پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

مرا چو زندگی از یاد روی چون مه توست


مرا چو زندگی از یاد روی چون مه توست    همیشه سجده گهم آستان خرگه توست
به هر شبی کشدم تا به روز زنده کند    نوای آن سگ کو پاسبان درگه توست
ز پیش آب و گل من بدید روح تو را    خرد بگفت که سجده کنش که او شه توست
سجود کرد و در آن سجده ماند تا به ابد    نهاده روی بر آن خاک خوش که او ره توست
چه باشدت اگر این شوره خاک را که منم    به نعل بازنوازی که آن گذرگه توست
ایا دو دیده تبریز شمس دین به حق    تو کهربای دلی دل به عاشقی که توست


همچنین مشاهده کنید