محمدبن احمد خوارزمى متفکر بزرگ و صاحبنظر و مبتکر ايراني، رياضيدان و منجم عاليقدر قرن ۴ و ۵ هجرى و دانشمند معروف و کثيرالاطلاع کمنظير است که هنوز چنانکه بايد قدر او در تمدن اسلامى آشکار نشده و بکنه مقامش پى نبردهاند. ولادتش به سال ۳۶۲ در حومهٔ شهر کاث خوارزم که پايتخت سلسلهٔ ايرانى آل عراق در آن ولايت بود اتفاق افتاد. تحصيلاتش در خوارزم انجام يافت و در آنجا علوم ادبى و حکمى و طبيعيات و رياضيات را نزد استادان فرا گرفت و مخصوصاً از تربيت و اصطناع ابونصر منصور بنعلى بن عراق رياضيدان بزرگ اواخر قرن چهارم و آغاز قرن پنجم برخوردار بوده است و بعد از آن بر اثر ضعف و تباهى کار سلسلهٔ آل عراق خوارزم را ترک گفت و به خراسان و از آنجا برى و جبال شروين در طبرستان و سپس به گرگان رفت و مدتى به عزّت و احترام بسيار در خدمت شمسالمعالى قابوسبن وشمگير بهسر برد و کتاب الآثارالباقيهٔ خود را بهنام او در سال ۳۹۱ تأليف کرد و چند سال بعد به خوارزم بازگشت و به خدمت خوارزمشاهان آل مأمون درآمد و به مرتبهٔ نديمى و مشاورت ابوالعباس مأمونبن مأمون رسيد، ولى چنانکه مىدانيم در همين اوان محمود غزنوى به بهانههائى شروع به دخالت در امور خوارزم کرد و آن را با قتل عام و اسارت عدهٔ زيادى از اهالى و غارت اموال آنان چنانکه عادت او بود، تصرف نمود و خاندانهاى ايرانى آن سامان را هم براندخت و اين واقعه مصادف بود با سال ۴۰۸هـ. بعد از اين واقعه ابوريحان که از همهٔ غنائم خوارزم براى محمود پرارزشتر بود، بههمراه سپاهش به غزنين برده شد و از آن پس بهعنوان منجم او و جانشينانش در دربار غزنوى خدمت کرد و همراه محمود سفرهائى به هندوستان نمود و با علماى آن ديار معاشرت يافت و از آنان زبان سانسکريت و حکمت و رياضيات و نجوم هندى و آداب و رسوم و دين و اعتقادات مذهبى و اجتماعى آنان را آموخت و در مسائل جغرافيائى آن سامان تحقيقات دقيق کرد و از حاصل اين همه مطالعات شاهکار بىنظير خود کتاب ماللهند را پديد آورد و همچنان در عهد مسعود و پسرش مودود خدمت مىکرد تا به سال ۴۴۰ هجرى در شهر غزنه درگذشت.
تأليفات ابوريحان در مسائل مختلف است زيرا او متفکر و محققى بود که بىانقطاع در مسائل گوناگون به تحقيق و تدقيق مىپرداخت و حاصل آنها را بهصورت تأليفات جديد درمىآورد. او خود فهرستى از آثار خويش تا شصت و پنجسالگى داده و آن شامل يکصد و سيزده کتاب است که در مسائل مختلفى از قبيل هيئت، طب، حکمت، حساب، مباحث فيزيکي، ازمنه و اوقات، آثارالعلويه، احکام نجوم، اسمار و احاديث تاريخ، جغرافيا، داروشناسي، و عقايد است. و بعد از اين تاريخ تا پايان عمر هفتاد و هشتسالهٔ خود باز کتابهاى معتبر ديگرى بر آن يکصد و سيزده کتاب افزود که بعضى از آنها مثل الجماهر و الدستور و القانونالمسعودى از امهات کتب اسلامى در فنون مربوط هستند.
