جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

آن دل که گم شده‌ست هم از جان خویش جوی


آن دل که گم شده‌ست هم از جان خویش جوی    آرام جان خویش ز جانان خویش جوی
اندر شکر نیابی ذوق نبات غیب    آن ذوق را هم از لب و دندان خویش جوی
دو چشم را تو ناظر هر بی‌نظر مکن    در ناظری گریز و ازو آن خویش جوی
نقلست از رسول که مردم معادنند    پس نقد خویش را برو از کان خویش جوی
از تخت تن برون رو و بر تخت جان نشین    از آسمان گذر کن و کیوان خویش جوی
برقی که بر دلت زد و دل بی‌قرار شد    آن برق را در اشک چو باران خویش جوی
انبان بوهریره وجود توست و بس    هر چه مراد توست در انبان خویش جوی
ای بی‌نشان محض نشان از کی جویمت    هم تو بجو مرا و به احسان خویش جوی


همچنین مشاهده کنید