شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

درباره توسعه کنونی (۲)


به اين ترتيب توسعه خطى و هموار کالاهاى مصرفى آشکارا به‌وسيله تجديد وحدت دو آلمان به شيوه تعيين‌کننده‌اى قطع شده است. ما اکنون، قبل از همه در اينجا يک مرحله تأمين نيازهاى عقب‌افتاده و اشباع‌نشده و نيز 'ناهمسانى‌هاى جديدي' (neue Disparitäten) را در سطح تجهيز (به انضمام برداشت‌هاى همراه آن درباره مصرف و رفاه) مى‌يابيم. اين امر در معناى انديشه تحول ارزش‌ها بدان معنا است که مقاومت و سرسختى يا حتى انحطاط در قلمرو جبرانى (Restitionsbereich materalistishen Zuschnitits) مقاطع ماديگرانه (تقريباً در معناى سلسله مراتب نيازهاى ماسلوف) اتفاق مى‌افتد به‌طورى که در اينجا مراحل متفاوتى از توسعه رؤيت مى‌شوند. در عين حال اين جريان با مراحل حرکت پس از زمان جنگ فرق دارد به‌ويژه بدين علت که فرآيندهاى مقايسه و آثار الگوها در حجم نابرابرى وسيع‌ترى هجوم مى‌آورند و از اينجا ممکن است حالت‌هاى توقع‌آميز خاص چهره تورمى به‌خود گيرند و زياد شوند.
ديدگاه ساختارى مهم توسعه جديد، 'رشد و افزايش زمان فراغت' است. در اينجا منظور آن نيست که فقط تغيير در مقدار زمان فراغت شکل (توضيح و تفسير تصويرى برخى از روابط نظريه بورديو) مورد توجه قرار گيرد، بلکه منظور تحول در کيفيت زمان فراغت نيز مى‌باشد که بايد مورد توجه واقع شود. زمان فراغت براى هر فرد چه معنائى دارد؟ در عصرى که در آن زمان فراغت فقط فرصتى براى استقرار ضرورت‌هاى طبيعى را ايجاد مى‌کند، مثل کارکردن، خوابيدن و خوردن. زمان فراغت فقط به‌عنوان متغير باقى‌مانده و به‌منزله نوعى هديه شمرده مى‌شود. در گذشته حالت مخالف با کارکردن عبارت بود از کاهلى و تنبلى (و اما نه زمان فراغت) و آسودگى به‌منزله شيوه رفتارى مشکوکى به‌شمار مى‌رفت که فقط قشر اجتماعى بسيار محدود و خاصى آن را به‌کار مى‌بردند - که آنها را 'انسان‌هاى ظريف' يا ولگرد و کولى (Boheme، در زبان فارسى عاميانه به اينگونه افراد 'نازک‌نارنجي' مى‌گويند.) مى‌ناميدند - و براى آنان رفتار خاص و فوق‌العاده تأييد و تسجيل مى‌شد.
سيتوسکى (Scitovsky) در (۱۹۷۷) در تأثيرات بعدى اين‌گونه برداشت‌ها و تصورات مى‌ديد که هنوز هم در درجه اول هرکسى را به نوعى به اخلاق کارى مؤثر موظف مى‌کنند و آنها را دلايل اصلى و اساسى براى بى‌لياقتى و ناتوانى آن ها از لذات بردن و خوشي، مى‌شمارند. با وجود اين ما درمى‌يابيم که نسل امروز اين طرز 'تفکر لذت‌جوئي' (يا لذت‌طلبى جديد) (neuer Hedonismus) و نيز 'جهت‌گيرى تشديد شده در زمان حال' را قبلاً تا حد وسيعى سوسياليزه و درونى کرده است (و در اين معنا يافته‌هاى تجربى از طريق مقايسه نسل‌ها، سخن مى‌گويند). با اين کار نيز جايگزينى سرمشق‌هاى رفتارى تأخير در رضايت افراد يا تأخير در تشويق‌کردن افراد (delay of gratification) انجام مى‌شود - که در زبان تحقيقات مربوط به اجتماعى‌شدن تحت عنوان نمونه‌هاى تأخير در رضايت يا تشويق (deferred gratification pattern) مى‌باشد - فى‌المثل در تغيير رفتار پس‌اندازکردن مى‌توان آن را به‌طور تجربى ثابت کرد (رجوع کنيد به: ساليز - Szallies - و ويس‌وده، ۱۹۹۰). به‌طور کلى يافته‌هاى موجود مى‌توانند در جهت تحقيق پيرامون تحول ارزش‌ها - مثل گرايش‌هاى فردگرائي، انديشه‌هاى فرامادى‌گرايانه (Postmaterialismusthese)، گرايش در جهت ارزش‌هاى خوداتکائى (Autonomieswerte) و خودشکوفائى (Selbstentfaltungswerte) - براى عامل مصرف مورد بهره‌بردارى قرار گيرند (رجوع کنيد به: به‌طور خلاصه و به‌ويژه براى قلمرو مصرف به ساليز و ويس‌وده، ۱۹۹۰). به اين ترتيب ملاحظات انتقادى ما درباره انديشه تحول ارزش‌ها هم‌چنان باقى مى‌ماند (رجوع کنيد به: مبحث موضوعات اصلى جامعه‌شناسى - آموزش اجتماعي).
تقريباً در زبان شعارى و به شيوه اعلاميه‌اى محققان تحول ارزش‌ها تاحدى 'مصرف‌کننده جديد' کشف مى‌شود (ساليز و ويس‌وده). تحول اين مصرف‌کننده جديد به‌وسيله گرايش‌هاى زير مشخص مى‌شود:
- از اخلاق پارسائى و پاکدينى به 'اخلاق لذت‌جوئي' .
- از مصرف‌کننده منفعل به 'مصرف‌کننده مولد' (Prosumenten).
- از تفکرات و انديشه‌هاى تملک به 'فرامادى‌گرائي' .
- از سطح زندگى عادى به بهبود بخشيدن به شيوه زندگى.
- از مصرف نمايشى به 'فروتنى گزينشي' (selektive Bescheidenheit).
- از مصرف هنجارى و ضابطه‌مند به 'مصرف فردگرايانه' .
فردگرائى جديد (Der neue Individualismus) در قلمرو مصرف که در گرايش ذکر شده آخر بدان اشاره شد، به‌نظر مى‌رسد که در 'جنبش و حرکت فردگراسازي' (Individualisierungsbewegung) پايه‌ريزى و زمينه‌سازى شده باشد که بک (۱۹۸۶) براى توسعه جديد اجتماعى آن را تشخيص مى‌دهد. به‌نظر مى‌رسد عواقب و پيامدهاى مشخص مصرف فردگرايانه، نتيجه مستقيم اين واقعيت باشد که انسان‌ها مى‌خواهند مصرف منحصر به‌فرد را عَمَلى سازند، ولى در عين حال نمى‌توانند آن را به‌واسطه محدوديت‌هاى درآمدى به‌طور وسيع و گسترده انجام دهند، بلکه بايد تا حدى آن را به‌صورت اجبارى برقرار سازند. برحسب اين تصور و برداشت فردگرائى‌سازى وقتى بروز مى‌کند که مصرف‌کنندگان در برابر بودجه محدود يا در برابر تغييرات بودجه به‌طور 'مناسب' عکس‌العمل نشان ندهند، بلکه حداکثر به‌صورت گزينشى اين کار را انجام دهند، يعنى با تخصصى کردن، با غنى‌ساختن، با برپاداشتن قلمروهاى جداگانه (به‌صورت قسمت‌سازى و تفکيک) (compartmentalization). اکنون اين قلمروسازى اين‌گونه دنبال مى‌شود که حتى‌الامکان فرد رفتار خود را بايد از رفتار بسيارى از افراد ديگر تميز دهد که به‌طور ميانگين با آنان تفاوت دارد.
انگيزه‌هاى اين تفاوت‌گذارى و تأکيد جديد باز به تحول ارزشى مربوط هستند. حيثيت و تشخيص اجتماعى (soziale Signalisierung) به‌وسيله رفتارى خارق‌العاده، خوديابى و خويشتن‌شناسى و احساسى به‌صورت ميل به چيزهائى فوق‌العاده، لذت‌گرائى تظاهر و شناساندن از طريق انحراف از چيزهاى عادى و معمولى (Üblichen) انجام مى‌شود. خارق‌العاده را مى‌توان فقط از لحاظ ويژگى قلمرو يا ويژگى موقعيت پيش برد؛ زيرا قلمروهاى 'تجملات انتخابي' (selektive Luxus) در کنار قلمروهاى 'فروتنى حسابگرانه' قرار دارند اتفاقاً ممکن است انسان از دوگانگى (Ambivalenz) جديد مصرف‌کننده امروزى سخن گويد يا از ناپايدارى هدايت‌شده آگاهانه رفتار خود، يعنى از 'ناپايدارى شيوه زندگي' (Lebensstil-Inkonsistenz). به‌طور کلى چنين به‌نظر مى‌رسد که ممکن است انسان بدون زيان رسانيدن به حيثيت و بدون ناسازگارى معرفتى بين لذت‌هاى ظريف و لطيف و مناسک متعلق به آن از يک طرف و مصرف‌کننده عامى و دهاتى بدون مناسک از طرف ديگر، در نوسان باشد. نوسان بدين ترتيب از اشرافيت خاص تا تقدس حسابگرانه ادامه مى‌يابد، اما هر دو به يکديگر مربوط باقى مى‌مانند.
با اين شيوه ممکن است که تضادهاى ظاهرى رفتار مصرف‌کننده امروزى حل شود. در همه قلمروهاى زندگى که در آنها عناصر شيوه زندگى جديد، جا باز مى‌کنند، اين موضوع صادق است که تضادهاى درونى را خنثى کنند و ناپايدارى را به‌منزله سرمشق رفتارى 'عادي' در نظر آورند. هم‌چنين به‌نظر مى‌رسد که اين موضوع نطفه درست و دقيق همه تصورات جديد مصرف‌کنندگان قطبى‌شده يا تصورات 'دورگه مختلط' (hybrid) باشد.


همچنین مشاهده کنید