جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

من از سخنان مهرانگیز


من از سخنان مهرانگیز    دل پر دارم ز خواب برخیز
ای آنک رخ تو همچو آتش    یک لحظه ز آتشم مپرهیز
شیرم ز تو جوش کرد و خون شد    ای شیر به خون من درآمیز
با یارک خود بساز پنهان    مستیز به جان تو که مستیز
تسلیم قضا شدم ازیرا    مانند قضا تو تندی و تیز
بنگر که چه خون دل گرفتست    بر گرد قبام چون فراویز
در خشم مکن تو چشم خود را    وان فتنه خفته را مینگیز
خود خفته نماید و نخفتست    آن نرگس پرخمار خون ریز


همچنین مشاهده کنید