شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

آن میر دروغین بین با اسپک و با زینک


آن میر دروغین بین با اسپک و با زینک    شنگینک و منگینک سربسته به زرینک
چون منکر مرگست او گوید که اجل کو کو    مرگ آیدش از شش سو گوید که منم اینک
گوید اجلش کای خر کو آن همه کر و فر    وان سبلت و آن بینی وان کبرک و آن کینک
کو شاهد و کو شادی مفرش به کیان دادی    خشتست تو را بالین خاکست نهالینک
ترک خور و خفتن گو رو دین حقیقی جو    تا میر ابد باشی بی‌رسمک و آیینک
بی‌جان مکن این جان را سرگین مکن این نان را    ای آنک فکندی تو در در تک سرگینک
ما بسته سرگین دان از بهر دریم ای جان    بشکسته شو و در جو ای سرکش خودبینک
چون مرد خدابینی مردی کن و خدمت کن    چون رنج و بلا بینی در رخ مفکن چینک
این هجو منست ای تن وان میر منم هم من    تا چند سخن گفتن از سینک و از شینک
شمس الحق تبریزی خود آب حیاتی تو    وان آب کجا یابد جز دیده نمگینک


همچنین مشاهده کنید