شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

نخواه ولی بدنامش نکن!


نخواه ولی بدنامش نکن!
به شیوانا خبر دادن کدخدای دهکده قصد ازدواج با دختر جوانی را دارد و به هر بهانه‌ای به زن اول خود دشنام می‌دهد و او را بدنام می‌سازد! شیوانا به همراهی جمعی از شاگردان در بازار دهکده با کدخدا و دختر جوانی روبه‌رو شد که کدخدا قصد داشت بعد از رهائی از زن اول با او ازدواج کند. شیوانا با تظاهر به این‌که مشغول درس دادن به شاگردان است همان‌جا با صدای بلند بدون این‌که به‌طور مستقیم به کدخدا اشاره کند گفت: ”شاگردان من درس امروز این است! برای این‌که به خواسته‌تان برسید و یا از چیزی خلاص شوید دلیلی ندارد که آن چیز را بدنام کنید! این کار، یعنی بدنام کردن چیزهائی که از ما جدا می‌شوند و یا می‌خواهیم از آنها خلاص شویم اوج خودخواهی یک انسان بدکردار و غیرقابل اعتماد است که چون همیشه خودش و خواسته‌هایش را بهتر از بقیه می‌داند و برای این‌که مقابل آیندگان دلیلی برای جدائی از خوب‌ها داشته باشد به خراب کردن آن خوب می‌پردازد. نظر شما شاگردان در مورد چنین شخصی چیست!؟“
یکی از شاگردان زیرک شیوانا با صدای بلند پاسخ داد: ”آن خوب‌های بعدی که می‌خواهند به چنگ این‌چنین شخصی غیرقابل اعتماد بیفتند باید مواظب باشند و بدانند که روزی ممکن است آنها هم بدنام شوند!“
کدخدا پوزخندی زد و دست دختر جوان را کشید تا با او همراهی کند. اما دختر جوان سرجایش ایستاد و با او نیامد.
منبع : مجله موفقیت


همچنین مشاهده کنید