شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

بدان جایگه شاه ماهی بماند


بدان جایگه شاه ماهی بماند    پس‌انگه بجنبید و لشکر براند
ازان سبز دریا چو گشتند باز    بیابان گرفتند و راه دراز
چو منزل به منزل به حلوان رسید    یکی مایه‌ور باره و شهر دید
به پیش آمدندش بزرگان شهر    کسی کش ز نام و خرد بود بهر
برفتند با هدیه و با نثار    ز حلوان سران تا در شهریار
سکندر سبک پرسش اندر گرفت    که ایدر چه بینید چیزی شگفت
بدو گفت گوینده کای شهریار    ندانیم چیزی که آید به کار
برین مرز درویشی و رنج هست    کزین بگذری باد ماند به دست
چو گفتار گوینده بشنید شاه    ز حلوان سوی سند شد با سپاه
پذیره شدندش سواران سند    همان جنگ را یاور آمد ز هند
هرانکس که از فور دل خسته بود    به خون ریختن دستها شسته بود
بردند پیلان و هندی درای    خروش آمد و ناله‌ی کرنای
سر سندیان بود بنداه نام    سواری سرافراز با رای و کام
یکی رزمشان کرده شد همگروه    زمین شد ز افگنده بر سان کوه
شب آمد بران دشت سندی نماند    سکندر سپاه از پس‌اندر براند
به دست آمدش پیل هشتاد و پنج    همان تاج زرین و شمشیر و گنج
زن و کودک و پیر مردان به راه    برفتند گریان به نزدیک شاه
که ای شاه بیدار با رای و هوش    مشور این بر و بوم و بر بد مکوش
که فرجام هم روز تو بگذرد    خنک آنک گیتی به بد نسپرد
سکندر بریشان نیاورد مهر    بران خستگان هیچ ننمود چهر
گرفتند زیشان فراوان اسیر    زن و کودک خرد و برنا و پیر
سوی نیمروز آمد از راه بست    همه روی گیتی ز دشمن بشست
وزان جایگه شد به سوی یمن    جهاندار و با نامدار انجمن
چو بشنید شاه یمن با مهان    بیامد بر شهریار جهان
بسی هدیه‌ها کز یمن برگزید    بهاگیر و زیبا چنانچون سزید
ده اشتر ز برد یمن بار کرد    دگر پنج را بار دینار کرد
دگر ده شتر بار کرد از درم    چو باشد درم دل نباشد به غم
دگر سله‌ی زعفران بد هزار    ز دیبا و هرجامه‌ی بی‌شمار
زبرجد یکی جام بودش به گنج    همان در ناسفته هفتاد و پنج
یکی جام دیگر بدش لاژورد    نهاد اندرو شست یاقوت زرد
ز یاقوت سرخ از برش ده نگین    به فرمانبران داد و کرد آفرین
به پیش سراپرده‌ی شهریار    رسیدند با هدیه و با نثار
سکندر بپرسید و بنواختشان    بر تخت نزدیک بنشاختشان
برو آفرین کرد شاه یمن    که پیروزگر باش بر انجمن
به تو شادم ار باشی ایدر دو ماه    برآساید از راه شاه و سپاه
سکندر برو آفرین کرد و گفت    که با تو همیشه خرد باد جفت
به شبگیر شاه یمن بازگشت    ز لشکر جهانی پر آواز گشت


همچنین مشاهده کنید