شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

موانع ، فرصت های طلایی برای توانمندی


موانع ، فرصت های طلایی برای توانمندی
روزی مردی در باغچه اش پیله پروانه ای پیدا کرد. او هر روز به پیله سر می زد. چند روز بعد روزنه کوچکی روی آن ظاهر شد. مرد نشست و پروانه ای را تماشا کرد که ساعت ها تلاش می کرد از سوراخ کوچک روی پیله بیرون بیاید. پروانه بعد از چند ساعت دست از تلاش کشید . ظاهراً این کار سخت تر از آن بود که او از عهده آن برآید. مرد با خود فکر کرد این پروانه خیلی کوچک است و ممکن است هیچ وقت نتواند از پیله خارج شود. به همین علت تصمیم گرفت به پروانه کمک کند. او با قیچی انتهای پیله را برید و پروانه به راحتی بیرون آمد، اما او بدنی کوچک و پف کرده و بال هایی چروکیده داشت. مرد به تماشای پروانه ادامه داد زیرا او منتظر بود هرلحظه بال ها بزرگ شود و بتواند بدن پروانه را هنگام پرواز تحمل کند. او بی صبرانه منتظر بود تا نخستین پرواز پروانه را تماشا کند، اماهیچ اتفاقی نیفتاد. در حقیقت پروانه بقیه عمرش را با همان بدن پف کرده و بال های چروکیده ای که داشت می خزید. پروانه هرگز نتوانست پرواز کند.
مرد به خاطر مهربانی و شتابزدگی نتوانست درک کند که محدودشدن پروانه در پیله و تلاش برای خروج از روزنه کوچک برای او لازم بود و در واقع این روشی است که خداوند برای انتقال مایعی از بدن پروانه به بال هایش در نظر گرفته تا زمانی که پروانه از پیله خارج می شود بتواند پرواز کند. گاهی اوقات تلاش دقیقاً همان چیزی است که ما در زندگی مان به آن نیاز داریم. اگر خداوند به ما اجازه می داد بدون هیچ سد و مانعی در مسیر زندگی حرکت کنیم به موجوداتی ضعیف و ناتوان تبدیل می شدیم و برای آنچه باید انجام می دادیم به اندازه کافی قوی نمی شدیم و هرگز نمی توانستیم پرواز کنیم.
از خداوند قدرت خواستم و خداوند به من مشکلاتی داد تا قوی شوم.
از خداوند دانایی و خرد خواستم و خداوند به من مشکلاتی برای حل کردن داد.
از خداوند کامیابی و موفقیت خواستم و خداوند به من هوش، ذکاوت و عضلاتی قوی برای کارکردن داد.
از خداوند شجاعت خواستم و خداوند به من خطر برای پیروز شدن برآن، داد.
از خداوند عشق خواستم و خداوند مردمی نیازمند سر راهم قرار داد.
از خداوند لطف و رحمت خواستم و خداوند به من فرصت داد.

ترجمه: پرستو رفیعی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید