شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

مزایای دست‌ناخوردگی اسکندرنامه


استفادهٔ مهمى که ما از لحاظ دست‌ناخوردگى اين نسخه مى‌کنيم بسيار است و از آن جمله آن است که اين نسخه در بعضى موارد اِعراب دارد، و از اين روى طرز تلفّظ بسيارى از لغات را که امروز به غلط ادا مى‌شود به‌دست آورده‌ايم - از آن جمله:
- دُريغ: به ضم اول.
- خَسروُاني، خَسْرَوْ: به فتح خا و راء مثال: 'دُرُست خَسرواني، هر درستى پنج دينار' .
- بَذيش: به فتح باء که در اصل به باء فارسى بوده و در پهلوى 'پَتْ' نوشته و 'پَذْ' خوانده مى‌شده است، و ذال بعدها به ياء مجهول بدل گرديده 'پى‌-بي' شد و ياء مجهول مزبور محض سهولت تلفظ از قرن نهم به بعد به هاء غيرملفوظ تبديل يافته (پَه-بَه) گرديد و بعد از آن در رسم‌الخط 'هاء' مزبور نيز حذف شده با بر سر الفاظ متصل نوشته مى‌شده و تنها اين حرف در بَدان و بَدين و بَدشْ و بَدْرود به‌صورت اصلى باقى ماند.
- بُفرمود: به ضم باء تأکيد، توضيح آنکه اين باء مختص افعال است و محض تأکيد (۱) مى‌آيد و اين معنى در افعال نافيه خوب ديده مى‌شود مانند بنگويم و بنکنم و در نهى مؤکّد چون به مرو و به مگوى و غيره و در اصل پهلوى 'بي' به ياء مجهول بوده و بعد 'به' شد و سپس مانند رفيق ديگرش يعنى 'بذ' که متصل به اسم نوشته گشت، اين حرف هم به فعل متصل و هاء غيرملفوظ از آن ساقط شد و معذلک هرجا که با اتصال به فعل تشکيل دندان‌ها و مرکزهاى زياد بدهد مانند 'ببينم' و 'بپيمايد' و غيره صلاح در آن است که به شکل اصلى 'به‌بينم' و 'به‌پيمايد' و 'به‌پيچاند' و غيره نوشته شود، و معلّمان يا استادانى که اين طرز املا را در مدارس ناصواب شمره از دانشجوى غلط بگيرند خود به خطا رفته‌اند!
(۱) . متأخران از جهانگيرى به بعد اين با را باء زينت نام داده‌اند - ولى حق چنان است که آن را باء تأکيد بناميم، چه در زيان هيچ حرفى براى زينت نمى‌آيد و هر حرف معنائى دارد و ما مى‌بينيم که اين حرف براى مؤکد ساختن فعل مى‌آمده است.
- بَباغ: به فتح اول و از جنس باهاى خاص اسامى است که شرح آن گذشت.
- پُسَرْ: به ضم اوّل، خَلَف 'پُثْرَ' اوستائى و فرس قديم و 'پُسْ' و پُوهُر و پوردري، و پسر به کسر اول از اغلاط مشهوره است و در چندين نسخهٔ قديم اين اعراب ديده شد و ترديدى باقى نماند.
- پَدْرود: مرکب است از 'پَدْ' که همان باء اضافى است که شرح داديم و 'درود' يعنى خداحافظي، و پَدرود نيز به همان معنى است.
- سُوار: به ضم اول از کلمهٔ پهلوى 'اَسُبْ‌وار' گرفته شده و به تازى 'اَسُوار' مى‌گفتند، و الف آن حذف گرديده است.
- جُوان: به ضم اول است از 'يُوان' پهلوي.
- پَدَرُ: به فتح اول است از 'پَتْ' پهلوي.
- چُنان: به ضم اول مرکب از 'چون' و 'آن' و عجبست که اميرخسرو دهلوى در کتاب 'اعجاز خسروي' مى‌نويسد که 'چنان' به کسر اول صحيح است.
- دُبير: مرکب از 'دُپي' به معنى خط که در کتاب 'سبک‌شناسى ملک‌الشعرا - جلد اول' شرح داديم و 'ور' پساوند وصف فاعلى که تخفيف يافته است.


همچنین مشاهده کنید