جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

بوی کباب داری تو نیز دل کبابی


بوی کباب داری تو نیز دل کبابی    در تو هر آنچ گم شد در ماش بازیابی
زین سر چو زنده باشی تو سرفکنده باشی    خود را چو بنده باشی ما را دگر نیابی
ای خواجه ترک ره کن ما را حدیث شه کن    بگشا دهان و اه کن گر مست آن شرابی
دوشم نگار دلبر می‌داد جام از زر    گفتا بکش تو دیگر گر مست نیم خوابی
گفتم که برنخیزم گفتا که برستیزم    هم بر سرت بریزم گر مستی و خرابی
چون ریخت بر من آن را دیدم فنا جهان را    عالم چو بحر جوشان من گشته مرغ آبی
ای خواجه خشم بنشان سر را دگر مپیچان    ما را چه جرم باشد گر ز آنک درنیابی
سر اله گفتم در قعر چاه گفتم    مه را سیاه گفتم چون محرم نقابی
ای خواجه صدر عالی تا تو در این حوالی    گه بسته سالی گه خسته جوابی
ای شمس حق تبریز بستم دهان ازیرا    هر دیده برنتابد نورت چو آفتابی


همچنین مشاهده کنید