جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

ز قیل و قال تو گر خلق بو نبردندی


ز قیل و قال تو گر خلق بو نبردندی    ز حسرت و ز فراقت همه بمردندی
ز جان خویش اگر بوی تو نیابندی    چو استخوان دل و جان را به سگ سپردندی
اگر نه پرتو لطفت بر آب می‌تابید    به جای آب همه زهر ناب خوردندی
اگر نه جرعه آن می بریختی بر خاک    ستارگان ز چه رو گرد خاک گردندی
گر آفتاب ازل گرمیی نبخشیدی    تموز و جمله نباتان او فسردندی
منزهی و درآمیختن عجب صفتی است    دریغ پرده اسرار درنوردندی
اگر نه پرده بدی ره روان پنهانی    ز انبهی همه پاهای ما فشردندی
ز پرده‌ها اگر آن روح قدس بنمودی    عقول و جان بشر را بدن شمردندی
گر آن بدی که تو اندیشه کرده‌ای ز زحیر    بتان و لاله رخان جمله زار و زردندی
چو صورتی نبدی خوب جز تصور تو    شراب‌های مروق ز درد دردندی
اگر خمش کنمی راز عشق فهم شدی    وگر چه خلق همه هند و ترک و کردندی


همچنین مشاهده کنید