فارس نداشت، به همين دليل، رفته‌رفته نفوذ انگليسى‌ها در خليج‌فارس بيشتر شد و زمام امور خليج‌فارس و درياى عمان به دست آنها افتاد و جنرال کنسول در بوشهر مدت ۲۰ سال بر همهٔ خليج‌فارس حکمرانى کرد.
در زمان ناصرالدين ‌شاه ارتش ايران هرات را اشغال کرد و به دنبال آن حالت جنگى بين ايران و انگليس به وجود آمد. به دنبال اين مسئله ناوگان انگليس در خليج‌فارس مرکب از هشت کشتى جنگى و تعدادى ناوگان بخارى و بادى به ايران حمله کردند و جزيرهٔ خارک را متصرف شدند. پنج روز پس از آن قواى انگليسى در حوالى بوشهر در خاک ايران پياده شدند و شروع به پيشروى به سوى برازجان کردند. قواى ايران برازجان را تخليه و عقب‌نشينى کرده بود. بنابراين قواى انگليس انبار اسلحه و مهمات برازجان را منفجر کرد و سپس به بوشهر بازگشت. سرانجام در نبردى که در نهم ژانويه ۱۸۵۷ ميلادى در خوشاب بين ايران و انگليس رخ داد، انگليسى‌ها موفق شدند سپاه ايران را شکست دهند.
پيش از جنگ اول جهانى بار ديگر دولت انگليس منطقهٔ بوشهر را مورد تجاوز قرار داد و در سال ۱۹۱۳ ميلادى جنگ سختى بين نيروى انگليس و دليران دلوارى در گرفت. در جريان اين جنگ رئيس على دلوارى و مردم تنگستان و دشتستان نقش برجسته‌اى ايفا کردند.
رئيس على دلوارى از مشروطه‌خواهان به نام جنوب ايران بود که در سال ۱۲۹۹ هـ.ق در روستاى دلوار تنگستان ديده به جهان گشود. در ۲۵ سالگى به صفوف مبارزين مشروطه‌خواه جنوب ايران پيوست و همکارى نزديکى را با محافل انقلابى و عناصر مشروطه‌طلب ايران شروع کرد. با کودتاى ضد‌انقلابى لياخوف روسى عليه مشروطه‌خواهان در ۱۳۲۶ هـ.ق و بمباران مجلس شوراى ملى و استقرار ديکتاتورى محمدعلى شاه قاجار، رئيس على به همراه سيد مرتضى علم‌الهدى اهرمى به مبارزه عليه استبداد صغير پرداخت. در سال ۱۳۲۷ هـ.ق با کمک تفنگچى‌هاى تنگستانى، بوشهر را از عناصر مستبد وابسته به دربار محمدعلى شاه پاک کرد و ادارهٔ گمرک و انتظامات و ديگر ادارات را تسخير کرد. اين کار دليران تنگستان بر انگليسى‌ها که ادارهٔ‌ گمرک را در اجاره داشتند گران آمد و آنان براى تضعيف مشروطه‌خواهان و استمرار سلطه بر حيات اقتصادى و سياسى جنوب ايران به جنگ با دليران تنگستانى پرداختند و در اين راه از ديگر خوانين جنوب ايران يارى جستند. جنگ بين رئيس على و دليران تنگستان از يک طرف و انگليسى‌ها و خوانين متحد آنان از سوى ديگر به طور متوالى و پراکنده تا شوال ۱۳۳۳ هـ.ق ادامه يافت و انگليسى‌ها نتوانستند بر رئيس على و يارانش تفوق يابند. تا اين که درگير و دار حملهٔ انگليسى‌ها به بوشهر در شب ۲۳ شوال ۱۳۳۳ هـ.ق (سوم سپتامبر ۱۹۱۵. م) هنگامى که رئيس على در محلى به نام «تنگک صفر» قصد شبيخون به قواى انگليسى‌ها را داشت، از پشت مورد هدف گلوله يکى از همراهان خائن قرار گرفت و در دم به شهادت رسيد. وى هنگام شهادت حدود ۳۴ سال داشت. مبارزات رئيس على دلوارى برگ زرين ديگرى در تاريخ مقاومت دلير مردان ايران در مبارزه با استعمار است.


همچنین مشاهده کنید