از آثار متعدد ابوريحان امروز در حدود بيست و اند اثر مشهور بازمانده که از آن ميان مهمتر از همه اينها هستند:
۱. التفهيم لاوائل صناعة التنجيم که در دو تحرير فارسى و عربى در علم حساب وهندسه و هيئت و نجوم و اسطرلاب نوشته شده و هر دو تحرير بهطبع رسيده است. تحرير فارسى اين کتاب از حيث اشتمال بر بسيارى از اصطلاحات رياضى و نجومى و فارسى که غالباً از ريشهٔ پهلوى است، ارزش فراوان دارد و از جملهٔ اولين کتابهاى ارزشمند علمى فارسى شمرده مىشود. ابوريحان اين کتاب را بهسال ۴۲۰ هـ. بهنام ريحانه دختر حسين خوارزمى نوشت.
۲. کتاب مقاليد علمالهيئة که استاد آن را هنگام خروج از رى و توقف در طبرستان بهنام مرزبانبن رستم بن شروين اسپهبد طبرستان نوشت.
۳. الاستيعاب فى صنعةالاسطرلاب از جملهٔ تأليفات اوليهٔ استاد و در زمرهٔ بهترين کتابهاى مربوط به تهيه و ساختن انواع اصطرلاب است.
۴. الآثارالباقيةعن القرون الخالية شاهکار جاويدان ابوريحان در شناخت تقاويم و ايام و اعياد مشهور ملل قديم که علاوه بر آنها حاوى اطلاعات بسيار نادر و ذىقيمت تاريخى و نظرهاى جديد استاد در بعضى مسائل ديگر است.
۵. القانون المسعودى در هيئت و نجوم که آن را تالىالمجسطى بطليموس دانستهاند و حقيقت هم ازين بيرون نيست. اين کتاب که بهنام سلطان مسعود غزنوى نوشته شده حکم دائرةالمعارف بزرگى از علوم رياضى و هيئت و نجوم دارد و در آن نسبت به اطلاعات قدما اضافات و ابتکارات بسيار وجود دارد.
۶. ماللهند من مقولة مقبولة فىالعقل اومزدولة، از شاهکارهاى فناناپذير استاد در هندشناسى که هنوز هم مهمترين مأخذ در اين زمينه بهشمار مىآيد و ابوريحان فقط با تأليف چنين کتابى با روش علمى دقيقى که در آن بهکار برده مىتوانست هزار سال از دورهٔ خود بيشتر باشد.
۷. کتاب تحديد نهاياتالاماکن در جغرافياى رياضي. در اين کتاب استاد شيوهٔ اختراعى خود را که در کتاب ديگرش تسطيحالصور و تبطيحالکور نيز شرح داده، يعنى علم نقشهکشى (Cartographie) مورد توضيح قرار داده است.
۸. الجماهر فى معرفةالجواهر از کتب ذىقيمت قديم در تحقيق فيزيکى نسبت به احجار کريمه و پارهاى از فلزات. شيوهاى که استاد در اين کتاب براى تعيين وزن مخصوص عدهاى از عناصر و اجسام بهکار برده بسيار ابتکارى و دقيق و نتايج حاصله نزديک به نتايج مکشوفهٔ عصر ما در همين زمينه است.
ابوريحان بيرونى از دانشمندان و متفکران بزرگى است که در دنياى قديم کمتر نظيردارند. روش او در تحقيق بهحدى دقيق و اقوالش به درجهاى موثق است که هيچگاه ارزش علمى خود را از دست نخواهد داد. اين مرد دقيقالنظر دقت و اصابت رأى خود را به واقع مديون مطالعات فلسفى خويش است اما او در فلسفه پيرو روش متعارف عهد خود نبود بلکه به عقايد خاص و روش منفرد و شکوک و ايرادات خود بر ارسطو ممتاز است. فکر دقيق رياضى او در فلسفه خواهان حقايقى فارغ از تصورات و اوهام و بهعبارت ديگر خواهان حقايقى است که مانند اصول رياضى مسلم و غيرقابل انکار باشد. بههمين سبب است که ابوريحان تنها به مطالعهٔ روش ارسطو و پيروان او يا ديگر حکماى يونان اکتفاء نکرد و به عقايد فلسفى ساير ملل خاصه هندوان و ايرانيان قديم نيز توجه نمود. در سؤالها و جوابهاى او و ابوعلى و ايراداتى که بر جوابهاى ابوعلى گرفت عمق اطلاعات فلسفى استاد و عدم توقف او در برابر روش فلسفى مشائين به نيکى آشکار است.