جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

از تربیت بیش از حد بپرهیزید


از تربیت بیش از حد بپرهیزید
● مشارکت کنید اما مزاحمت ایجاد نکنید
ایجاد مزاحمت بعضی والدین از نیاز بسیار شدید کنترل کردن سرچشمه می گیرد، اما اکثر والدین مزاحم در واقع نیت خوب دارند. می خواهند از فرزندشان در مقابل آسیب، شکست و طرد شدن حمایت کنند. می خواهند هر کاری که می توانند برای ارتقای سطح سلامت، خوشبختی و موفقیت فرزندشان بکنند. هیچ پدر و مادری خلاف این را نمی خواهد اما ممکن است در این کار تندروی کنند.بچه ها باید حس سالم استقلال را به دست آورند و مشارکت مزاحمت آمیز از طرف والدین این مسئله را مختل می کند. به این معنی که باید یاد بگیرید چه موقع کنار بکشید، چه موقع از دور نظاره کنید، چه موقع تصمیم گیری را به او واگذار کنید، نه اینکه مسئله را خودتان به دست بگیرید و چه موقع اجازه بدهید فرزندتان کمی فضای خصوصی داشته باشد.برای اینکه پدر یا مادر خوبی باشید باید قبول کنید که چیزهایی در زندگی فرزندتان هست که از اختیار شما خارج است. در واقع کار شما در مقام پدر یا مادر این باید باشد که همین طور که فرزندتان بزرگ و بزرگتر می شود اختیار زندگی اش را بیشتر و بیشتر به خودش واگذار کنید. این کار به معنی مشارکت کمتر نیست بلکه به معنی مشارکت به روش های دیگر است. همین طور که فرزندتان بزرگتر می شود باید به تدریج امکان گذار از مشارکت از طریق مدیریت خود به مشارکت به شکل نظارت از دور را فراهم کنید.بخشی از آنچه کودک را سالم، خوشحال و موفق می کند ایجاد حس توانایی و خودکفایی کاملا درست است که فرزندتان باید مطمئن باشد مواظبش هستید اما از طرفی باید بداند موقعیت های فراوانی هست که می تواند بدون شما از پسر آن بربیاید. اگر زندگی او را جز به جز مدیریت کنید طوری که هیچ گاه نتواند کاری را خودش انجام بدهد، نخواهد توانست به شایستگی های خود اعتماد کند.در نهایت آخرین راهی که کودک را واقعا سالم، خوشحال و موفق می کند این است که به او آزادی خطر کردن بدهید تا خودش بعضی تصمیماتش را بگیرد حتی اگر با این کار در معرض دلخوری یا ناامیدی قرار بگیرد. والدین باید مهارت ایجاد تعادل بین مشارکت و استقلال را داشته باشند. در هر دو حالت افراطی، چه والدین بی توجه باشند و چه بیش از حد دخالت کنند، سلامت روانی بچه ها به خطر می افتد.مشارکت در مسائل مدرسه فرزند مهم است اما مثلا اگر تکالیفش را به جای او انجام بدهید یا همیشه قبل از تحویل آنها را تصحیح کنید به توانایی های خودش شک می کند و هیچ وقت نمی فهمد نمرات خوبش واقعا به خاطر کار خودش نیست.نظارت بر روابط دوستانه فرزند مهم است اما اگر مدام در روابط او با سایر بچه ها دخالت کنید تا مطمئن شوید همه چیز بدون دردسر پیش می رود، فرزندتان عصبی می شود و فکر می کند مهارت لازم برای ایجاد ارتباط و زندگی اجتماعی ندارد.پیگیری فعالیت های فرزند مهم است اما اگر مدام مسئولیت ها و پایان یافتن موعد تحویل کارهایش را یادآوری کنید، هیچ وقت یاد نمی گیرید چطور به کارهایش سر و سامان بدهد. اگر همه چیز را برای او برنامه ریزی کنید بدون اینکه به خودش اجازه بدهید حداقل بخشی از وقتش را آن طور که می خواهد بگذراند اعتمادبه نفسش را تضعیف می کنید.فهم اینکه در دنیای فرزندتان چه می گذرد مهم است اما لازم نیست جزئیات هر تلفن یا مکالمه او را با دوستش بدانید. برای اینکه احساس بزرگ شدن بکند باید در دنیای خودش چیزی فقط مخصوص خودش داشته باشد.مسئله خصوصی داشتن با دزدکی کار کردن فرق دارد.وقتی فهمیدید که مشارکت شما مناسب است یا بیش از حد، خوب است این سه سئوال را از خود بپرسید:
۱) آیا فرزند من توانایی برخورد با این وضعیت را دارد یا می تواند خودش چنین تصمیمی بگیرد مسئله را از چشم انداز مرحله رشد فرزندتان بررسی کنید. جوان می تواند مسائل بیشتری را نسبت به یک نوجوان برعهده بگیرد و نوجوان هم بیشتر از کودک. البته بچه ها حتی در سنین مشابه با هم فرق می کنند پس قوت ها و ضعف های فرزندتان را در نظر بگیرید. بعضی بچه های هشت ساله می توانند با موفقیت دعوایشان با سایر بچه ها را حل وفصل کنند در حالی که بعضی دیگر به کمک پدر و مادرشان نیاز دارند.
۲) اگر فرزندم با موفقیت از عهده این کار بربیاید، احساس بهتری نسبت به خودش خواهد داشت یا در نتیجه این عمل چیز مهمی یاد می گیرد از خودتان درباره منافع مشارکت نکردنتان سئوال کنید. گاهی اوقات والدین فقط به نکات منفی احتمالی فکر می کنند. شما می دانید چطور باید شغلی تابستانی پیدا کنید، باید چه کارهایی بکنید و چگونه قرار مصاحبه را بگذارید اما فرزندتان باید این کار را خودش یاد بگیرد و اگر همیشه شما این کار را انجام بدهید یاد نمی گیرد.
۳ ) اگر فرزندم اشتباه کند پیامد آن طوری هست که خودم و او بتوانیم در درازمدت با آن بسازیم هر چیز کوچکی را فاجعه بالقوه تصور نکنید اما مراقب نتیجه تصمیم گیری های نادرست باشید. مثلا لازم نیست هر بار که فرزندتان امتحان دارد به او یادآوری کنید که درس بخواند. اما خوب است که مراقب باشید شب قبل از امتحان نهایی خوب بخوابد. اجازه بدهید از اشتباهاتش پند بگیرد البته تا وقتی که اشتباهات او پیامدهای وخیم نداشته باشد.
اگر در موقعیت های بسیاری پاسخ شما به این سه سئوال مثبت است اما باز هم نمی توانید جلوی دخالت خود را بگیرید، احتمالا پدر یا مادر مزاحمی هستید.
من طرفدار رویکرد پرورشی «مدرسه های سخت گیر» نیستم. هیچ مدرک و سندی نیست که نشان بدهد بچه هایی که ضربه می خورند قوی تر می شوند، وقتی طرد می شوند شخصیت شان رشد می کند یا از شکست سود می برند. در کل درد، اندوه و ناامیدی برای بچه ها سودمند نیست.
منبع : بیرتک


همچنین مشاهده کنید